دانلود تحقیق و مقالات رشته معارف اسلامی با عنوان دانلود مقاله نگاهی تطبیقی به شفاعت از دیدگاه شیعه و فرق اسلامی در قالب ورد و قابل ویرایش و در ۱۰۱ صفحه گرد آوری شده است. در زیر به مختصری از آنچه شما در این فایل دریافت می کنید اشاره شده است.
۱-۱ تعاریف :
۱-۱-۱ شفاعت در لغت
شفاعت در لغت معانی گوناگونی دارد از جمله این که شفاعت از مصدر«شفع» به معنای «پا در میانی» و «وساطت و میانجیگری» و اسم فاعل آن شافع و نیز شفیع است.[۱]
صاحب تاجالعروس شفاعت را از ریشهی شفع به معنای «زیادی» میداند پس شفاعت را درخواست نمودن از طریق وسیله میداند.[۲]
در قاموسالمحیط ریشهی این کلمه «شفع» به معنای جفت است.[۳]
در فرهنگ فارسی معین واژههایی چون «خواهش کردن، التماس کردن» مترادف شفاعت آمده است.[۴]
۱-۱-۲ شفاعت در اصطلاح
شفاعت اصطلاحی به معنای فقهی و دنیوی آن درخواست گذشت صاحب حقی از ضایعکننده آن می باشد و معنای اخروی آن درخواست بندگان صالح برای عفو لغزشهای بندگان گنهکار میباشد.[۵]
شفاعت عبارتست از کمک رسانی یک موجود قوی به موجود ضعیف تر تا بتواند مراحل تکامل خود را با موفقیت طی کند.[۶]
۱-۲ کلیات
۱-۲-۱ حقیقت شفاعت :
حقیقت شفاعت، جز این نیست که رحمت گسترده خدا و مغفرت و آمرزش او از طریق اولیاء الهی که حاملان فیض و وسائط رحمت هستند، به افراد گناهکار که لیاقت بخشایشگری او را دارند برسد. هرچند این فیض میتوانست بدون واسطه به آنان برسد اما اراده حکیمانه خداوند بر این تعلق گرفته است که فیض معنوی وی در آن سرا مانند این سرا، و به سان دیگر فیضهای مادی و معنوی او، از طریق اسباب خاصی و علل معینی به دست افراد برسد. از این نظر شفاعت پیامبر گرامی (ص) و دیگر شافعین راستین در روز جزاء، جز طلب مغفرت از خدا درباره گناهکاران امت چیزی نیست، و اراده خداوند این است که گروهی به فرمان و اذن صریح او، در روز رستاخیز با دعا و درخواست خویش که نحوه تأثیر تکوینی دعای آنها در محو گناهان و جلب مغفرت خدا برای ما روشن نیست، رحمت گسترده او را شامل گروهی از بندگان نمایند و آنان را از چنگال کیفرها و مجازاتهای سنگین برهانند.
علت این که فیض بخشودگی به طور مستقیم شامل حال بندگان نمیگردد، علاوه بر این که اراده حکیمانه خدا بر این تعلق گرفته است که فیضهای مادی ـ معنوی وی در هر دو جهان پیرو نظام خاصی باشند، این است که پذیرفتن دعا و درخواست اولیاء خود یک نوع تکریم و احترام نسبت به آنان است.
اولیاء خدا و رجال صالح و فرشتگان آسمانها و حاملان عرش، که عمری خدا را اطاعت نموده و گام از دایره عبودیت بیرون ننهادهاند شایسته تکریم و احترام میباشند چه احترامی بالاتر از این که دعای آنان درباره بندگان شایسته رحمت و مغفرت، مستجاب گردد.[۷]
از طرفی، درخواست دعا از برادر مؤمن و فراتر از آن، از نبی گرامی کوچکترین اشکالی ندارد، اگر ما میگوییم : «یا وجیهاً عندالله، إشفَع لَنا عندالله» یعنی «ای کسی که در پیشگاه خدا جاه و مقامی داری، در نزد خدا درباره ما شفاعت کن. (دعا کن خدا گناه ما را ببخشد یا حاجت ما را برآورده کند.)»
