دانلود تحقیق و مقاله رایگان با عنوان تحقیق درباره نماز و نکات آن
نکات نماز
۳۶ نکته درباره نماز
۱ – نماز در تمام ادیان بوده است قبل از حضرت محمد صلى الله علیه وآله در آئین حضرت عیسى هم نماز بوده که قرآن از زبان او نقل مىکند که خداوند مرا به نماز سفارش کرده است: «واوصانى بالصلوه» (۱) وقبل از او موسى بوده که خداوند به او خطاب مىکند: «اقم الصلوه لذکرى» (۲) و قبل از موسى پدر زن او حضرت شعیب بوده که نماز داشته است: «یا شعیب اصلاتک تأمرک» (۳) و قبل از همه آنها ابراهیم بوده که از خداوند براى خود و ذریّهاش توفیق اقامه نماز را مىخواند: «ربّ اجعلنى مقیم الصلوه و من ذریّتى» (۴) و این لقمان است که به فرزندش مىگوید:«یا بنىّ اقم الصلوه و أمربالمعروف و انه عن المنکر» (۵) پسر من نماز را بپا دار و امر به معروف و نهى از منکر کن.جالب آن است که معمولاً در کنار نماز سفارش به زکات مىشود ولى از آنجا که نوجوان معمولاً پول ندارد، در این آیه در کنار نماز به جاى زکات به امر به معروف ونهى ازمنکر سفارش شده است.
۲ – هیچ عبادتى به اندازه نماز تبلیغات ندارددر هر شبانهروز پنج نماز واجب داریم ودر هرنمازى سفارش به اذان واقامه شده است. در این دو نداى آسمانى جمعاً:بیست مرتبه «حىّ على الصلوه»بیست مرتبه «حىّ على الفلاح»بیست مرتبه «حىّ على خیرالعمل»و ده مرتبه «قد قامت الصّلوه» مىگوئیم.با توجّه به اینکه مراد از «فلاح» و «خیرالعمل» در اذان همان نماز است، هر مسلمانى در هر شبانه روز هفتاد مرتبه با کلمه «حىّ» به خود و دیگران، تلقین شتاب به سوى نماز مىکند و براى انجام هیچ عبادتى این همه هیاهو و تشویق وارد نشده است. به خصوص که سفارش شده اذان را بلند بگوئید و با صداى زیبا بگوئید.اذان، شکستن سکوت است، اذان، یک دوره ایدئولوژى و تفکّرات ناب اسلامى است،اذان، سرود مذهبى است با عباراتى کوتاه و پرمحتوا،اذان، هشدار به غافلان است، اذان، نشانه باز بودن جوّ مذهبى است و اذان، نشانه حیات معنوى است.
۳ – نماز در رأس همه عبادات استدر ایام ویژه مثل شب قدر، اعیاد اسلامى، و هر شب و روزى که داراى فضلیت و ارزشى است و براى آن دعا و مراسمى مخصوص وارد شده است، مثل شب مبعث، شب میلاد پیامبر، شب جمعه، معمولاً نمازهاى مخصوصى هم وارد شده است. شاید نتوان ایّام مقدّسى را پیدا کرد که در آن برنامه نماز نباشد.
۴ – نماز پر تنوّعترین عبادت استاگر جهاد وحج چند نوع است، ولى نماز صدها نوع است.با یک نگاه ساده به کتاب مفاتیحالجنان علاّمه محدّث حاج شیخ عباس قمى، مىتوان انواع نمازهاى مستحبّى را که براى مکان و زمانهاى خاص وارد شده است، مرور نمود که البتّه در یک کتاب مستقل به نام «نمازهاى مستحبّى» جمعآورى و عرضه گردیده است.
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
۵ – نماز و هجرتحضرت ابراهیم مىگوید:خداوندا! ذریّه خودم را در منطقه خشک و بىآب و گیاه قرار دادم، پروردگارا! براى اقامه نماز. «ربّنا انّى اسکنت من ذریّتى بواد غیر ذى زرع ربّنا لیقیمواالصلوه» (۶)آرى، ابراهیم براى اقامه نماز به مکه آمد، تا کعبه را به عنوان قبله نمازگزاران تجدید بنا کند، و سپس مردم را به حج دعوت نمود، گویا نماز به سوى کعبه، بیش از طواف به دور کعبه، در نظر ابراهیم جلوه کرده است!
۶ – ترک جلسه به خاطر نمازیکى از ادیانى که نامشان در قرآن آمده، «صابئین» هستند که به حضرت یحیى گرایش دارند وبراى ستارگان تأثیرى قائلند. نماز و مراسم ویژهاى دارند و هنوز در خوزستان گروهى از آنان هستند.این فرقه، رهبرى دانشمند ولى مغرور داشتند که بارها با امام رضاعلیه السلام گفتگو کرد، ولى زیر بار نمىرفت.در یکى از جلسات، امام رضا علیه السلام استدلالى کرد که او تسلیم شد و گفت: اکنون روح من نرم شده حاضرم مکتب تو را بپذیرم، ناگهان صداى اذان بلند شد، امام رضاعلیه السلام جلسه را ترک کرد، مردم گفتند: فرصت حساسى است، چنین فرصتى پیش نمىآید، امام فرمود: اوّل نماز!او که این تعهّد را از امام دید، علاقهاش بیشتر شد. بعد از نماز گفتگویش را تکمیل کرد و ایمان آورد. (۷)
۷ – نماز اوّل وقت وسط جنگابن عباس مىدید که حضرت على علیه السلام گاهى در وسط جنگ به آسمان نگاه مىکند.جلو آمد و پرسید: چرا به آسمان نگاه مىکنید؟حضرت فرمود: براى اینکه نماز اوّل وقت از دستم نرود.گفت: الآن شما در حال جنگ هستید. حضرت فرمود:از نماز اوّل وقت نباید غفلت شود، حتّى در میدان جنگ. (۸)
۸ – آنجا که خواب از مناجات بهتر استروزى رسول اکرمصلى الله علیه وآله نماز صبح را با جماعت خواندند، ولى دیدند امروز علىعلیه السلام به مسجد نیامده است. حضرت، در خانه على رفتند و پرسیدند چرا او در جماعت شرکت نکرده است؟!فاطمهعلیها السلام گفت: على دیشب تا صبح مناجات داشت و صبح از خستگى نمازش را در منزل خواند.حضرت فرمود: به او بگوئید به جاى مناجات طولانى مقدارى بخوابد ولى نماز جماعت صبح را از دست ندهد.آرى، خوابى که مقدّمه جماعت باشد، بهتر از مناجاتى است که حال جماعت را از بین ببرد.
