تحقیق درباره غدیر خم

دانلود تحقیق و مقاله رایگان با عنوان تحقیق درباره غدیر خم

تفسير آفتاب غدير
مقدمه :
اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت ب الاسلام دنيا
سلام برغدير، سلام بر روز انتخاب برتر، سلام بر عيد بزرگ خدا، سلام بر انتخاب شونده در روز غدير،‌ سلام بر مولا و پيشواي منتخب درود و سلام بيكران حضرت حق بر پيامبر رحمت و منادي رسالت الهي حضرت ختمي مرتبت محمد بن عبدالله (ص) و بر جانشنين بر حق او كه قرآن اين كتاب آسماني جانشيني به آن اذعان دارد.انما وليكم الله و رسول و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكوة‌ و هم راكعون

و در سوره مائده آيه 67 مي فرمايد:يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك

و سلام بر ائمه هدي ، پيشوايان بزرگ الهي و چراغ هدايت انسانها بسوي پروردگار.

غدير روز روشن كردن حق است.

غدير روز عهد و پيمان است.

غدير روز بيان حقايق ايمان است.

غدير روز راندن شيطان است.

غدير روز رهنموني به رهنمايان است.

و غدير روز كامل شدن دين است.

18 ذي حجه از حساس ترين روزهايي است كه تاريخ در خود ديده و در دل خود نگه داشته است. حماسه غدير از مهمترين وظريف ترين موقعيت هاي جهان اسلام به شمار مي رود چرا كه روز انتخاب الهي مولي الموحدين علي بن البيطالب (عليه السلام) به جانشيني پيامبر گرامي اسلامي مي باشد.

هر كس مرا مولا و آقايش بخواند بايد علي را رهبر و مولا بداند

از پيش خود هرگز نكردم انتصابش بر خلق كرده ذات خالق انتخابش

روز انتخاب بزرگ مردي كه پيامبر گرايم اسلام (ص) فرمودند: علي ريسمان استوار خدا و دستگيره مستحكم اوست كه گسستگي ندارد.

او نشان بزرگ الهي است كه نشان دين و نور و روشنايي و هدايت است.

علي كه اصل دين، مشعل ايمان، پرچم هدايت، رهبر سپيدرويان، ستون دين ، صديق اكبر، محدث امت، كشتي نجات، سرور اوصياء ، سرور شهيدان، بهترين انسانها، رحمت خدا بر بندگان، صاحب حوض كوثر، قسيم نارو الجنه است،‌در اين روز مبارك بدستور خداوند متعال با ابلاغ پيام وحي به قلب رسول گرامي اسلام،‌فرمان نصب او را به خلافت ابلاغ نمود.

اعلام و ابلاغ اين واقعه مهم در حضور جمعيتي كه نقل تاريخ در مرود آن مختلف است. كه به نقلي نود هزار نفر به نقلي ديگر صد و چهارده هزار و به نقل ديگر صد و بيست هزار نفر، حضور داشتند و كاتبان حديث كه علامه اميني صاحب الغدير صحابه پيامبر را صدو پنجاه نفر شمرده است اين كه اين حديث را نقل نموده اند.

اين دستور خداوند در مكه بر پيامبر چنين ابلاغ شد :‌نبوت تو به پايان رسيده و روزگارت كامل شده است اسم اعظم و آثار علم و ميراث انبياء را به علي بن ابي طالب بسيار كه او نخستين مومن است.

من زمين را بدون عالمي كه اطاعت من و ولايتم با او شناخته شود و حجت پس از پيامبر باشد رها نخواهم كرد.

كاروان بزرگ كه به منطقه غدير خم رسيد پيامبر مسير حركت خود ره به سمت راست و به سوي غدير برگرداند و فرمودند:

أيها الناس أجيبوا داعي اله انا رسول الله

اي مردم دعوت كننده خدا را اجابت كنيد كه من پيام آور خدايم

و اين خود كنايه از فرا رسيدن هنگام ابلاغ پيام مهمي بود.

مقارن ظهر روز 18 ذي حجه – بعد از اقامه نماز جماعت پيامبر گرامي اسلام بر فراز منبر رفتند و حضرت علي (عليه السلام) نيز يك پله پائين تر ايستاده بودند حضرت شروع كردند به سخنراني كه قريب صد و بيست هزار نفر اجتماع كرده و منتظر شنيدن اين پيام هستند.

آنچه كه حضرت ايراد فرمودند را ميشود در يازده بخشش ترسيم نمود.

1ـ حمد و ثناي الهي.

2ـ فرمان الهي براي مطلبي بسيار مهم.

