دانلود مقاله بررسی اجمالی هویت زن در اسلام
مقدمه
لیس الذکر کالانثی
عمیق ترین و عجیب ترین قدرت نمایی در خدا آفرینش زن بود چرا که به وسیله مریم کلمه الله تمام گردید وعیسی از مریم بدون پدر به دنیا آمد.فرزندی که نشانه ذات حق بر عالمیان قرارگرفته است در گهواره بامردم سخن می گوید واز یک زن فرزندی بدون پدربه دنیا آید که کلمه ای از کلمات اله باشد.
تفسیر المیزان ج۳ص۱۷۱
چرا؟سرگذشت هویتی حقوقی اجتماعی سیاسی زنان که همواره نیمی از جمعیت انسانی را تشکیل می دهند به فراموشی سپرده شده است وگاهی دوگانگی برخورد با زنان آنان را به چالش با مردان فرا خوانده است.
در گذشته ایران هیچ گونه حمایتی از هویت زنان به عمل نیامده است گرچه چالش های تاریخی بیانگر نوعی نگاهی نیم رخ به هویت زنان را دارد. به خصوص در دوره ساسانیان زن از یک حمایت قانونی برخوردار گردید۱٫اما دیری نپایید که حمایت آناننیز به فراموشی سپرده شد.دلایل این مورد حمایت قرار نگرفتن آنان زیاد است که در این جا به بعضی از آنها اشاره می کنیم:
۱٫ حس غیرت مردان از ترس اینکه زنان آنان با بیگانگان معاشرتی داشته باشند.
۲٫ جهل وناآگاهی خود زنان نسبت به حوقوقشان.
۳٫ مشکلات اجتماعی اعم از تاخت وتاز های میان اقوام وملل ویا اختلافات داخلی.
۴٫ حاکمیت استبداد که گاهی از ارزش معنوی زنان می کاهید.این استبداد گاهی در حوزه خصوصی خانوادگی وگاهی در حوزه عمومی به وسیله حاکمان جور تحقق پیدا می کرد.
۵٫ قرائت یک سویه دینی آمیخته با بعضی کج اندیشی ها و مقدس مآبی های گروهی متعصب که به دور از عقلانیت بود.
غرور نخوت مردان که خود را از نظر هویت و آفرینش برتر از زنان می دانستندودر همین جا به یاد عارف مشهور رابعه عدویه سخنی را از وی می آوریمکه می گوید:((در افتخار زنان همین بس که هیچگاه همانند مردان دچار کبر و غرور نگشته ودر طول تاریخ زنی را نداریم که به مانند مردان ادعای خدایی کرده باشد واین جرئت و بی ادبی از مردان سر زده است.
واما دلایلی که مربوط به خود زنان می شود:
آنچه مسلم است زنان درطول تاریخ غالبا ابزار زندگی مردان بوده اند وپله ترقی یا به قول معروف سنگ زیرین آسیاب بوده اند نه بیشتر.
اگر بخواهیم به دلایل پذیرفته شدن این نقش توسط زنان بپردازیم دلایل زیادی را می توان ذکر کرد از آن جمله داریم:
۱٫ اینکه زنان عاشق زندگی هستندوعشق به فرزندان درونشان موج می زند
۲٫ برای اکثر زنان رضایتمندی از زندگی زمانی حاصل می شود که همسر وفرزندانشان در کار وتحصیل و در عرصه های اجتماعی موفقیت بدست آورند بنابراین همیشه زنان در پشت صحنه زندگی قرار می گیرند و در واقع همیشه به دنبال هر مرد موفقی یک زن فداکار و از خود گذشته وجود دارد.
۳٫ محدودیت های اجتماعی فرهنگی که از کودکی شامل حال فرزندان دختر در خوانواده ها می شود ومانع رشدآنان می شودطبق تحقیقاتی که صورت گرفته در خانواده هایی که دارای فرزند دختر وپسر باشند و همچنین مواجه با فقر مالی باشند اگر بنا باشد تنها یکی از فرزندان خود را برای تحصیل انتخاب کنند مسلما فرزند پسر انتخاب خواهد کرد.
۴٫ محدودیت های فیزیکی طبیعی که مانع ازفعالیت های اجتماعی وفرهنگی وعلمی درزنان می شود.
ودلایل دیگر که از حوصله این مقال خارج است.
با توجه به جمیع جهات اینکه زنان در طول تاریخ هرگز فرصت نیافتند که انسان بودن خود راثابت کنندو همیشه به عنوان موجودی در درجه دوم اهمیت وگاهی حتی برای ترقی فرزندان در در درجه سوم اهمیت حتی در خانواده های خود محسوب می شدند.