۹ – نماز در جلو چشم مردم نه در خفاامام حسین علیه السلام روز دوّم محرم وارد کربلا و روز دهم شهید شد. بنابراین مدّت اقامت حضرت هشت روز بود و مسافرى که کمتر از ده روز بماند نمازش شکسته است.نماز دو رکعتى دو دقیقه بیشتر طول نمىکشد، به خصوص در هنگام خطر، امام حسین علیه السلام نیز روز عاشورا بارها به خیمهها رفت و آمد داشت و مىتوانست نماز ظهرش را در خیمه بخواند، ولى بنا داشت در معرکه بخواند. دو نفر از یارانش جلو نماز حضرت ایستادند و سى تیر را به جان خریدند، ولى نماز آشکارا برگزار شد نه در خیمه.آرى، به صحنه کشاندن نماز یک ارزش است. نباید در هتلها، شرکتها، پارکها، فرودگاهها، خیابانها و رستورانها، نمازخانه در گوشه باشد، بلکه باید در بهترین مکان و در جلو چشم دیگران نماز اقامه شود، زیرا هر چه از جلوه دین کم شود، به جلوه فساد اضافه خواهد شد.اگر کاسبها اوّل وقت کنار مغازه خود اذان بگویند، مشتریان بد حجاب، خودشان را جمعتر خواهند کرد.
۱۰ – بانى، معمار ومهندس مسجد باید اهل نمازباشددر آیه هیجده سوره توبه مىخوانیم: «انّما یعمر مساجد اللَّه من آمن باللَّه والیوم الاخر و اقام الصلوه» فقط کسانى حقّ تعمیر و آباد کردن مساجد را دارند که علاوه بر داشتن ایمان به خدا و روز جزا، اهل اقامه نماز باشند.نااهلان حقّ تعمیر مساجد را ندارند، زیرا تعمیر مسجد یک عنوان مقدّس است.در حدیث مىخوانیم: اگر ظالمى مسجد مىسازد شما به او کمک نکنید .
۱۱ – تحریم شراب و قمار به خاطر حفظ نماز استبا اینکه شراب و قمار مفاسد جسمى، روحى و اجتماعى فراوانى بدنبال دارد، امّا قرآن درباره آثار این دو مىفرماید:«و یصدّکم عن ذکراللَّه و عن الصلوه» (۹) اینها میان شما کینه ایجاد مىکند و شما را از یاد خداوند و نماز باز مىدارد.در این آیه از میان دهها خطر و ضررى که شراب دارد، روى ضرر اجتماعى ومعنوى آن تکیه شده است. ضرر اجتماعى پیدا شدن کینه وضرر معنوى غفلت از یاد خدا و نماز.
۱۲ – توجّه به نماز فرزندان و ذرّیهقرآن، دعاهاى بسیارى را از حضرت ابراهیم نقل نموده است. امّا تنها در دو مورد، آن حضرت براى نسل و ذرّیهاش دعا نموده است، یکى رهبرى امّت و دیگرى اقامه نماز، که مىفرماید: «ربّ اجعلنى مقیم الصلوه و من ذریّتى» (۱۰) پروردگارا! من و ذریّهام را از به پا دارندگان نماز قرار ده.جالب این است که حضرت تنها به دعا قناعت نکرد و براى رسیدن به این آرزو قیام و هجرت کرد، آوارگىهائى را به جان خرید تا نماز را به پا داشت.
۱۳ – اوّلین وظیفه حکومت اسلامى اقامه نماز است«الّذین ان مکنّاهم فى الارض اقاموا الصلوه» (۱۱) مسلمانان، آنانند که چون قدرت را بدست گیرند اوّلین کارشان اقامه نماز است.خدا نکند فکر مدیرعامل ما فقط به سوددهى کارخانه و فکر دانشگاه ما پرورش متخصصّ وفکر دولت ما فقط تولید وتوزیع باشد، که اوّلین وظیفه مسئولان حکومت اسلامى اقامه نماز است، هم با شرکت خودشان و هم با تشویق همه جانبه مردم.
۱۴ – نماز تعطیلى ندارد«و اوصانى بالصلوه والزکاه ما دمت حیّا» (۱۲) هر یک از دستورات اسلامى ممکن است به دلیلى تعطیل شود. مثلاً جهاد براى بیمار و نابینا واجب نیست، روزه بر مریض واجب نیست، خمس و زکات و حج، بر طبقه محروم واجب نیست، امّا تنها عبادتى که بر همه افراد و اقشار جامعه از مرد و زن، فقیر و غنى، سالم و بیمار واجب است، نماز است که تا لحظه مرگ حتّى یک روز قابل تعطیل شدن نیست. (گرچه براى زنها در هر ماه برنامه خاصّى وجود دارد)
۱۵ – نماز همراه با مردمدارى«قولوا للناس حسنا و اقیموا الصلوه» (۱۳) با مردم خوب سخن بگویید و نماز را به پا دارید.با سخن و برخورد خوب مىتوانیم عملاً نماز را تبلیغ کنیم و بدانیم کسانى که با اخلاق و سیره پیامبر صلى الله علیه وآله مسلمان شدهاند بیش از کسانى هستند که با استدلال عقلى مسلمان شدهاند.حتّى با کفّارى که انسان جدال و بحث مىکند، باید به طور نیکو جدال کند، یعنى اوّل خوبىهاى آنان را بپذیرد و بعد نقطه نظرات خود را بیان کند.
۱۶ – نماز، اوّلین واجب بعد از ایمان به خدا«الّذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلوه» (۱۴) در ابتداى قرآن و آغاز سوره بقره، بعد از ایمان به غیب که شامل ایمان به خداوند و معاد و فرشتگان است، اوّلین اصل عملى که مورد توجّه قرار گرفته، مسئله اقامه نماز است.
۱۷ – نماز، مقدّم بر کسب و کار«رجال لا تلهیهم تجاره ولا بیع عن ذکر اللّه» (۱۵) قرآن از کسانى که هنگام اذان، کار و کسب را رها مىکنند ستایش کرده است.به خصوص در روز جمعه سفارش شده که معامله را رها کنید: «و ذرواالبیع» وپس از پایان نماز جمعه، به سراغ کار و درآمد بروید: «فانتشروا فى الارض وابتغوا من فضل اللَّه» (۱۶) رئیس جمهور شهید ایران مرحوم رجائى مىفرمود: به نماز نگوئید کار دارم، به کار بگوئید نماز دارم.
۱۸ – مردم و نمازبا همه اهمیّتى که نماز در نزد خداوند و اولیا دارد، امّا برخورد مردم با آن متفاوت است:الف: عدّهاى ایمان ندارند ونماز نمىخوانند: «فلا صدّق و لاصلّى» (۱۷) ب: عدّهاى مانع نماز دیگران مىشوند: «ارایت الذى ینهى عبداً اذا صلّى» (۱۸) در شأن نزول آیه آمده است که ابوجهل تصمیم گرفت هنگامى که پیامبر براى نماز به سجده مىرود با لگد، گردن حضرت را در هم بشکند. مردم او را دیدند که رفت ولى منصرف شد. گفتند: چرا چنین نکردى؟!گفت: چون خواستم چنین کنم، خندقى از آتش دیدم که در پیش روى من شعلهور شد. (۱۹) ج: عدّهاى نماز را مسخره مىکنند: «و اذا نادیتم الى الصلوه اتخذوها هزواً» (۲۰) د: عدّهاى بىنشاط نماز مىخوانند: «واذا قاموا الى الصلوه قاموا کُسالى» (۲۱) ه : عدّهاى گاهى مىخوانند و گاهى نمىخوانند: «فویل للمصلّین الّذینهم عن صلوتهم ساهون» (۲۲) و: عدّهاى به خاطر رسیدن به دنیا، از نماز کم مىگذارند: «و اذا رأوا تجاره او لهواً انفضّوا الیها و ترکوک قائما» (۲۳) هرگاه لهو و تجارتى دیدند به سوى آن روانه شده و تو را در حالى که به خواندن خطبه نماز ایستادهاى وامىگذارند.این آیه اشاره به ماجرائى است که پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله مشغول خواندن خطبههاى نماز جمعه بود که کاروانى تازه وارد، براى فروش اجناس خود شروع به طبل زدن کردند. مردم از پاى سخن پیامبر بلند شده و به سراغ تجارت و معامله رفتند و حضرت را تنها گذاشتند.