اصولاً «استشفاع» یعنی طلب شفاعت، در کتابهای حدیثی و تفسیری به معنی درخواست دعا وارد شده است، مثلاً بخاری، محدث معروف اهل سنت در صحیح خود، بابی را با این عنوان آورده است : «هر گاه مردم در هنگام قحطی از پیشوای خود بخواهند که برای آنان از خدا باران بطلبد، نباید درخواست آنان را رد کند.»
با توجه به این اصل، نباید درباره درخواست شفاعت که حقیقت آن درخواست دعاست، شک و تردید کرد؛ زیرا درخواست دعا از مؤمن از امور پسندیده است، چه رسد به انبیاء و اولیاء[۸].
پس از آنچه گفتیم نکتهای عالی و مهم در توحید عبادتی به دست میآید و آن این نکته است که در توسل و استشفاع به اولیاء خدا اول باید تحقیق کرد که به کسی و از کسی باشد که خداوند او را وسیله قرار داده است. قرآنکریم میفرماید : «یا أیها الَّذین آمَنُوا اتَّقُواللهَ و ابتَغَوا إلَیهِ الوَسیلَهَ»[۹]
به طور کلی استشفاع و توسل به وسائل و تسبب به اسباب، با توجه به اینکه خداست که سبب را آفریده است و خداست که سبب را سبب قرار داده است و خداست که از ما خواسته است از این وسائل و اسباب استفاده کنیم به هیچ وجه شرک نیست بلکه عین توحید است.
و دیگر اینکه فعل خدا، دارای نظام است. اگر کسی بخواهد اعتناء به نظام آفرینش نداشته باشد گمراه است. به همین جهت است که خدای متعال گناهکاران را ارشاد فرموده است که در خانه رسولاکرم (ص) بروند و علاوه بر اینکه خود طلب مغفرت میکنند، از آن بزرگوار بخواهند که برای ایشان طلب مغفرت کنند. قرآنکریم می فرماید : «وَ لَو أَنَّهُم إذ ظَلَموا أَنفُسَهُم جاؤُوک فَأستَغفَروا اللهَ و أَستَغفَرَ لَهُمُ الرَّسولُ لَوَجَدوُا اللهَ تَوّاباً رحیماً[۱۰]»
«و اگر ایشان هنگامی که با ارتکاب گناه به خود ستم کردند، نزد قومی آمدند و از خدا آمرزش میخواستند پیامبر (ص) هم برای ایشان طلب مغفرت میکرد، خدا را توبهپذیر و مهربان مییافتند.» آری، فقط نمیتوان به عمل صالح و تقوا تکیه کرد، همانطوری که رسولاکرم (ص) در آخرین روزهای زندگی پاکشان فرمودند : «نجاتدهندهای نیست جز عمل و دیگر رحمت خدا.»[۱۱]
۱-۲-۲ فلسفهی شفاعت :
شفاعت یک مسئله مهم تربیتی است که میتواند آثار سازنده و مثبتی را در معتقدان داشته باشد.