3ـ اعلام رسمي ولايت و امامت ائمه معصومين عليهم السلام

4ـ معرفي و بلند نمودن دست مولي الموحدين امير مومنان به عنوان جانشين خود.«من كنت مولا فهذا علي مولاه»

5ـ‌تأكيد و توجه همه امت اسلامي به مسئله مهم و سرنوشت ساز امامت.

6ـ گوش زد نسبت به كارشكني هاي دشمنان و منافقان .

7ـ آثار دوستي و دشمني با اهل بيت عليهم السلام.

8ـ اوصاف و ويژگي هاي حضرت حجة‌بن الحسن (عليه السلام)

9ـ فراخواندن امت به بيعت نمودن با حضرت امير (عليه السلام)

10ـ بيان و حلال و حرام.

11ـ‌قرائت متن و اعتراف حضار به آن در مورد ولايت و اطاعت از دوازده امام معصوم (عليه السلام).

آنچه كه بعد از خطبه بسيار شيوا و مهم پيامبر رخ داد تبريك گفتن جماعت و بويژه سران قبائل و كليه مردمان حاضر بود كه صداي بلند فرياد كشيدند آري شنيدم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و با جان و دستمان اطاعت مي كنيم- ابراز احساسات و فرياد هاي شادي مردم كه از هر سوبر مي خاست، شكوه و ابهت بي مانندي به آن اجتماع بزرگ مي بخشيد.

در ادامه برنامه غدير – در خواست حسان بن ثابت بود كه از حضرت خواستند تا شعري كه درباره حضرت امير المؤمنين (عليه السلام) به مناسبت اين حماسه سروده اند قرائت نمايد كه جضرت فرمودند شعرت را بخوان بعد از قرائت شعر در وصف غدير و علي پيامبر گرامي اسلام فرمودند.

اي حسان مادامي كه با زبانت از ما دفاع مي كني از سوي روح القدس مؤيدخواهي بود.

اين حادثه تاريخي چنان مهم و در خود توجه بود كه در سينه ها جاي گرفت تا آنجا كه عده زيادي خطبه غدير يا قسمتي از آن را حفظ كردند و براي نسل هاي در آينده به يادگار گذاشتند.

از ويژگي هاي ديگر اين حديث، اين است شاهدان فراواني دارد مسلمانان سراسر جهان از دور و نزديك در صحة الوداع در كنار پيامبر گرامي اسلام (ص) در غدير خم بودند و شنيدند كه پيامبر چه مي فرمايند.

و پس از حادثه غدير و بازگشت حاجيان به شهر و كشور خويش اين حقيقت جاودانه در دل ها و تاريخ اسلام ثبت گرديد.والحمد لله الذي جعلنا من المتمسكين مولايه امير المؤمنين (عليه السلام) و الائمه الاطهار (عليهم السلام).

برخي فرازهاي خطابه غدير در شئون علي عليه السلام .

1) در شان ولايت

… من كنت مولاه فهذا علي مولاه…

2) برادري و وصايت و جانشيني در امت .

… ان اقوم في هذا المشهد فاعلم كل ابيض و اسود ان علي ابن ابيطالب اخي و وصيي و خليفتي علي امتي و الامام من بعدي ، الذي محله مني محل هارون من موسي الا انه لا نبي بعدي و هو وليكم بعد الله و رسوله …

(مرا امر نمود) كه بايستم دراين مشهد (بلندي محل مشاهده) و اعلام كنم به هر سپيد و سياه كه علي ابن ابيطالب عليهما السلام برادر و وصي و جانشين من در امتم و امام بعد از من است ، همان كه جايگاهش نسبت به من جايگاه هارون به موسي است و جز اين كه بعد از من نبي نيست و او ولي شما بعد از خدا و رسولش است .

3) امام و ولي واجب الاطاعة من الله

… ان الله قد نصبه لكم وليا و اماما فرض طاعته علي المهاجرين و الانصار و …

اينكه خداوند او را نصب نمود بر شما (كار من نيست امر خداست) بعنوان ولي و امام كه واجب است اطاعتش بر مهاجرين و انصار و تابعين و …

4) در امامت و ولايت علي و فرزندانش عليهم السلام تا قيامت .

… ثم من بعدي علي وليكم و امامكم بامر الله ربكم ثم الامامه في ذريتي من ولده الي …

… (ولايت از آن خداست و سپس من و سپس ) بعد از من علي امام شما و ولي شما به امر خداوند است (امر خدا نه خواست شخصي من) سپس امامت در نسل من از فرزندان اوست تا (قيامت و) …

5) در علم به كتاب و حلال و حرام خدا .