۱۹ – نذر براى نمازبعضى فرزند خود را نذر خدمت در مسجد مىکنند. مادر مریم گفت: «نَذرتُ لک ما فى بَطنى مُحرّراً» (۲۴) خدایا! من نذر کردم که فرزندم را براى خدمت در بیتالمقدّس از هر کار معاف و آزادش کنم تا با فراغت کامل در بیتالمقدّس خادم باشد. لکن همین که فرزند متولّد شد و دید دختر است، گفت: خدایا! من دختر آوردم و دختر نمىتواند مثل پسر به راحتى خادم باشد. ولى به هر حال به نذرش عمل کرد، و مریم خادم مسجد شد.
۲۰ – توجّه به نماز در خانواده«وامر اهلک بالصلوه واصطبر علیها» (۲۵) اوّلین مسئولیّت انسان بعد از خودش، خانواده اوست، ولى از آنجا که همسر وفرزند انسان گاهى سرسختى نشان مىدهند، انسان باید استقامت کند وبه شیوههاى مختلف آنان را به سوى دین و نماز دعوت کند، نه آنکه اگر چند بار گفت و اثر نکرد آنان را رها کند
۲۱ – نماز در حکومت علوىحضرت على علیه السلام به مالک اشتر مىفرماید: «واجعل افضل اوقاتک للصلوه» (۲۶) بهترین وقت خودت را براى نماز قرار بده.و بدان ارزش تمام کارهاى تو تابع نماز تو است:«واعلم انّ جمیع اعمالک تبع لصلوتک»
۲۲ – دعوت عملى به نمازامر به معروف و دعوت به سوى حقّ، یکى از وظایف هر مسلمانى است و نماز بهترین معروف و کار نیک است.این دعوت، هم با زبان مىشود و هم با عمل. اگر چهرههاى بارز در صف اوّل قرار گیرند، اگر مردم هنگام رفتن به مسجد لباس خوب و بوى خوش مصرف کنند و اگر نماز، ساده و سریع برگزار شود، این خود یک تشویق عملى براى اقامه نماز است.اگر مثل ابراهیم علیه السلام و اسماعیل علیه السلام براى نمازگزاران خانه خدا را تطهیر مىکنند، پس باید بدانیم که اگر شخصیّتهاى مهم، مسئول اقامه نماز باشند در دعوت مردم بسیار مؤثّر است.
۲۳- نماز، جهاد، شهادتبعضى براى اقامه نماز کتکها خوردند، مثل انقلابیون در زندان شاه و اسرا.بعضى تیر خوردند مثل زُهیر که روزعاشورا جلو امامحسین ایستاد تا امام نمازش را بخواند.بعضى در راه نماز شهید شدند، مثل شهداى محراب: آیه اللَّه اشرفى اصفهانى، دستغیب، صدوقى، مدنى و قاضى طباطبائى.وبعضى در حال نماز شهید شدند مثل علىبن ابیطالبعلیهما السلام.
۲۴- ترک نماز و دوزخدر قیامت بارها میان اهل بهشت و اهل دوزخ گفتگو رخ مىدهد که قرآن برخى از آنها را بیان فرموده است. در یکى از آن صحنهها، اهل بهشت از مجرمان مىپرسند: چه عاملى شما را به دوزخ روانه کرد؟ آنها چهار عامل را مىشمرند، که اوّلین آنها پایبند نبودن به نماز است: «لم نک من المصلّین» (۲۷)
۲۵ – نماز، کلید قبولى تمام عباداتدر اهمیّت نماز، همین بسکه در روایات مىخوانیم: اگر نماز، قبول شود، عبادات دیگر هم قبول مىشود، ولى اگر نماز مردود شود، کارهاى دیگر هم ردّ خواهد شد. (۲۸) پیوند پذیرش عبادات دیگر به قبولى نماز، نقش کلیدى آن را نشان مىدهد.مثل آنکه اگر پلیس، از شما گواهینامه رانندگى بخواهد، شما هر مدرک و کارت شناسایى معتبر دیگرى هم ارائه دهید، پذیرفته نیست. مجوّز رانندگى، داشتن گواهینامه است، و بدون آن، تمام مدارک، بى اثر خواهد بود.در قیامت نیز مجوّز عبور از صراط، اقامه نماز است وبدون آن هیچ عبادتى قبول نمىشود.
۲۶- نماز، اوّلین کلام و آخرین وصیّتدر بعضى روایات مىخوانیم که نماز، هم اوّلین سفارش انبیا بوده (۲۹) و هم آخرین وصیّت اولیا. (۳۰) در تاریخ زندگى امام صادق آمده است که حضرت در آخرین لحظههاى عمر مبارک خود چشم باز کرده و فرمود: تمام بستگانم را جمع کنید و سپس فرمود:
شفاعت ما شامل کسانى که نسبت به نماز سهلانگارى کنند نخواهد شد. (۳۱)
۲۷ – نماز، وسیله آزمایش خوددر حدیث مىخوانیم که هر کس مىخواهد بداند مقام و ارزش او نزد خداوند چگونه است، ببیند که خداوند نزد او چه مقامى دارد. (۳۲) اگر اذان نماز نزد تو بزرگ و محترم بود، تو نیز نزد خداوند احترام دارى و اگر نسبت به انجام فرمان او بىتفاوت بودى، مقام و ارزشى نزد او ندارى و همچنین اگر نماز ترا از فساد و فحشا بازداشت نشانه تأثیر و قبولى نماز است.
۲۸- نماز اوّلین سؤال در قیامتدر حدیث مىخوانیم اوّلین چیزى که در قیامت مورد سؤال و حساب قرار مىگیرد نماز است. (۳۳) آرى، اوّلین واجب بر هر مکلّفى قبل از روزه و خمس و زکات و حج و… نماز است و طبیعى است که در قیامت نیز در اوّلین فرصت، از اوّلین تکلیف سؤال شود
۲۹- نماز یاد خداستخداوند به حضرت موسى مىفرماید: «اقم الصلوه لذکرى» (۳۴) براى یاد من نماز به پا دار.نماز، ذکرى است زبانى وقلبى، با روشى مخصوص و شیوهاى ابتکارى که اعضاى بدن از موى سر تا نوک پا در آن نقش دارند. هنگام وضو، هم روى سر را مسح مىکنیم و هم روى پا را، هنگام سجده هم پیشانى بر زمین نهاده مىشود هم انگشت پا، در طول نماز هم زبان ذکر او مىگوید هم دل به یاد اوست. چشمها باید خاشع باشد، کمر در رکوع خم شود، دستها هنگام گفتن «اللَّهاکبر» بالا بیاید، گردن، صاف ودر رکوع کشیده شود، به هر حال در نماز همه اعضا به نحوى در خدمت یاد خدا هستند.