«مبارزهی با روح یأس» کسانی که مرتکب جرائم سنگینی میشوند از یک سو گرفتار ناراحتی وجدان، و از سوی دیگر گرفتار یأس از بخشودگی در پیشگاه خدا میگردند و چون راه بازگشت را به روی خود مسدود مییابند حاضر به هیچگونه تجدیدنظر نیستند و ممکن است دست به طغیان و سرکشی بیشتر بزنند و گاه ناراحتی وجدان موجب اختلالات روانی و یا موجب تحریک حس انتقامجویی از جامعه می گردد، و به این ترتیب گناهکار مبدل به یک عنصر خطرناک و کانون ناراحتی برای جامعه میشود. اما ایمان به شفاعت روزنهای به سوی روشنایی به روی او میگشاید و امید به آمرزش او را به کنترل خویش و تجدیدنظر، و حتی جبران گذشته تشویق میکند، حس انتقامجویی در او تحریک نمیگردد و آرامش روانی به او امکان تبدیل شدن به یک عنصر سالم و صالح میدهد.[۱۲]
۱-۲-۳ گسترهی شفاعت :
شفاعت در قرآن و احادیث اسلامی بسیار حساب شده است و اعتقاد به آن به اندازهای در بین مسلمانان رسوخ دارد که در اصالت آن از نظر اسلام هیچگونه تردیدی نیست و آن را باید روزنهی امیدی به سوی بازگشت به طهارت و پاکی تلقی کنیم.
نخستین شفیع انسان در درگاه الهی اطاعت و فرمانبرداری اوست، پس انسان باید پیش از هر چیز در اطاعت خدا بکوشد و اگر گناهی از او سر زده به توبه و استغفار بپردازد و عمل خویش را بزرگترین شفاعتکنندهی خود بداند نه اینکه به بهانهی اعتقاد به شفاعت، خود را به گناه آلوده ساخته و در انجام وظایف دینی کوتاهی نماید.
بعد از اطاعت خدا، رسولاکرم (ص) امیرمؤمنان، یازده فرزند حضرتزهرا (س) وحضرتعلی(ع)، پیامبران الهی، فرشتگان شهدا، دانشمندان و علمای دینی، شفیعان درگاه الهی هستند. همچنین خویشاوندان، همسایگان و متعلمان و حافظان قرآن که به آن عمل میکنند میتوانند برای انسان شفاعت نمایند.
از برخی روایات استفاده میشود که پس از شفاعت شفاعتکنندگان خدای متعال خودش شفیع گناهکاران میشود و آنان را از عذاب نجات میدهد.
صحیح است که خدا فضل و کرم او را شفیع و شفاعتکننده بنامیم. پس شفاعت از آن خداست و هر کس یا هر چیزی که دربارهی شخصی شفاعت میکند این مقام را خدای متعال به او داده است پس شفیع اصلی خداست.[۱۳]
۱-۲-۴ زمان اثربخشی شفاعت :
از مسائل پیرامون موضوع شفاعت این است که چه هنگام تحقق میپذیرد و اثر میبخشد و انسان را از کیفر الهی میرهاند. برخی مفسران بر آناند که شفاعت، یا در واپسین منزل قیامت صورت میگیرد و گناهکاران را از کیفر میرهاند و یا پس از آنکه پای در کیفر مینهند، آنان را نجات میبخشد، اما در عالم برزخ و منازل پیش از حساب و ناراحتیهای قبل از حساب، از هول و فزع قیامت و ناگواریهای آن اثربخشی ندارد، چنان که در برخی روایات آمده است که شیعیان به شفاعت پیامبر (ص) در روز قیامت، به بهشت میروند و آنان میباید برای برزخ هراسناک باشد که شفاعت بدان جا راه ندارد.[۱۴]
اما برخی روایات نیز نشان میدهند که پیامبر (ص) و امامان (ع) پس از مرگ در عالم برزخ و قیامت حضور مییابند و پیروان خویش را یاری میدهند. مراد از اینگونه یاری، شفاعت نیست؛ بلکه تصرفاتی است که خداوند بدانان بخشیده است.[۱۵]
پس شفاعت در آخرین موقف از مواقف قیامت به کار میرود، که یا گنهکار به وسیلهی شفاعت مشمول آمرزش گشته، اصلاً داخل آتش نمیشودو یا آنکه بعد از داخل شدن در آتش به وسیلهی شفاعت نجات مییابد.[۱۶]
۱-۲-۵ اقسام شفاعت :
حقیقت این است که شفاعت، اقسامی دارد که برخی از آنها نادرست و ظالمانه است و در دستگاه الهی وجود ندارد ولی برخی صحیح و عادلانه است و وجود دارد. شفاعت غلط برهم زننده قانون و ضد آن است ولی شفاعت صحیح، حافظ و تأییدکننده قانون است. شفاعت غلط
آن است که کسی بخواهد از راه پارتیبازی جلوی اجرای قانون را بگیرد. برحسب چنین تصوری از شفاعت، مجرم برخلاف خواست قانونگزار و هدف قانون چیره میگردد. اینگونه شفاعت، در دنیا ظلم است و در آخرت غیرممکن. ایرادهایی که بر شفاعت میشود بر همین قسم از شفاعت وارد است و این همان است که قرآنکریم آن را نفی فرموده است.