… و انا افضيت بما علمني ربي من كتابه و حلاله و حرامه اليه ….

… و من تفويض نمودم به او (به علي عليه السلام) آنچه را كه خدا از علوم قران و حرام و حلال آن به من آموخته بود …. .

6) در همه علوم .

….ما من علم الا و قد علمته عليا …

… هيچ علمي نيست مگر اينكه آن را به علي آموختم … .

7) جانشيني در امامت (پيشوايي)

…. انه امام من الله …

… او امامي از جانب خداست (نه از جانب من بل فرمان خداست) ….

8) در فضليت (برتري)

…. فانه افضل الناس بعدي …

….. چراكه او برترين مردم بعد از من است . (يعني من برترين مخلوق و علي عليه السلام بعد از من برترين مخلوق خداست) ….. »

بزرگترين عيد خدا

اگر بخواهيم با زبان روايات اسلامي سخن بگوييم بايد روز غدير را بزرگترين عيد خدا بدانيم.عن النبي صلي الله عليه و آله و سلم : يوم غدير خمّ افضل اعياد امتي و هو اليوم الذي أمرني الله تعالي ذكره فيه بنصب اخي علي بن ابي طالب علماً لأمتي يهتدون به من بعدي و هو اليوم الذي اكمل الله فيه الدين و اتّم علي امتي فيه النعمة و رضي لهم الاسلام ديناً. (1)

از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نقل شده است كه فرمود: روز غدير خم بهترين عيدهاي امت من است. و آن روزي است كه خداوند به من فرمان داد برادرم علي بن ابيطالب را به جانشيني خود نصب كنم و مردم پس از من به وسيله او هدايت شوند. روز غدير روزي است كه خداوند دين را كامل و نعمتش را بر امتم تمام كرد و رضايت داد كه اسلام آيين شان باشد!
عن عبدالرحمن بن سالم عن ابيه قال سألت ابا عبدالله عليه السلام هل للمسليمن عيد غير يوم الجمعة والاضحي والفطر؟ قال نعم، اعظمهما حرمة. قلت و ايّ عيد هو جعلت فداك؟ قال اليوم الذي نصب فيه رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم اميرالمؤمنين عليه السلام و قال من كنت مولاه فعليّ مولاه. قلت و ايّ يوم هو؟ قال… يوم ثمانية عشر من ذي الحجّة. (2)

از امام صادق عليه السلام سؤال شد آيا مسلمانان غير از روز جمعه و فطر و قربان عيد ديگري ندارند؟ فرمود عيدي بزرگتر از آن را دارند. پرسيدم كدام است؟ فرمود روزي است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم امير المؤمنين عليه السلام را به ولايت منصوب كرد و فرمود هركه من مولاي او بودم پس از من علي مولاي اوست. پرسيدم در چه روزي اين اتفاق افتاد؟ فرمود:… در روز هيجدهم ذي الحجّه.

روز غدير نه تنها روز امير المؤمنين به شمار مي‌رود، بلكه روزي است كه به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم تعلق دارد، و اصولا بايد بگويم غدير يوم الله و روز خداست. چون خدا و رسول و اميرالمؤمنين باهم‌اند و از يكدگير جدايي ندارند. خداوند در وصف اين روز فرموده است: اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام ديناً. (3)

امروز دينتان را كامل، نعمتم را تمام و آيين اسلام را براي شما برگزيدم.
بر طبق اين آيه اسلام زماني به كمال خويش رسيد كه فريضه ولايت علي عليه السلام اعلام شد.

از حضرت صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: وكانت الفرائض ينـزل منها شي بعد شي، تنـزل الفريضة ثم تنـزل الفريضة الاخري و كانت الولاية آخر الفرائض فانزل الله عزوجل: اليوم اكملت … يقول الله عز وجل: لا أنزل عليكم بعد هذه الفريضة فريضة، قد اكملت لكم هذه الفرائض. (4)
احكام و واجبات يكي پس از ديگري نازل مي‌شد و ولايت آخرين آنها بود. چون وقتي اين حكم بيان گشت، خداوند آيه اليوم اكملت لكم دينكم… را نازل كرد و بدين وسيله اعلام داشت كه از آن پس فريضه‌اي را نازل نخواهد كرد.
چون پس از نزول اين آيه و انتصاب اميرالمؤمنين عليه السلام به جانشيني رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم مردم به مقصود خداوند از آيه: اطيعوالله و اطيعوا الرسول و اولي الأمر منكم (5) پي بردند و دانستند كه بعد از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بايد از امير المؤمنين و اولاد طاهرين او عليهم السلام اطاعت كنند.