۳۰- نماز و تشکّریکى از اسرار نماز، تشکّر از ولى نعمت است، قرآن مىفرماید: «واعبدوا ربّکم الّذى خلقکم والّذین من قبلکم» (۳۵) عبادت کنید پروردگارى را که شما و نیاکان شما را آفرید، هستى شما و همه از اوست.در سوره کوثر مىخوانیم: «انّا اعطیناک الکوثر فصلّ» ما به تو «کوثر» دادیم، خیر زیاد عطا کردیم پس نماز بخوان. یعنى به شکرانه عطایاى ما نماز به پا دار.نماز بهترین نوع شکرگزارى است که شیوه آن را خداوند بیان فرموده و تمام انبیا و اولیا هم آن شیوه را به کار بستهاند. نماز تشکّرى است عملى، زبانى، دائمى و سازنده.
۳۱- نماز و قیامتمردم نسبت به رستاخیز و معاد، چند دسته هستند:۱- گروهى به قیامت شک دارند: «انکنتم فىریب من البعث» (۳۶) ۲- گروهى به قیامت گمان دارند: «یظنّون انّهم ملاقوا اللَّه» (۳۷) ۳- گروهى به قیامت یقین دارند: «و بالاخره هم یوقنون» (۳۸) ۴- گروهى منکر قیامت هستند: «و کنا نکذب بیوم الدّین» (۳۹) ۵ – گروهى ایمان دارند ولى فراموش مىکنند: «نسوا یومالحساب» (۴۰) قرآن براى رفع شک استدلال کرده و از مؤمنین وگمان دارندگان ستایش کرده است و از منکران، برهان خواسته که دلیل انکار شما چیست؟ و براى گروه پنجم دائماً تذکّراتى داده که انسان فراموش نکند.نماز، هم شکزدایى مىکند و هم غفلتها را به «یاد» تبدیل مىسازد. در نماز با گفتن «مالک یوم الدّین» در هر شبانه روز حداقل ده بار، انسان مسئله قیامت را به خود تلقین مىکند و تذکّر مىدهد.
۳۲ – نماز و راهیابىما در هر نماز با گفتن «اهدنا الصرط المستقیم» از خداوند راه مستقیم را مىخواهیم.انسان هر لحظه فکر تازهاى دارد، دوستان و دشمنان، نزدیکان و بیگانگان، طاغوتها و وسوسهگران وشیاطین نیز با تلقین و تشویق و تهدید و تبلیغ، براى انسان طرحهائى را دارند و برنامهریزىهائى مىکنند که انسان جز با امداد الهى هرگز نمىتواند در میان این همه راه که از هوسها مایه مىگیرد، نجات یابد و راه مستقیم را بپیماید.«اهدنا الصراط المستقیم»، را مستقیم:راه خدا و اولیاى خداست.راهى است که از هرگونه خطا و انحراف دور است.راهى است که ترسیم کننده آن مرا دوست دارد و نیازم را مىداند.راهى است که به بهشت منتهى مىشود.راهى است که با فطرت سالم هماهنگ است.راهى است که اگر در آن راه بمیرم شهید محسوب مىشوم.راهى است که از عالم بالا و بالاتر از علم ماست.راهى است که انسان در آن دچار شک وپشیمانى نمىشود.راهى است از همه راهها صافتر، نزدیکتر و روشنتر.
وبالاخره راه مستقیم، راه انبیا، شهدا، صالحان وصدیّقین است.
اینها نشانههاى راه حقّ ومستقیم است که شناخت آن مشکل و دقیق است وحرکت وپایدارى در آن نیاز به امداد الهى دارد.
۳۳ -نماز، جنگ با شیطان است همه ما با کلمه محراب آشنا هستیم، این کلمه در قرآن نیز درباره محلّ نماز زکریّاعلیه السلام آمده است. «هو قائم یصلّى فى المحراب» (۴۱)
محراب در لغت یعنى محلّ حرب وجنگ، پس نماز وحضور در محرابِ عبادت، قیام براى جنگ با ابلیس است.اگر انسان هر روز چند بار در محلى قرار بگیرد که نامش محل جنگ باشد، جنگ با هوسها و شیطانها و طاغوتها، القاى این کلمه چه تأثیرى در فرد و جامعه دارد؟بگذریم که امروز به خاطر فرهنگ غلط، محرابها را تزیین مىکنند وگلبوتههاى کاشىکارىها، صحنه را درست به عکس کرده وبه جاى فرار شیطان جولانگاه او قرار داده است.
روزى پیامبرصلى الله علیه وآله به فاطمهعلیها السلام فرمود:
این پرده را از جلو دید من بردار، زیرا گلِ روى این پارچه، در حال نماز توجّه مرا از بین مىبرد.
ولى ما امروز مبلغ سنگینى خرج مىکنیم تا محراب را با انواع کاشى تزیین کنیم. نمىدانم چرا به اسم شعائر مذهبى و هنر معمارى، از متن اسلام دور مىشویم؟ اسلام هر چه عمیق ولى بى آلایش معرفى شود جاذبه بیشترى خواهد داشت. ما با این همه تزیینات چند نفر را به مسجد جذب کردهایم و اگر بودجه این تشریفات را صرف نیازهاى ضرورى جوانان کنیم چقدر جذب خواهیم کرد؟
۳۴ – نماز و توحید«انّنى انا اللَّه لااله الاّ انا فاعبدنى واقم الصلوه لذکرى» (۴۲)
رابطه نماز و توحید بسیار نزدیک است، توحید ما را به سوى نماز مىکشاند و نماز روح توحید ما را زنده مىکند. نماز با تکبیر آغاز مىشود و در هر رکعت بعد از پایان سوره، قبل و بعد از رکوع و هر سجده و در پایان هر نماز، مستحب است اللّه اکبر بگوئیم. در ذکر رکوع و سجود، سبحان اللّه مىگوئیم و در رکعت سوم وچهارم «لااله الا اللَّه» مىگوئیم که همه مایه صیقلدادن روح توحید و جلوه دادن روح ایمان است.
۳۵- بریدن از نماز، زمینه گرایش به مفاسد«فخلف منبعدهم خلف اضاعوا الصلوه واتّبعوا الشهوات» (۴۳)
پس از انبیا گروهى جانشین آنها شدند که نماز را ضایع کردند و از شهوات پیروى نمودند.این آیه، ابتدا ضایع شدن نماز را مطرح کرده و سپس در دام شهوات قرار گرفتن را. چون نماز ریسمان ارتباط با خداست، همین که پاره شد، افتادن در وادى تباهى حتمى است، همچون گسستن بند تسبیح، که همه دانهها در اثر آن پخش و گم مىشوند.