زمانی که زنان در عرصه های حقوقی اجتماعی دینی غائب اند نبای تعجب کرد که چرا در دادگاههاحقوق زنان پایمال می شودو در اجتماع پست های مدیریتی بالا فقط به مردان تفویض می شودودر عرصه های مذهبی زمانی که تمام مفسران قران واحادیث مردان هستند آیا واقعا همه به درستی تفسیر شده اند.زمانیکه استاد شهید مطهری می فرماید که مسلما تفسیر و فتوا مجتهد شهری با مجتهد روستایی متفاوت است.آیا می توان با اطمینان خاطر گفت که هر چه تا به حالاز احادیث تفسیر شده است درست است ویا اینکه چرا به بعضی از روایات خیلی توجه وتاکید شده و بعضی به فراموشی سپرده شده که نمونه آن آورده می شود.
تساوی مرد و زن از نظر خلقت
در قران کریم هر جا سخن از آفرینش انسان است تفاوتی بین زن ومرد دیده نمی شودو همان طور که می دانیم اساس تفاوت انسان با سایر مخلوقات درسه چیز است:
۱٫ انسان دارای اختیار است.
۲٫ خداوند از روح خود در انسان دمیده است
۳٫ تنها مخلوقی است که حیات پس از مرگ دارد.
همچنین در قران کریم در آیه ۵۶ سوره ذاریات می فرماید:ما جن وانس را نیافریدیم مگر اینکه پرستش کنند مرا)).بنابراین درتمام موارد ذکر شده در بالا که بیانگر اساس وهدف خلقت است تفاوتی بین زن ومرد نمی باشد وانسانچه مرد باشد وچه زن باید خودش را برای هدف نهایی خلقت آماده کند وبارها در قران کریم خوانده می شود انسان مورد امتحان الهی قرار می گیرد ومسلما کسی که توانایی تشخیص خوب وبد را نداشته باشد یا دچار نقصان عقل باشد یا نباید مورد امتحان قرار گیرد یا باید امتحانش ساده تر باشد در صورتی که در هیچ جایی از قران ذکر نشده که فقط مردان مورد امتحان قرار می گیرد وزنان از این قاعده مستثنی هستند و یا امتحان آنها ساده تر است.
اگر در عقل وشعور زنان نسبت به مردان شک کنیم(نعوذبالله) اول باید در عدالت خدا شک داشته باشیم.
آیا درابتدای خلقت خداوند موجودی را خلق کرد(حوا)که ناقص العقل بود و از او مانند یک موجود کامل (آدم)امتحان گرفت وسپس هر دو را از درگاه الهی بیرون راند و آنها را مجازاتی یکسان کرد! کدام عقل سلیمی این را می پذیرد؟
بنابراین در اساس خلقت خداوند تفاوتی بین زن ومرد نیست اما درمسیر تکامل هر یک از این دو نوع انسان وظایف متفاوتی را پذیرفته اند که هیچ یک دلیل بر برتری دیگری نیست.
ان اکرمکم عندالله اتقیکم
اینکه زن می تواند فرزندی به دنیا آورد ویا انکه دارای روح لطیفی است دلیل ضعف زنان نیست. استاد شهید مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام در صفحه۱۱۹می فرماید:
خدا در قران می فرماید زمین و آسمان و ابروبادو گیاه و حیوان همه برای انسان آفریده شده اما هرگز نمی گوید که زن برای مرد آفریده شده است. اسلام می گوید(هن لباس لکم و انتم لباس لهن) زنان زینت وپوشش شما هستند و شما زینت وپوشش آنها.
بنا براین هر کدام از زن ومرد جلوه ای از وجود خدا هستند مرد جلوه جلالیت وزن جلوه رحمانیت خدا. و البته می دانیم که خداوند در اکثر مواقع رحمانیتش بر جلالیتش غلبه دارد.
در روایت است که همان طور که مادر به فرزندانش عشق می ورزد خداوند مخلوقاتش را دوست دارد بلکه عشق خدا به مخلوقاتش بیش از عشق مادر به فرزندش است.
عارف صاحب نام مولانای عزیز می فرماید:
مؤنث یا مذکر بودن در طی مسیر الهی نمی تواند مسئله ای باشد روحی که به سوی خدا می رود بالاتر از این تفاوت های مادی می باشد ومانند حیات مادی و طبیعی نیست که از خشک و تر این دنیا به وجود آمده باشد وبه امور مادی وابسته باشد پس نباید آنها را مقایسه کردزیرا این تفاوت هادر عالم برین وروحانی نخواهد بودپس روح جنس زن با روح جنس مرد هیچگونه تفاوتی ندارد ودر هر قالبی جلوه کند تجلی گاه خداوند و اوصاف کمال حق خواهند بود.
از دید گاه مولانا عقل ونفس نمادی اذمرد وزن هستندآنها دوبعد یک حقیقت اندوالبته این زن است که مارا به سوی عقل وحق رهبری می کندزیرا مظهر کمال خلقت میباشدهم از این جهت که بعد از مرد آفریده شده است پس نسبت به موجود قبلی (آدم) کامل تر است و دیگر اینکه زن علتی برای وجود انسان های بعدی گشته است.