شفاعت صحیح، نوعی دیگر از شفاعت است که در آن نه استثناء و تبعیض وجود دارد و نه نقص قوانین، و نه مستلزم غلبه بر ارادهی قانونگزار است. قرآن این نوع شفاعت را صریحاً تأیید کرده است.[۱۷]
بعد از شناخت و توضیحی مختصر درباره اقسام شفاعت و رسیدن به این نتیجه که شفاعت نادرست در دستگاه الهی وجود ندارد اما شفاعت صحیح مورد تأیید قرآن میباشد و از آنجا که بحث ما پیرامون قسم دوم شفاعت میباشد، ضرورت ایجاب میکند در توضیح بیشتر این نوع شفاعت به ذکر و شرح انواع ان بپردازیم. قابل ذکر است که شفاعت صحیح به دو نوع تکوینی و تشریعی تقسیم میشود :
۱-۲-۵-۱ شفاعت تکوینی :
خدای سبحان مبدأ نخستین هر سبب و هر تأثیر است و سببیت هر سببی بالاخره به او منتهی میشود. پس خالق این جهان و موجودات آن خداوند میباشد و همهی علل و اسباب واسط میان او و غیر او و سیله انتشار رحمت اویند. آن رحمتی که پایان ندارد و نعمتی که بیشمار به صنع و خلق خود دارد. پس از نظر تکوین در سببیت خداوند جلی هیچ حرف نیست.
استاد جعفر سبحانی در این قسم از شفاعت می گوید :
«یکی از معانی شفاعت در قرآن این است که هیچ علت و سببی بدون اذن خداوند مؤثر نمیگردد و تأثیر آنها در گرو اذن الهی است، پس به این تأثیرات شفاعت و به خود علل طبیعی شفیع میگویند و علت این نامگذاری این است که شفاعت به معنای «جفت» در برابر «طاق» است و چون تأثیر علل طبیعی همراه با اراده و اذن الهی تحقق یافته و در صحنه هستی وجود پیدا کرده است.[۱۸]»
آیه زیر گویای شفاعت تکوینی است.
«إِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأرضَ فی سِِتَّهِِ أیَّامٍ ثُمَّ استَوَی عَلَی العَرشِ یُدَبِّرُ األامرَ ما مِن شَفیعٍ ألّاَ مِن بَعدِ إذنِهِ ذَلکُمُ اللهُ رَبَّکُم فَاعبُدُوهُ أفَلا تَذَکَّرونَ[۱۹]»
«پروردگار شما آن خدایی است که آسمانها و زمین را در شش هنگام آفرید ، سپس بر عرش استیلا یافت کار (آفرینش) را تدبیر میکند شفاعتگری جز پس از اذن او نیست این است خدا پروردگار شما پس او را بپرستید آیا پند نمیگیرید.»