۳۶- جهاد تا شهادت براى حفظ نمازخانه دیگر ادیاندر آیه ۴۰ سوره حج مىخوانیم:«ولولا دفع اللَّه الناس بعضهم ببعض لهدّمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم اللَّه» اگر مؤمنان دست به اسلحه نبرند و جلو مفسدین را با قدرت و جنگ نگیرند، تمام نمازخانهها و عبادتگاههاى یهودیان و مسیحیان و مسلمانان خراب مىشود.صَوامع، جمع صُومعه، به مکان عبادت در بیرون شهر (دِیر) گفته مىشود که براى زُهّاد ساخته مىشد. بِیَع جمع بیعه، محل عبادت نصارى است که همان کلیسا و کِنیسه است.صلوات، جمع صلوه، محل عبادت یهودیان است که بعضى آن را معرّب ثلوثا در زبان عبرى دانستهاند و مسجد محل عبادت مسلمین است.به هر حال باید به قیمت خون دادن، از مکان نماز و عبادات حفاظت کرد.
*********************************************************
اهمیت نماز جماعت
غیر از آثار فردى و اجتماعى نماز جماعت(که به آنها اشاره خواهدشد)پاداشهاى عظیمى براى آن بیان شده که در اینجا به بعضى ازروایات،اشاره مىشود. از رسول خدا(ص)نقل شده که:«من سمع النداء فلم یجبه من غیرعله فلا صلاه له» (۱) نماز کسى که صداى اذان را بشنود و بى دلیل،در نماز جماعتمسلمانان شرکت نکند،ارزشى ندارد.
در حدیث،تحقیر نماز جماعت،به منزله تحقیر خداوند بشمار آمدهاست:«من حقره فانما یحقر الله» (۲) شرکت دائم در نماز جماعت،انسان را از منافق شدن بیمه مىکند. (۳) و براى هر گامى که به سوى نماز جماعت و مسجد برداشته شود،ثوابو حسنه در نظر گرفته شده است. (۴) همین که کسى براى شرکت در نماز جماعت از منزل خارجمىشود،یا در مسجد،در انتظار نماز جماعتبه سر مىبرد پاداش کسىرا دارد که در این مدت،به نماز مشغول بوده است. (۵) تعداد حاضران در نماز جماعت،هر چه بیشتر باشد،پاداش آن بیشتراست.این کلام رسولخداست که فرمود:«ما کثر فهو احب الى الله» (۶) حدیث جالبى در بیان فضیلت نماز جماعت است که قسمتى از آندر رسالههاى عملیه هم ذکر شده است.ترجمه تمام حدیث چنین است:
اگر اقتدا کننده ۱ نفر باشد،پاداش ۱۵۰ نماز داده مىشود.
اگر اقتدا کننده ۲ نفر باشد،پاداش ۶۰۰ نماز داده مىشود.
اگر اقتدا کننده ۳ نفر باشد،پاداش ۱۲۰۰ نماز داده مىشود.
اگر اقتدا کننده ۴ نفر باشد،پاداش ۲۴۰۰ نماز داده مىشود.
اگر اقتدا کننده ۵ نفر باشد،پاداش ۴۸۰۰ نماز داده مىشود.
اگر اقتدا کننده ۶ نفر باشد،پاداش ۹۶۰۰ نماز داده مىشود.
اگر اقتدا کننده ۷ نفر باشد،پاداش ۱۹۲۰۰ نماز داده مىشود.
اگر اقتدا کننده ۸ نفر باشد،پاداش ۳۶۴۰۰ نماز داده مىشود.
اگر اقتدا کنندگان و امام جماعتبه ۱۰ نفر رسیدند،پاداش۷۲۸۰۰ نماز دارد.
ولى،همین که عدد افراد از ده نفر گذشت،حساب آنرا جز خداکسى نمىداند. (۷) در حدیث دیگر است:هر که نماز جماعت را دوستبدارد،خدا وفرشتگان او را دوست مىدارند. (۸) در زمان پیامبر(ص)هرگاه افراد نماز جماعت کم مىشدند،آنحضرت به جستجو و تفقد از افراد مىپرداخت و مىفرمود:شرکت درنماز صبح و عشاء،بر منافقان از هر چیز سنگینتر است. (۹) قرآن نیز،از اوصاف منافقان،بى حالى و کسالت هنگام نماز را بیانکرده است. (۱۰ چرا که سحر خیزى و حضور در جماعت مسلمین،آن هم ازراههاى دور و در گرما و سرما،نشانه صداقت در ایمان و عشق نمازگزاراست.
حضور در نماز جماعت،خاص یک منطقه نیست.انسان در هر جا که باشد،خوب استبه فکر نماز جماعت و حضور در آن و تشویقدیگران باشد.
رسول خدا(ص)در باره اهمیت جماعت،فرمود:
«صلاه الرجل فى جماعه خیر من صلاته فى بیته اربعینسنه.قیل:یا رسول الله!صلاه یوم؟ فقال(ص):صلاهواحده» (۱۱) یک نماز با جماعت،بهتر از چهل سال نماز فرادى در خانهاست. پرسیدند:آیا یک روز نماز؟فرمود:بلکه یک نماز.
و مىفرمود:صفهاى نماز جماعت،همانند صفهاى فرشتگان درآسمان چهارم است. (۱۲) اولین نماز جماعتى هم که بر پا شد،به امامت رسول خدا و شرکتحضرت على(ع)و جعفر طیار(برادر حضرت على(ع))بود.همین کهابوطالب،فرزندش على(ع)را دید که به پیامبر اقتدا کرده،به فرزنددیگرش جعفر گفت:تو نیز به پیامبر اکرم اقتدا کن و این جماعت دو سهنفرى،پس از نزول آیه «فاصدع بما تؤمر» بود،که فرمان به علنى ساختندعوت و تبلیغ مىداد. (۱۳)
آثار نماز جماعت
بر پایى فریضههاى دینى به صورت دسته جمعتى،غیر از پاداشهاى فراوانى که یاد شد،در زندگى فردى و اجتماعى امت مسلمان نیز،آثارمثبت و فراوانى دارد که به برخى اشاره مىشود:
۱- آثار معنوىنماز جماعت
بزرگترین اثر معنوى نماز جماعت،همان پاداشهاى الهى است که گفته شد.روایت است که شبى،على علیه السلام تا سحر به عبادتمشغول بود.چون صبح شد،نماز صبح را به تنهائى خواند و استراحتکرد. رسولخدا(ص)که آنحضرت را در جماعت صبح ندید،به خانه اورفت.حضرت فاطمه(ع)از شب زندهدارى على(ع)و عذر او از نیامدن بهمسجد سخن گفت.پیامبر فرمود:پاداشى که بخاطر شرکت نکردن درنماز جماعت صبح،از دست على(ع)رفت،بیش از پاداش عبادت تمامشب است. (۱۴) رسول خدا(ص)فرموده است:
لان اصلى الصبح فى جماعه احب الى من ان اصلى لیلتىحتى اصبح (۱۵) اگر نماز صبح را به جماعتبخوانم،در نظرم محبوبتر ازعبادت و شب زندهدارى تا صبح است.