از امام باقر عليه السلام نيز روايت شده است كه فرمود: آخر فريضة انزلها الله الولاية: اليوم اكلمت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام ديناًً، فلم ينزل من الفرائض شيءٌ حتي قبض الله رسوله صلي الله عليه و آله و سلم. (6)
فريضه ولايت آخرين فريضه‌اي بود كه خداوند فرو فرستاد و پس از آن رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم را قبض روح فرمود.

1) صدوق، الأمالي، ١٨٨/ ١٩٧. سيد بن طاووس، الاقبال، ٢/٢٦٤.

(2) كليني، اصول كافي، ٤/١٤٩، ح٣.

(3) سوره مائده، آيه ٣.

(4) قاضي نعمان مغربي، دعائم الاسلام، ١/١٤.

(5) سوره نساء، آيه ٣.

(6) تفسير العيّاشي، ١/٢٩٢/٢٠.

آموزه‌هاي مكتب غدير

آموزه‌هاي غدير به حدي دامن‌گستر و عميق است كه هيچ كس را ياراي درك تمام آن نيست. اما پاره‌اي از اين آموزه‌ها همان است كه در گفتار و كردار علي عليه السلام متجلي گرديده است. به عنوان نمونه توجه خوانندگان را به اين عبارت بسيار كوتاه، اما فوق‌العاده عميق جلب مي‌كنم كه فرمود: والله لو أعطيت الاقاليم السبعة بما تحت افلاكها علي ان أعصي الله في نملة اسلبها جلب شعيرة، ما فعلت.

به خدا سوگند اگر حكومت اقاليم هفتگانه را هم به من بدهند كه بر خلاف دستور خدا پوست جوي را از مورچه‌اي بگيريم، نمي‌گيرم.
از نكات جالب و ظريف اين فرمايش علي عليه السلام آن است كه ايشان براي بيان مقصود خويش از واژه «لو» استفاده كرده است. «لو» از حروف شرط و به معناي اگر است. با اين تفاوت كه «اگر» در فارسي داراي معنايي اعم از لو مي‌باشد و به طور يكسان هم بر موارد امكان تحقق شرط به كار مي‌رود و هم بر موارد عدم تحقق آن.

خداوند در قرآن مي‌فرمايد: لو كان فيهما آلهة الاّ الله لفسدتا

اگر در آسمان و زمين خداياني غير از الله بودند، از هم مي‌پاشيدند. ولي چون اين گونه نيست، در نتيجه آسمان‌ها و زمين نيز به حال خود باقي مانده و متلاشي نمي‌شوند.

همچنين وقتي مي‌گوييم: اگر بال داشتم پرواز مي‌كردم، بدين معناست كه حال كه بال ندارم امكان پرواز هم ندارم. بنا بر اين مفاد: والله لو اعطيت… اين است كه چون حكومت اقاليم هفتگانه را ندارم، محال است كه از روي معصيت و برخلاف دستور خدا حتي پوست جويي را از دهان مورچه‌اي بگيرم.
نكته قابل دقت و ديگري كه در اين كلام علي عليه السلام وجود دارد آن است كه ايشان مي‌فرمايد: حاضر نيست در مقابل به دست آوردن حكومت بر اقليم‌هاي هفتگانه حتي بر «يك مورچه» ستم روا دارد و برخلاف دستور خدا، پوست جوي را از دهانش باز گيرد. چون «تا» در «نملة» تاي وحدت است و دلالت بر يك مورچه‌ي واحد مي‌كند.

سومين نكته قابل توجهي كه در اين جمله وجود دارد، استفاده از واژه‌ «جلب شعيرة» است. جلب شعيره به پوست بسيار نازك روي دانه جو مي‌گويند كه بطور خود به خود از آن جدا مي‌شود و مي‌افتد. يقينا اگر چيزي كم‌ارزش‌تر از پوست جو وجود داشت، امام فرمانروايي بر اقليم‌هاي هفت گانه را با آن مقايسه مي‌كرد. علي عليه السلام با اين فرمايش حجت را بر تمام حاكمان و زمامداران تمام كرده و عملكرد همه آنان را به چالش طلبيده است. حكامي كه بخاطر يك وجب زمين، يا ثروتي اندك و يا دستيابي به مقام و متاع‌هاي واهي و پست دنيا، مرتكب هر جنايتي مي‌شوند و هزاران هزار انسان بي‌گناه و پاكنهاد را به قتل رسانده و خونشان را مي‌ريزند.