تفسیر :
مرحوم طبرسی ذیل این آیه آورده :
آفریدگار و مالک و خالق کار شما و کسی که پرستش او بر شما واجب است خدایی است که آسمانها و زمین را با این هم عجایب صنعت و حکمتهای بدیع در شش روز بدون کم و زیاد پدید آورد، با اینکه خدا قادر بود اینها را دفعتاً ایجاد کند، اما علت آن همان مصلحت حال فرشتگان و عبرت آنها و غیر آنان در اطلاع از جریان بود، و همچنین تغییر حال انسان به حالات گوناگون و بیرون آمدن میوهها و گلها، تدریجاً که هریک برای تدبر و عبرت آنان تأثیر بیشتری داشت، با اینکه خداوند قادر بود تمامی آنها را در مدتی کمتر از یک چشم بر هم زدن بیافریند، زیرا این ترتیب تدریجی خلقت توهم تصادفی بودن خلقت را ضعیفتر میسازد. «ما مِن شَفیعٍ إلَّا مِن بِعد إذنِهِ» شفیعی جز به اذن او نیست. بدان جهت آورده است که کفار میگفتند : این بتها پیش خدا از ما شفاعت میکنند، خدای سبحان در این آیات بیان فرموده است که : شفیعان در صورتی نزد او شفاعت میکنند که وی اذن شفاعت به آنها دهد، و این بتهایی که عقل و درک ندارند چگونه میتوانند شفاعت کسی را بکنند.[۲۰]
در تفسیر شریف لاهیجی آمده است : امر کاینات را تدبیر میکند یعنی بر عاقبت کارها نظر میکند در روز قیامت هیچ شفاعتکنندهای نیست مگر بعد از اذن و دستور او چون کفار میگفتند که اصنام ما شفیعان ما نزد خداوند هستند. بنابراین خداوند بیان کرد که هیچ شفاعتکنندهای بدون اذن او شفیع کسی نمیتواند باشد و اصنام که بیرون از دایره عقل و هوشند نه ایشان را مرتبه شفاعت هست و نه اذن بر شفاعت آن داده شده، خداوند امور شما را تدبیر میکند نه غیر او، پس او را پرستش کنید، پس آیا تفکر نمیکنید در آن چیزی که خدای متعال شما را بر آن شناسا گردانید تا بدانید صحت معبودیت او را.[۲۱]
استاد جعفر سبحانی در این باره میفرمایند :
مقصود از لفظ «شفیع» در آیه همان علل و اسباب طبیعی است که در پرتو اراده و اذن الهی اثراتی از خود نشان میدهند، و هرگز بدون اراده حکیمانه و بدون کمک از قدرت بیپایان وی، هیچ سبب و علتی نمیتواند مبدأ اثری گردد. گواه بر اینکه : مقصود از «شفیع» در آیه همان نظام علل و اسباب است، همان لفظ «یدبر الامر» است که بالفاصله پس از آن میفرماید : « ما مِن شَفیعٍ ألّاَ مِن بَعدِ إذنِهِ » و در نتیجه معنی آیه میشود که تدبیر جهان خلقت و رهبری مجموع جهان به سوی کمال با اوست و هرگز در تدبیر جهان برای او شریکی نیست.[۲۲]
بنابراین شفاعت تکوینی، عبارت است از این که علل و اسباب بین ذات خداوند و بین مسببات و موجودات خارجیه واسط قرار بگیرند برای تدبیر و تنظیم و بقاءشان، پس تأثیر از ناحیه خداست و سببیت بالاخره به او منتهی میگردد.
۱-۲-۵-۲ شفاعت تشریعی :
علامه طباطبایی درباره این شفاعت مینویسد :
خدای تعالی به ما تفضل کرده، در عین بلندی مرتبهاش خود را به ما نزدیک ساخته و برای ما تشریع دین نموده، و در آن احکامی از او امر و نواهی و …. وضع کرده و تبعات و عقوبتهایی در آخرت برای نافرمایان معین نموده، رسولانی برای ما گسیل داشت. ما را بشارتها دادند و انذارها کردند، و دین خدا را به بهترین وجه تبلیغ نمودند و حجت بدین وسیله بر ما تمام شد.[۲۳]
بنابراین هر واسطهای که فرد را به صراط مستقیم و دین حقی که خداوند متعال برای هدایت افراد تشریع کرده است اعم از ارسال پیامبران و انزال قرآنکریم، رهنمون گرداند و او را در این مسیر یاری نماید و در زمره این نوع شفاعت (شفاعت تشریعی) قرار میگیرد.