بخاطر همین فضیلت و پاداشهاست که اگر تعداد نمازگزاران از ده نفربیشتر شود،اگر تمام آسمانها کاغذ،و دریاها مرکب و درختها قلم شودو فرشتگان بنویسند،پاداش یک رکعت آنرا نمىتوانند بنویسند. (۱۶) . و نماز جماعتبا تاخیر،بهتر از نماز فرادى در اول وقت است. (۱۷)
۲ – آثار اجتماعىنماز جماعت
نماز جماعت،مقدمه وحدت صفوف و نزدیکى دلها و تقویت کنندهروح اخوت است.
نوعى حضور و غیاب بى تشریفات،و بهترین راه شناسائى افراداست.
نماز جماعت،بهترین،بیشترین،پاکترین و کم خرجتریناجتماعات دنیاست و نوعى دید و بازدید مجانى و آگاهى از مشکلات ونیازهاى یکدیگر و زمینه ساز تعاون اجتماعى بین آحاد مسلمین است.
۳- آثار سیاسى نماز جماعت
نماز جماعت،نشان دهنده قدرت مسلمین و الفت دلها و انسجامصفوف است.
تفرقهها را مىزداید،بیم در دل دشمنان مىافکند،منافقان را مایوسمىسازد،خار چشم بدخواهان است. نماز جماعت،نمایش حضور در صحنه و پیوند«امام»و«امت»
است.
۴-آثار اخلاقى،تربیتىنماز جماعت
در نماز جماعت،افراد در یک صف قرار مىگیرند و امتیازات موهوم صنفى،نژادى،زبانى،مالى و…کنار مىرود و صفا و صمیمیت ونوعدوستى در دلها زنده مىشود و مؤمنان،با دیدار یکدیگر در صفعبادت،احساس دلگرمى و قدرت و امید مىکنند.
نماز جماعت،عامل نظم و انضباط،صفبندى و وقتشناسىاست.
روحیه فردگرایى و انزوا و گوشهگیرى را از بین مىبرد و نوعى مبارزهبا غرور و خودخواهى را در بر دارد.
نماز جماعت،«وحدت»در گفتار،جهت،هدف و امام را مىآموزدو از آنجا که باید پرهیزکارترین و لایقترین اشخاص،به امامت نمازبایستد،نوعى آموزش و الهام دهنده علم و تقوا و عدالت است.
نماز جماعت،کینهها و کدورتها و سوء ظنها را از میان مىبرد وسطح دانش و عبودیت و خضوع را در جامعه اهل نماز،افزایش مىدهد.
به خاطر اینهمه آثار است که به نماز جماعت،آنهمه توصیه شدهاست.حتى نابینایى وقتى از حضور پیامبر،اجازه خواست که به مسجدنیاید،آنحضرت فرمود:از خانه تا مسجد،ریسمانى ببندد و به کمک آن،خود را به نماز جماعتبرساند. (۱۸) و نیز،نابینایانى که اجازه ترک شرکتدر نماز خواستند،رسول خدا(ص)اجازه نفرمود. (۱۹) از طرف دیگر،برخورد شدید نسبتبه کسانى که به نماز جماعتاهمیت نمىدهند،نشان دیگرى بر اهمیت و سازندگى آن است.
در حدیث است که به چنان کسان،همسر ندهید (۲۰) و معرف آناننشوید. (۲۱)
عدالت در امام جماعت
از شرایط امام جماعت،عادل بودن است.
عدالت را در کتب فقهى تعریف کردهاند.فقهاى گرانقدر،از جملهحضرت امام خمینى(قدس سره)مىفرمایند:
عدالت،یک حالت درونى است که انسان را از ارتکاب گناهانکبیره،و تکرار و اصرار نسبتبه گناهان صغیره باز دارد. (۳۷) پاکى،تقوا،دورى از گناه،از نشانههاى عدالت است.بنا بهاهمیت این صفت،در نظام اسلامى یکى از امتیازات به حساب آمده ودر فقه اسلامى و قانونى اساسى، داشتن آن براى مسئولان بلند پایه ومشاغل حساس،شرط است و کارهاى مهم کشور و امور مردم،باید بدست افراد عادل انجام گیرد.
به برخى از این موارد که عدالتشرط است،توجه کنید:
در مسائل عبادى،امام جماعتباید عادل باشد.
در مسائل سیاسى عبادى،مثل نماز جمعه،خطیب و امام جمعه بایدعادل باشد.
در مسائل سیاسى و حقوقى،(همچون نمایندگى مجلس و تصویبقوانین)نظر فقهاى عادلى بنام«شوراى نگهبان»معتبر است.
در مسائل حقوقى،گرفتن و دادن هر حق به صاحبش،باید با گواهىافراد عادل باشد.
در مسائل تربیتى،اجراى حدود اسلامى و تادیب ظالم و خلافکار،وقتى است که افراد عادل،به خلاف و گناه او شهادت دهند.
در مسائل اقتصادى،بیت المال باید دست افراد عادل باشد.
در مسائل اجتماعى و فرهنگى،پخش و نشر خبرها،باید دست افرادعادل باشد و به خبر افراد فاسق،اعتماد نمىتوان کرد،مگر پس ازتحقیق و تفحص.
در مسائل نظامى،فرمانده کل قوا،با رهبرى است،که عدالتشرطآنست.
پس عدالت،از ارکان مهم در نظام حکومتى اسلام و واگذارىمسئولیتهاى اجتماعى و تنظیم امور زندگى است.
راه شناخت عدالت
گرچه برخوردارى از عدالت،و داشتن ملکه ترک گناه،از اموردرونى افراد است،ولى با علائم و نشانههایى که در زندگى و عمل افرادبروز مىکند،مىتوان به بود و نبود آن در افراد،پى برد.در روایات، برخى از این علائم به چشم مىخورد و بعضى ملاکها بیان شده که باوجود آنها، مىتوان کسى را عادل شمرد.
از امام صادق(ع)پرسیدند:عادل کیست؟
فرمود:
«اذا غض طرفه من المحارم و لسانه عن الماثم و کفه عنالمظالم» (۳۸) کسى که چشمش را از نامحرم،زبانش را از گناه،ودستش را از ظلم حفظ کند:
پیامبر خدا(ص)نیز در حدیثى انسان جوانمرد و عادل را چنین معرفىمىکند:
«من عامل الناس فلم یظلمهم و حدثهم فلم یکذبهم و وعدهمفلم یخلفهم فهو ممن کملت مروته و ظهرت عدالته…» (۳۹) کسى که با مردم،در معاملات،ستم نکند و در سخن،دروغ نگوید و در وعدههایش تخلف نکند،او از کسانىاست که مروتش کامل و عدالتش آشکار است.
از امام صادق(ع)سؤال شد:عدالت انسان را از کجا بشناسیم؟
فرمود:همین که کسى اهل حیا و عفتباشد و در خوراک و گفتار وشهوت،خود را به گناه نیالاید،و از گناهان بزرگى مثل زنا،ربا،شراب،فرار از جنگ،…(که مورد تهدید قرآن است) بپرهیزد،و جز در مواردىکه عذر دارد،از شرکت در جماعت مسلمین دورى نکند،چنین انسانىعادل است و تفتیش از عیوب او و غیبت او بر مردم حرام است… (۴۰) در روایات دیگرى مىخوانیم:
به آنکس که نمازهاى پنجگانه را به جماعتبخواند،خوشبین باشیدو گواهى او را بپذیرید. (۴۱) شاید آنچه را که فقهاء،به عنوان«حسن ظاهرى»در عدالتبیانمىکنند،همین باشد که با حضورش در مراسم و جماعت مسلمین ونبودنش در مراکز فساد و گناه،مایه اعتماد مردم شود و او را از اینطریق،انسان عادل و درست کارى بشناسند.