در منطق غدير كه گرفتن پوست جويي از يك مورچه گناه به حساب مي‌آيد، ديگر معلوم است كه بدگماني و اتهام‌زني به افراد و كشتن آنان به اين بهانه چه جايگاهي دارد. در مقابل اين منطق، منطق بني اميه و بني عباس قرار دارد كه انسانها را تنها به اتهام دوستي علي عليه السلام مي‌كشتند و با كمترين سؤ ظنّي، مخالفان فكري و عقيدتي خويش را از ميان مي‌بردند.

حتي خلفاي پيش از علي عليه السلام نيز از همين منطق پيروي مي‌كردند و به اندك بهانه‌اي به سركوبي مخالفان خود مي‌پرداختند. در همين راستا، ابوبكر لشكري را به فرماندهي خالد بن وليد عازم سركوبي مخالفانش كرد و او با بدترين شيوه ممكن و با قساوتي تمام عده‌اي از مسلمانان را به خاك و خون كشيد.

اين جنگ‌ها گرچه به «جنگ‌هاي ردّه» معروف است و تحت عنوان مبارزه با مرتدان صورت مي‌گرفت، ولي اغلب كساني كه بدست خالد به قتل رسيدند از مسلمانان بي‌گناه بودند و مرتد شدن آنان فقط يك بهانه بود. علاوه بر آن روشي كه خالد بن وليد در جنگ با آنان در پيش گرفت، درست در نقطه مقابل روش رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و دستورات اسلام قرار داشت. اين روش‌ها عبارت بود از: كشتن مسلمانان به وسيله پرتاب كردن از ارتفاعات و بلندي‌ها، سوزاندن در آتش، مثله كردن، (قطع اعضا) و انداختن آنان در چاه‌ها.
در صورتي كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم صريحا دستور داده بود حتي سگ‌ هار را نبايد مثله كرد. امام علي عليه السلام در آخرين وصيتش به بازماندگانش ضمن تأكيد بر اين نكته آنان را از مثله كردن قاتلش برحذر مي‌دارد و مي‌فرمايد: فاني سمعت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم يقول: اياكم والمثلة ولو بالكلب العقور.

رسول خدا مكررا مي‌فرمود كه حتي سگ هار را مثله نكنيد ـ چه برسد به انسان‌ـ. و اينها تنها گوشه‌اي از جنايات خالد بود كه به دستور خليفه اول صورت گرفت.

غدير و وفور نعمت

يكي از نكته‌هاي قابل توجه و مهم اين آيه آن است كه خداوند اتمام نعمت خويش بر خلق را مرهون و معلول ولايت معرفي كرده و آن دو را به هم ربط داده است. يعني همان گونه كه كمال دين باولايت تحقق يافت، اتمام نعمت او نيز به اعلان ولايت از سوي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و قبول آن توسط مردم منوط گرديد. و مراد از نعمت كليه نعمت‌ها، اعم از ظاهري و باطني مانند عدالت و مساوات و اتحاد و برادري و علم و اخلاق و امنيت روحي و رواني و رفاه و آزادي و امنيت و خلاصه انواع برخورداري‌ها مي‌باشد.
بنا بر اين كساني كه كوشيده‌اند نعمت را بر اصل شريعت وولايت حمل كرده و صرفاً آن را امري معنوي بدانند، به بيراهه رفته‌اند. (1) زيرا در اين آيه سخن از اصل نعمت نيست، بلكه كلام در «اتمام نعمت» است. در قرآن هرجا سخن از اتمام نعمت به ميان آمده، مراد نعمت‌هايي است كه در دنيا نصيب انسان مي‌شود.
در نتيجه بايد بگوييم كه ميان ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام و برخورداري از نعمت‌هاي دنيوي ارتباط مستقيمي وجود دارد و يكي از شرائط مهمّ و اصلي رسيدن به جامعه‌اي آزاد و آباد و توأم با عدالت و اخلاق و حاكميت ارزش‌ها و فضايل معنوي و انساني آن است كه ما به آنچه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در روز غدير ابلاغ فرمود گردن نهيم و ولايت امير المؤمنين عليه السلام را در عمل بپذيريم.به عبارت ديگر پذيرش ولايت امير المؤمنين عليه السلام اثري تكويني دارد و باعث مي‌شود زمين و آسمان نيز بركات و خيرات خود را بر مردم فرو ببارند.