آیاتی که ناظر بر شفاعت تشریعی میباشد عبارتند از :
۱- «و لا تَنفَعُ الشَّفاعَهُ عِندَهَ إِلَّا لِمَن اُذِنَ لَهُ حَتَّی إذا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهّم قالُوا ماذا قالَ رَبَّکُم قالوا الحَقَّ و هُوَ العَلِیُّ الکَبیرُ[۲۴]»
«و شفاعتگری در پیشگاه او سود نمیبخشد مگر برای آن کس که به وی اجازه دهد تا چون هراس از دلهایشان برطرف شود میگویند پروردگارتان چه فرمود میگویند حقیقت و اوست بلند مرتبه و بزرگ.»
تفسیر این آیه در مجمعالبیان بدین صورت آمده است :
حقیقتاً شفاعت نزد خدای تعالی برای کسی سودمند واقع میشود که خدا از او راضی باشد و او را پسندیده و به او اجازه شفاعت داده باشد مانند فرشتگان و پیامبران و اولیاء خدا و یا ممکن است معنایش این باشد که شفاعت برای کسی است که خدا اجازه شفاعت برای او را داده باشد.[۲۵]
المیزان ذیل این آیه چنین میفرماید :
مشرکین درباره آلهه خود قائل به شفاعت بودند، همچنان که خدای تعالی عقیده آنان را در آیه «هؤُلاءِ شُفَعاءُنا عِندَالله[۲۶]» حکایت نموده است و منظورشان از شفاعت، شفاعت در روز قیامت که قران آن را اثبات کرده، نبوده، چون به طور کلی مشرک اعتقاد به قیامت ندارد، بلکه مراد آنان شفاعت آلهه در دنیا بوده که برای برآورده شدن حوائج دنیایی، پرستندگان خود را نزد خدا شفاعت میکردند، و به این وسیله سعادت دنیایی آنان را تأمین و امورشان را اصلاح می کردند. آیه شریفه این را نیز باطل نموده، میفرماید : آلهه، مخلوق و مملوک خدایند. آن هم مملوک از هر جهت، پس از پیش خود مالک شفاعتی نیستند، و چنین نیست که در این اثر مستقل از خدا باشند، مگر آنکه خدا چنین اجازهای به آنها داده باشد، و چنین قدرتی را تملیک آنها کرده باشد، پس اصل شفاعت آلهه به فرضی هم که شفاعت داشته باشند با اذن خداست.
«إلَّا لِمَن اُذِنَ له» احتمال دارد حرف «لام» در کلمهی «لِمَن» لام ملک باشد و مراد از « لِمَن أذِنَ له» ملائکه باشد و معنی این باشد که شفاعت فایدهای ندارد، مگر آنکه خداوند شفاعت را به شافع داده باشد و به اذن او شفاعت کند. احتمال هم دارد «لام» مزبور لام تعلیل باشد و آن وقت مراد از « لِمَن أذِنَ له» صاحب حاجت بوده و معنا چنین باشد : « شفاعت سودی نمیدهد، مگر برای آن صاحب حاجتی که خدا به شافع اجازه شفاعت در کار آنان داده باشد.» اگر در این آیه شفاعت را جز به صورت اذن، نفی کرده، این نفی با شفاعت صاحبان حاجت مناسب است و نه با شفیعان. چون شفیعان همیشه شفیع هستند و هیچ وقت خالی از شفاعت نمیباشند. این صاحبان حاجتند که گاهی شفیعان اجازه شفاعت در حاجت آنها پیدا میکنند و گاهی هم پیدا نمیکنند. پس آیه مورد بحث در معنای آیهی ۲۸ انبیاء است.[۲۷]
«یَعلَمُ ما بَینَ أیدِیهِم وَ ما خَلفَهُم وَ لا یَشفَعُونَ إلَّا لِمَن ارتَضَی و هُم مِّن خَشیَتِهِ مُشفِقُونَ[۲۸]»
« آنچه فرا روی آنان و آنچه پشت سرشان است میداند و جز برای کسی که (خدا) رضایت دهد شفاعت نمیکنند و خود از بیم او هراسانند.»