امام باقر(ع)در مورد عدالت زنان مىفرماید:
همین که اهل حجاب و از خانوادههاى محترم بود و از شوهر خویشاطاعت مىکرد و از کارهاى ناپسند و جلوهگرىهاى ناروا پرهیز داشت،عادل است. (۴۲) در بعضى روایات،«فاسق»را کسانى مىداند که به خاطر گناهانزشت علنى،در جامعه شلاق خورده،یا میان مردم مشهور به خلاف وبدکارى یا مورد سوءظن باشند. (۴۳) البته معناى عدالت در یکنفر،آن نیست که در طول عمر،مرتکبگناهى نشده باشد،چرا که این ویژگى،تنها در انبیاء و اولیاء معصوماست، ولى همین که ما،در ظاهر،از او گناه بزرگى ندیده باشیم،کافىاست.
این نیز ناگفته نماند که:اگر کسى خود را عادل نمىداند،و حتى به مردم بگوید که من عادل نیستم،اما مردم او را عادل و با تقوا بشناسند،مىتواند امام جماعتشود و مردم نیز مىتوانند به او اقتدا کنند و اگرمردم،مایل به اقتدا باشند،نباید سرپیچى کند. (۴۴) و حتى اگر پس ازنماز جماعت،معلوم شود که امام جماعت،عادل نبوده،نمازهایى را کهپشتسر او خواندهاند صحیح چرا بعضى به جماعت نمىروند؟ است و اعاده لازم نیست. (۴۵)
با همه پاداشها و آثارى که براى نماز جماعت وجود دارد،برخى ازاین فیض بزرگ محرومند و با تاسف،شاهدیم که بسیارى،به آنبى اعتنا و کم رغبتاند و حتى در همسایگى مسجد به سر مىبرند،ولىدر جماعت مسلمین حاضر نمىشوند و مسجدها،گاهى به صورتناراحت کننده و دردآورى خلوت است.
علتشرکت نکردن افراد در نمازهاى جماعت،گوناگون است.
بعضى واقعا عذر دارند و دلیلشان پذیرفتنى است،ولى در بسیارى موارد،بهانههایى پوچ، بیشتر نیست.مرورى به اینگونه دلایل و بهانههامىکنیم:
بعضى،از پاداشهاى نماز جماعت،غافلند.
برخى،از بدرفتارى برخى نمازگزاران در مسجد،به نماز جماعتبى رغبت مىشوند.
بعضى،تنها بد اخلاقى امام جماعت را،بهانه عدم شرکتخود قرارمىدهند و آنرا منافى با عدالت او به حساب مىآورند.
بعضى،بخاطر همفکر نبودن امام جماعت،با دیدگاههاى سیاسى آناننسبتبه موضوعات و اشخاص و…از شرکت در جماعت،دورىمىکنند.
بعضى،بخاطر مشغولیتهاى اقتصادى و اجتماعى و گرفتارىهاىروزمره،از پاداشهاى عظیم نماز جماعت محروم مىشوند.
بعضى،از برخورد سرد افراد مسجد،دلسرد مىشوند و دیگرنمىروند.
بعضى،عیبهاى بستگان و نزدیکان امام جماعت را به حساب اومىگذارند و او را قبول ندارند.
بعضى،شرکتخود را در نماز جماعتى را،مایه تقویت و بزرگ شدنپیشنماز در جامعه مىدانند و از آن پرهیز دارند،بى آنکه دلیلى روشن بربیعدالتى امام جماعت داشته باشند.
بعضى،از روى غرور،حاضر نیستند در نماز جماعتیک امام جوانیا فقیرزاده،اما پاک و متعهد و لایق،شرکت کنند.
برخى هم،تنپرور و تنبلاند و در عبادات،بى حوصله و کسلاند ونماز جماعت را،بجاى آنکه کار بدانند،بار مىدانند و به سختىحاضرند دست از کارهاى دیگر بکشند و به جمع مسلمانان در نمازبپوشندند.
بعضى نیز،از طول کشیدن نماز جماعت،از مسجد مىگریزند.
بعضى نیز،از متولى یا دستاندرکاران مسجد،خوششان نمىآید،ازاین رو به نماز جماعت نمىآیند.
اینها گوشهاى از علل سردى برخى نسبتبه حضور در نماز جماعتبود.
همانطور که دیدید،بیشتر اینها،بهانههایى غیر قابل اعتناست. اگر آگاهى و رشد دینى مردم به حدى برسد که عوامل یاد شده راکنار بگذارند،و با خلوص و همدلى،در صفوفى منظم کنار هم بنشینند،به پاداشهاى عظیم جماعت،توجه داشته باشند،بدخلقى پیشنماز را،مغایر با عدالت او ندانند،گناه بستگان او را به حساب او نگذارند،و…به برکات و آثار مثبت فراوان این«گردهمایى دینى» بیندیشند،خواهیم دید که مساجد،رونق بیشترى خواهد یافت و خلوتىنمازهاى جماعت،از میان خواهد رفت.
البته،صلاحیتهاى علمى و اخلاقى پیشنماز،و محیط گرم وآموزنده بودن مساجد،و برخورد شایسته و احترامآمیز با شرکت کنندگان درنماز،به خصوص با جوانان و نوجوانان،مىتواند سهم عمدهاى در جذبآنان به مسجد،این کانون وحدت و معنویت داشته باشد.
سهم مسئولان فرهنگى،تبلیغى و تربیتى کشور نیز در این زمینه،مهماست.
اگر مربیان محترم و معلمان و پدران و مادران،خود در جماعتهاشرکت کنند و در برابر شاگردان و فرزندان به نماز بایستند،یا به مساجدبروند،الهام بخش دیگران نیز خواهد بود.
اگر مدارس،در کنار مساجد ساخته شود،براى حضور دانشآموزاندر نمازهاى جماعت، تسهیلى به حساب مىآید.
نماز مسافر
نماز،از واجبات بسیار مهمى است که در هیچ حال از انسان ساقطنیست،حتى در مسافرت، بیمارى،میدان جنگ،در حال غرق شدن و…
البته بنا به شرایط خاص،صورتهاى مختلفى به خود مىگیرد،ولىهمواره بر انسان واجب است.
یک مسلمان هنگام سفر و در طول راه هم باید بر نمازهاى خویشمواظبت کند.در قطار، اتوبوس،در سرما و گرما،در تنگى وقت و عجله،نباید نماز را سبک شمرد و اداى آن را به فراموشى سپرد.وقتى اتوبوس یاقطار،براى نماز یا صرف غذا نگه مىدارد،باید شتافت و نماز را همخواند.و اگر توقفى نکرد،از راننده خواست تا نگهدارد.