خداوند مي‌فرمايد: ولو انهم اقاموا التوراة والانجيل و ما اُنزل اليهم من ربهم لأكلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم. (3)

اگر مردم به تورات و انجيل ملتزم مي‌شدند و به آنچه از سوي پروردگارشان نازل گرديده است عمل مي‌كردند، نعمت از هر سو برآنان باريدن مي‌گرفت و درهاي آسمان و زمين به رويشان گشوده مي‌گرديد.اگر بخواهيم در عبارتي كوتاه غدير را تعريف كنيم بايد بگوييم: غدير آن است كه تمام اسلام را در دامن و كليه‌ي فداكاري‌ها و تلاش‌هاي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را در ‎آغوش دارد و سينه‌اش مخزن احكام و آداب و برنامه‌هايي است كه از سوي خدا بر پيامبرش نازل گرديده است. خداوند در اشاره به اين حقيقت مي‌فرمايد: يا ايّها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و إن لم تفعل فما بلغت رسالته. (4)

اي پيامبر! آنچه از سوي پروردگات بر تو نازل شده است به مردم ابلاغ كن. در غير اين صورت رسالت او را انجام نداده و مردم را از بركت و يمن وجود امير المؤمنين عليه السلام محروم ساخته‌اي.

غدير بدان جهت كه گنجينه‌ي فضايل و اخلاق و مكارم و محاسن، و بلكه عين آن است و كليه‌ي پيشرفتهاي تمدني و معنوي وام دار آن مي‌باشد، مهمترين عامل حفظ دين است و انكار آن به معني انكار كليه مضامين پيشرفته اسلامي مندرج در سرزمين پهناورش مي‌باشد.

بنا بر اين هر خطي كه به غدير منتهي نگشته و به آن وصل نباشد در حكم ردّ اهل بيت و ردّ رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و ردّ خداوند است. غدير به معني واقعي كلمه، همان خط اميرالمؤمنين عليه السلام است كه بر كل تاريخ حكم مي‌راند و بر تمام بشريت و انسانيت حاكم است.

اميرالمؤمنين عليه السلام بزرگترين آيت خدا است و هيچ نشانه‌ي ديگري به پاي او نمي‌رسد. بر اين اساس امام باقر عليه السلام به كسي كه بي‌ امير المؤمنين به دنبال معرفت خدا و اسلام بود فرمود: فليشرّف وليغرّب. او اگر شرق و غرب را هم به زير پا بگذارد به مطلوب نمي‌رسد.

اين از بيچارگي و شوربختي انسان است كه از راهي غير از راه علي عليه السلام و آل علي عليهم السلام بخواهد به علم و معرفت دست يابد. اين نوع علم و معرفت به فرض هم كه حاصل شود به دليل آن كه فاقد جوهر اخلاقي و روحي بوده و تهي از معنويت و شريعت مي‌باشد، علم و معرفتي غير مفيد و ناصحيح است.

1) نهج البلاغه، خطبه ٢٥٤، صبحي صالح.

(2) سوره انبياء، آيه ٢٢.

(3) تاريخ طبري، ٣/١١٨٩ – ١٣٠٣، محمد حسين روحاني. محمد بن عمر بن واقد، كتاب الرّدة، ١٤٠. تاريخ يعقوبي، ٢/٩، محمد ابراهيم آيتي.

(4) نهج البلاغه، نامه ٤٧، صحبي صالح.

يكي از خصلت‌هاي علي عليه السلام به ويژه در دوران حكومتش همدردي با مردم بود.امير المؤمنين براي همدردي با ضعيف‌ترين مردم چنان بود كه: قد اكتفي من دنياه بطمريه ومن طعمه بقرصيه. (1)

از تن پوش دنيا به دو لباس و از غذاي آن به دو نان اكتفا كرده بود.
نه خشتي بر خشتي گذاشت، نه ساكن قصري شد و نه سوار اسبي. او اين همه را به آن علت بر خويش تحميل مي‌كرد كه احتمال مي‌داد شايد در دورترين مناطق قلمرو حكومتش افرادي باشند كه حتي يك وعده غذاي سير نيز نخورده‌اند: ولعل هناك بالحجاز او اليمامة من لا طمع له في القرص ولا عهد له بالشبع. (2)
شايد در مناطق حجاز و يمامه (3) كساني باشند كه در حسرت قرص ناني به سر مي‌برند و هيچ وقت سيري را تجربه نكرده‌اند.