((اسلام برای شما انقدر احترام قا ئل است که برای مردان نیست)) امام خمینی صحیفه نور ج۵ص۱۷۷
زن در آیات قرآن
یکی از مواردی که می توان به عنوان حربه ای علیه زنان استفاده کرد کما اینکه استفاده هم شده سوره آل عمران آیه۳۶-ولیس الذکر کالانثی- است .
این آیه را به دو گونه تفسیر کرده اند:عده ای می گویند چون جنس مرد بهتر است واز ویژگی های خاص به خود برخوردار است.پس آیه را باید به طور معکوس معنا کرد چرا که تشبیه یک تشبیه معکوس است بنابرین آیه به این گونه معنا می شود که : زن چون از هر حیث از مقام پایینی برخوردار است به همین دلیل خود مادر حضرت مریم نیزاعتقاد خوش را مطابق با واقع بیان می کند که زنان مثل مردان نیستند.
این درحالی است که عقیده بعضی درست بر خلاف این است ومی گویند این یک تشبیه معکوس نیست بلکه یک تشبیه اصل و مستقیم است.زیرا می خواهد بگوید: نقش وتوانایی مرد هرگز به نقش و تواناییزن نمی رسد چرا که ظرافت های زن منحصر به خودش است.بنابرین مرد نمی تواند نقش زن را ایفا کند.
در اینجا بهتر است به اصل آیه توجه دقیق تری نماییم.
(به یاد آور آنگاه که زن عمران گفت:پروردگارا من عهد کردم فرزندی که در رحم من است رادر راه خدمت به تو آزاد کنم پس این عهد را پذیرا باش که تو شنونده خواسته های بندگانت هستی و به همه اسرار وحوال آنان آگاهی.پس وقتی فرزند رابزایید گفت: پروردگارا فرزندی که زادم دختر است وخدا بر آنچه زاییده شده داناتر است وپسر ودختر یکسان نخواهد بود .)
در تفسیر جمله معترضهچند نظر است یکی اینکه جمله اول« وخدا بر آنچه زاییده شده داناتر است» از خدا است، ولی جمله دوم یعنی «وپسر ودختر یکسان نخواهد بود » گفته زن عمران است که مرد مثل زن نیست ونظر دیگر اینکه هر دوجمله از زن عمران است تا تطبیق با اندیشه زن عمران کند که نذر وعهد باخداکرده بود تافرزندش را در راه خدمت به خدا آزاد کندو جمله اول سلب اختیار واراده خود در برابر اراده حق می نماید و نظر دیگر اینکه هردو جمله از آن خداوند است.
مرحوم علامه طباطبایی نظر سوم را پذیرفته است وچنین استدلال می کند که:
«اگر این دو جمله معترضه ویا حتی جمله دوم از زن عمران بودنخست اینکه لزومی نداشت که مرد در جمله دوم مقدم بر زن بدارد بلکه باید می گفت زن مثل مرد نیست ودیگر اینکه زن عمران از باب حسرت واندوه به آنچه می خواسته نرسیده است،این عبارت را بر زبان جاری ساخته باشد که مرد مثل زن نیست ،برتری این دو را در ذات حق می داندو بس.
بر فرض چیز هایی که در ذهن زن عمران برای خدمت این مرد در راه خدا می گذشت.نهایت امر آن بود که او یک عیسایی شود که مریضانی را شفا دهد مردگانی را زنده کند. در حالی که عمیق ترین و عجیب ترین قدرت نمایی در خدا آفرینش زن بود چرا که به وسیله مریم کلمه الله تمام گردید وعیسی از مریم بدون پدر به دنیا آمد.فرزندی که نشانه ذات حق بر عالمیان قرارگرفته است در گهواره بامردم سخن می گوید واز یک زن فرزندی بدون پدربه دنیا آید که کلمه ای از کلمات اله باشد.خداوند اراده کرده برای تثبیت موقعیت آفرینش خویش بار دیگر مثلی برای آدم ابوالبشر درجامعه بیاورد تا افکار متزلزلی که درمورد خلقت آدم شک داشتند را از تزلزل بیرون بیاورد بدین معنا که آدم ابوالبشر بسان عیسی که بدون پدر از رحم مادر بیرون آمد.بنابراین لیس الذکر کالانثی گفته خداوند است که می خواهد به ارزش های وجودی زن بپردازدو سوم اینکه وقتی این گفته را سخن زن عمران بگیریم باید عبارت را با توجیه معنا کنیم.پس عبارت به صورت عکس لیس الذکر کالانثی،زن هرگز مثل مرد نیست معنا می شود وتا میتوان ظاهر عبارت را همان گونه که هست معنا نمود،نوبت به زحمت ودردسر تاویل عبارت نمی رسد»
فهرست مطالب
• مقدمه ۲
• تساوی زن ومرد از نظر خلقت ۶
• زن در آیات قرآن ۹
• سرگذشت زن در تاریخ اسلام ۱۳
• بعضی روایات فراموش شده ۱۹
• چند مطلب از اینترنت ۲۱
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 28
مطالب مرتبط