شرایط نماز قصر
مسافر،در مدت مسافرت و در راه،با هشتشرط،نمازهاى چهاررکعتى خود را باید شکسته و قصر(دو رکعت)بجا آورد: (۴۶) شرط اول:آنکه سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد.
شرط دوم:آنکه از اول مسافرت،قصد هشت فرسخ را داشته باشد.
شرط سوم:آنکه در بین راه،از قصد خود بر نگردد.
شرط چهارم:آنکه نخواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ،از وطنخود بگذرد،یا ده روز یا بیشتر در جایى بماند.
شرط پنجم:آنکه براى کار حرام سفر نکند و سفرش،سفر معصیتنباشد.
شرط ششم:آنکه از صحرانشینان بیابان گرد نباشد.
شرط هفتم:آنکه شغل او مسافرت نباشد.
شرط هشتم:آنکه به حد ترخص (۴۷) برسد.
اقامت ده روز
در مسافرت،اگر انسان قصد ماندن ده روز تمام یا بیشتر در یکجاداشته باشد،باید نمازهایش را تمام بخواند.اگر نیت واقعى او،ماندنکمتر از ده روز است،نمىتواند در ظاهر قصد ده روز کند و تمام بخواند.
اگر قبل از تمام شدن ده روز،به دلایلى تصمیم انسان عوض شد وتصمیم به بازگشت گرفت، روزهاى باقیمانده را هم باید تمام بخواند.
اگر کسى مسافرت کند و به وطن خود برود،هر چند کمتر از ده روزبماند،نمازهایش تمام است.مگر آنکه از وطن خود اعراض کرده وبنایش بر بازنگشتن باشد،که حکم مسافر دارد.
زادگاه انسان،وطن اصلى اوست،مگر آنکه از آنجا اعراض کند.
محل دیگرى را هم که انسان براى اقامت دائمى انتخاب مىکند،وطنغیر اصلى او به حساب مىآید.کسى که در دو جا زندگى مىکند،هر دوجا وطن او محسوب مىشود.تا انسان،قصد ماندن همیشگى در جایىغیر از وطن اصلى نداشته باشد،وطن او حساب نمىشود،مگر آنکه بدونقصد ماندن،آنقدر بماند که مردم بگویند آنجا وطن اوست.
کسى که مسافرت،شغل اوست(مثل رانندگان،خلبانان و…)یاشغلش به گونهاى در ارتباط با سفر است که همواره در تردد و رفت و آمداست،نمازهایش را باید تمام بخواند.(توضیح بیشتر در رسالههاست).
مسافر،در چهار جا مىتواند نمازش را هم شکسته و هم تمام بخواند:
۱-مسجد الحرام
۲-مسجد النبى
۳-مسجد کوفه
۴-حرم سید الشهداء و مسجد متصل به حرم آنحضرت. (۴۸)
در این موارد،براى فیض بیشتر بردن از معنویات این اماکن،مسافرمجاز است نمازش را تمام بخواند.
پىنوشتها:
۱- وسائل،ج ۵ ص ۳۷۵،کنز العمال،ج ۸ حدیث ۲۲۷۹۹٫
۲- ۲- من لا یحضره الفقیه،ج ۱ ص ۳۷۷٫
۳- مستدرک الوسائل،ج ۱ ص ۴۸۸٫
۴- کنز العمال،ج ۸ حدیث ۲۲۸۱۵ از پیامبر اسلام(ص).
۵- کنزالعمال،ج ۸ حدیث ۲۲۸۱۸ و ۲۲۸۲۷٫
۶- کنزالعمال،ج ۸ ص ۲۵۸٫
۷- مستدرک الوسائل،ج ۱ ص ۴۸۷،رساله حضرت امام،مسئله ۱۴۰۰٫
۸- مستدرک الوسائل،ج ۱ ص ۴۸۸٫
۹- کنزالعمال،ج ۸ ص ۲۵۶٫
۱۰- و اذا قاموا الى الصلوه قاموا کسالى(نساء،آیه ۱۴۲).
۱۱- مستدرک الوسائل،ج ۱ ص ۴۸۸٫
۱۲- همان مدرک.
۱۳- همان مدرک،ص ۶۸۹،وسائل،ج ۵ ص ۳۷۳٫
۱۴- سفینه البحار،ج ۱،جماعت.
۱۵- کنز العمال،ج ۸ حدیث ۲۲۷۹۲٫
۱۶- توضیح المسائل امام(قدس سره)مسئله ۱۴۰۰٫
۱۷- توضیح المسائل امام(قدس سره)مسئله ۱۴۰۲٫
۱۸- وسائل،ج ۵ ص ۳۷۷٫
۱۹- کنزالعمال،ج ۸ ص ۲۵۵٫
۲۰- و۲۱- سفینه البحار،ج ۱،جماعت.
۲۲- و۲۳- من لا یحضره،ج ۱ ص ۳۷۷٫
۲۴- مستدرک الوسائل،ج ۱ ص ۴۹۰٫
۲۵- مستدرک الوسائل،ج ۱ ص ۴۹۱،وسائل،ج ۵ ص ۴۱۶٫
۲۶- وافى،ج ۲ ص ۱۷۷٫
۲۷- و۲۸- مستدرک الوسائل،ج ۱ ص ۴۹۱٫
۲۹- وسائل ج ۵ ص ۴۱۷ و مستدرک،ج ۱ ص ۴۹۲٫
۳۰- اعراف،آیه ۳۱٫
۳۱- نورالثقلین،ج ۲ ص ۱۹٫
۳۲- و۳۳- مستدرک الوسائل،ج ۱ ص ۴۹۲٫
۳۴- من لا یحضر،ج ۱ ص ۳۸۱٫
۳۵- وافى،ج ۱ ص ۱۷۷،مستدرک الوسائل،ج ۱ ص ۴۹۲ و ۴۹۳،وسائل،ج ۴ ص ۴۱۹٫
۳۶- من لا یحضر،ج ۱ ص ۳۷۸٫
۳۷- تحریر الوسیله،ج ۱،بحث امام جماعت.
۳۸- بحار،ج ۷۵ ص ۲۴۸٫
۳۹- بحار،ج ۶۷ ص ۱-
۴۰- استبصار،ج ۳ ص ۱۲٫
۴۱- وسائل،ج ۱۸ ص ۲۹۱٫
۴۲- استبصار،ج ۳ ص ۱۳٫
۴۳- وسائل،ج ۱۸ ص ۲۹۵٫
۴۴- جواهر،ج ۱۳ ص ۲۷۷،تحریر الوسیله،ج ۱،شرایط امام جماعت.
۴۵- تحریرالوسیله،شرایط امام جماعت.
۴۶- هر یک از این شرایط،داراى مسائل و جزئیات بسیارى است که توضیح آنها را از رسالهمطالعه کنید.
۴۷- حد ترخص یعنى جایى که با رسیدن به آنجا،انسان دیگر دیوار شهر را نبیند و صداىاذان آنرا نشنود(توضیح المسائل حضرت امام).
۴۸- رساله حضرت امام،مسئله ۱۳۵۶٫
مطالب مرتبط