بر طبق اين فرمايش، علي عليه السلام همين كه احتمال مي‌دهد شايد در دورترين مناطق قلمرو حكومتش گرسنه‌اي وجود داشته باشد، خود سير نمي‌خوابد و از خوراك و پوشاك و مسكن و رفاه معمولي و عادي هم پرهيز مي‌كند.
ايشان با اين روش دو هدف را دنبال مي‌كرد، اول آن كه مي‌خواست زمينه هر نوع انتقاد از خود را به عنوان يك حاكم اسلامي از ميان ببرد و بهانه را از دست منتقداني كه هر نوع فضيلت او را انكار مي‌كردند بگيرد. (4)
و دوم آنكه حكام را نسبت به مسؤليت خطيري كه در قبال رنج و گرسنگي مردم تحت حكومت خويش دارند آگاه سازد و ضرورت عدالت ورزي و همدردي با آنان و تلاش براي تأمين رفاه و راحتشان را گوشزد نمايد.
در سيره علي عليه السلام همين كه احتمال وجود گرسنگاني در دورترين مناطق كشور باشد، مسؤليت‌آور است و حاكم را ملزم مي‌سازد كه زندگي شخصي خويش را در سطح زندگي آنان تنظيم كرده و در غمشان شريك گردد.
اينجاست كه اهميت غدير بيش از پيش رخ مي‌نمايد و ارزش‌ها و آموزه‌هاي عالي و بلند آن روز به روز آشكارتر مي‌شود. ارزش‌هايي كه تضمين‌كننده تعادل روحي و عقلي و مادي و معنوي براي جوامع و افراد انساني است و سعادت فرد و جمع و حاكم و محكوم را به دنبال مي‌آورد.

1) نهج البلاغه، نامه ٤٥.

(2) همان.

(3) ناحيه‌اي است در جنوب عربستان كه گاه آن را از يمن و گاه از حجاز مي‌شمردند. اين ناحيه امروزه جز كشور عربستان سعودي است.

(4) عده‌اي از اين منتقدان حتي تصدّق انگشتري او در حال ركوع را انكار كرده‌آند. با آن كه عموم مفسران عقيده دارند كه آيه: «انما وليكم الله و رسول والذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكاة و هم راكعون» در شأن علي عليه السلام نازل شده و او تنها مصداق منحصر به فرد آن است.

غدير و عواطف انساني

يكي از بركات عيد غدير آشنايي با بعد شخصيت عاطفي امام علي عليه السلام و ائمه بعد از اوست. اينان كه در روز غدير از سوي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به جانشيني ايشان منصوب گشتند، مظاهر رحمت خدا بر خلايق و مصداق اسماي حسناي او هستند. چنان كه در پاره‌اي از روايات تفسيري، آيه: ولله الاسماء الحسني فادعوه بها، (1) برآنان منطبق گشته است.
امير المؤمنين عليه السلام در شفقت بر خلق بدان پايه بود كه تمام غذايش را به اسير و يتيم و مسكين مي‌داد و خود گرسنه مي‌ماند. و تازه مگر غذايش چه بود؟ يك قرص نان! و در بستر شهادت دستور مي‌دهد مقداري از شيري را كه به عنوان دارو برايش آورده‌آند به ضاربش ابن ملجم بدهند و سفارش مي‌كند مادام كه او اسير است مراقب باشند آب و غذايش را از ياد نبرند و محل مناسب و راحتي را برايش در نظر بگيرند، و نگذارند كه از لحاظ لباس و پوشاك در مضيقه قرار بگيرد. (2)

بلكه از آنان مي‌خواهد كه ابن ملجم را مورد عفو قرار داده و از او درگذرند: إن اعف فالعفو لي قربة و هو لكم حسنة فاعفوا، ألا تحبون ان يغفر الله لكم. (3)
به نوشته مورخان پس از آن كه علي عليه السلام به شهادت رسيد حتي زره او در گرو مردي يهودي بود. ولي وقتي كه عثمان بن عفان كشته شد اموال منقول او بالغ بر يك صدو پنجاه هزار دينار و يك مليون درهم بود. و بهاي املاك او در وادي القري و حنين و نواحي ديگر دويست هزار دينار بود و شتران و اسبان بسياري داشت. (4)

حال اين ثروت عظيم عثمان را در كنار قرض‌هاي باقي مانده از علي عليه السلام قرار دهيد تا معلوم شود كه تفاوت راه از كجاست تا به كجا، و به وسيله آن از عظمت علي عليه السلام و غدير واقف گرديد. اينجاست كه تا اندازه‌اي راز عظمت غدير بر انسان مكشوف مي‌شود و پي مي‌برد كه چرا رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم آن را بزرگترين عيدها ناميده است

1) سوره اعراف، آيه ١٨٠.

(2) اطيبوا طعامه و الينوا فراشه، فان أعش فأنا وليّ دمي، فإمّا عفوت و امّا اقتصصت، وان أمت فالحقوه بي، ولا تعتدوا ان الله لا يحب المعتدين.
بلاذري، أنساب الاشراف، ٣/٢٥٦. ابن قتيبه، الامامة والسياسة،١/١٨١.
در نقلي ديگر آمده است كه فرمود: اطعموه من طعامي، اسقوه من شرابي، فإن أنا عشت رأيت فيه رايي، وإن أنا متّ فاضربوه ضربة لا تزيدوه عليها.
از همان آب و غذايي كه به من مي‌دهيد به او هم بدهيد. پس اگر من زنده ماندم كه خودم درباره او تصميم مي‌گيرم، ولي اگر مردم، شما فقط يك ضربه به او بزنيد و نه بيشتر.
خوارزمي، المناقب، ٣٨٨/٤٠٣. مقتل امير المؤمنين، ٢٣- ٤٠.

(3) نهج البلاغه، نامه ٤٧، صبحي صالح.

(4) مقدمه ابن خلدون، ١/٣٩٣، محمد پروين گنابادي.

مسؤليّت ما در برابر غدير

براي آگاهي از اصل و ميزان مسؤليت ما در برابر غدير ابتدا لازم است از خود بپرسيم جهان معاصر چقدر غدير را مي‌شناسد و از عمق آن آگاه است؟ و اگر نمي‌شناسد چه كسي مقصر است؟ و ما نسبت به آن چه وظيفه‌اي داريم و مسؤليتمان در برابر خدا وجوامع اسلامي چيست؟

واقعيت آن است كه نسل كنوني هيچ گونه درك وتصور صحيحي از غدير ندارد و مسؤليت مستقيم آن در درجه اول به عهده خود ماست. اگر ما بدرستي به وظيفه خود عمل مي‌كرديم ومفهوم آن را براي مردم روشن مي‌ساختيم، اكنون در وضعيتي بهتر از آنچه اكنون در آن هستيم، به سر مي‌برديم. ما مي‌بايست براي مردم جهان توضيح مي‌داديم كه غدير يعني تلاش براي ايجاد و گسترش رفاه و راحتي و پيشرفت و ترقي و فراواني و آبادي جوامع انساني. غدير يعني تساوي متصديان امور اقتصادي و مالي با ديگر افراد جامعه و ممنوعيت رانت‌خواري و باند‌بازي‌هاي آنان. در فرهنگ غدير مسؤلان امور مالي كساني‌آند كه صرفا امانت دار مردم‌اند و نه بيشتر. و سرانجام غدير يعني اينكه خداوند از واليان عدل پيمان گرفته است كه زندگي خود را در سطح پايين‌ترين افراد جامعه قرار دهند و در خورد و خوراك و مسكن و پوشاك و رفاه و راحت و امثال آن همپاي آنان باشند.در پايان بار ديگر تأكيد مي‌كنم كه ما مسؤليت بس بزرگي در قبال غدير و امير المؤمنين عليه السلام داريم و لازم است به وظيفه خود نسبت به اين رخداد عمل كنيم.

از مهمترين اين وظايف در حال حاضر اقدام به نشر مفاهيم غدير و بهره‌مند ساختن عموم مردمان از اين مائده آسماني است. در غير اين صورت مشكل بتوان اميدوار بود كه دست حكام و ستمگران از سر محرومان كوتاه شود و روزي بيايد كه بشر از وضعيت هولناك كنوني‌اش آزاد گشته و به ساحل امنيت و رفاه و عدالت و آزادي برسد.

پس وقتي سخن از غدير به ميان مي‌آيد، معنايي جز يادكردن اين اوصاف و اين روح بلندي كه در وجود امير المؤمنين عليه السلام تجسّم پيدا كرده است ندارد.
و آيا تاريخ بار ديگر حاكم عادلي چون علي عليه السلام را به خود مي‌بيند كه چون او با ضعيف‌ترين مردمان هم‌دردي و مواسات كند؟
و اينجاست كه مفهوم آن فرمايش امام رضا عليه السلام بهتر روشن مي‌شود كه فرمود: لو عرف الناس فضل هذا اليوم بحقيقته لصافحتهم الملائكة في كل يوم عشر مرّات. (1)

اگر مردم به حقيقت و باطن روز غدير پي‌ مي‌بردند، روزانه ده بار فرشتگان به ديدنشان آمده و با آنان مصافحه مي‌كردند.

وصلي الله علي محمد و آله الطاهرين

(1) مجلسي، بحار الانوار، ٩٤/١١٨.

منابع :
مجله حكومت اسلامي

سايت آستان قدس رضوي

https://www.shirazi.ir

https://tajaliezohour.persianblog.com/

https://www.erfan.ir