فخر رازی مینویسد :
سخن کسی که گفت : ما بتها را که شبیه ملائکه هستند عبادت میکنیم برای این که برای ما شفاعت کنند پس خدای تعالی در باطل کردن سخنشان همین آیه را فرمود : پس عبادت شما برای غیر خدا فایدهای ندارد. همانا خداوند اذن در شفاعت برای کسی که غیر خدا را عبادت میکند نمیدهد و شفاعت کردن از خودتان از بین می رود و شفاعت نمیشوید.[۲۹]
در تفسیر شریف لاهیجی آمده است :
و شفاعت هیچ کس نزد خدای تعالی سود نکند « إلّا لِمَن اُذِنَ له» مگر کسی را که خدا اذن شفاعت کردن به او داده باشد. علیبنابراهیم از حضرتصادق (ع) روایت کرده که «لا یَشفَعُ أَحَدٍ مِن أنبیاءالله و رسله یوم القیامه حتی یأذن الله لَهُ إلّا رسول الله صلّی الله علیه و آله فَإِننَّ اَللهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَد أَذَنَ لَهُ فی الشَّفاعَهِ من قبل یوم القیامه و الشفاعه له و لِلأئمِّه صلوات الله علیهم ثُمَّ بَعدَ ذلک لِلأنبیاء».[۳۰]
یعنی شفاعت نتوانند کرد احدی از پیغمبران الهی در روز قیامت مگر آنکه خدای تعالی آنها را اذن دهد و آنها بعد از اذن الهی در روز قیامت شفاعت میکنند مگر حضرت رسالت پناه صلّی الله علیه و آله که حق تعالی آن حضرت را قبل از ظهور قیامت اذن شفاعت داده است. اول آن حضرت و ائمه هدی صلوات الله علیهم اجمعین شفاعت میکنند بعد از آن سایر انبیاء و تا این که در روز قیامت شافع و مشفع، با ترس زیاد انتظار اذن شفاعت را میکشند تا این که به واسطه اذن، فزع و خوف از دلهای شافعین و مشفعین برداشته میشود.[۳۱]
۲- «یَومَئذٍ لّا تَنفَعُ الشّفاعَهُ إلّا مَن أَذِنَ لَه الرَّحمَنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَولاً[۳۲]»
«در آن روز شفاعت (به کسی) سود نبخشد مگر کسی را که (خدای) رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آید.»
تفسیر :
در پیام قرآن آمده « وَ رَضِیَ لَهُ قَولاً» نیز دو معنی دارد، اول اینکه به شفیعان برگردد یعنی شفاعت کسانی پذیرفته میشود که خداوند از گفتار و شفاعت آنها راضی است و به این ترتیب هر دو جمله موکد یکدیگرند.
دیگر اینکه منظور شفاعت شوندگانی هستند که خداوند از قول آنها راضی است و به تعبیر دیگران دارای سخن یا اعتقاد یا عمل صالح بودهاند که رضای خدا را برای اذن شفاعت جلب کردهاند. ولی با توجه به اینکه جمله اول ناظر به کار شفیعان است مناسب است که جمله دوم نیز اشاره به همان باشد تا مرجع ضمیرها یکسان و یکنواخت گردد. در هر صورت آیه دلیل روشنی است بر وجود شفاعت با اذن پروردگار نسبت به گروهی از خطاکاران.[۳۳]
آلوسی میگوید : «یَومَئذٍ» ظرف است یعنی روزی که در آن روز از امور ترسناک ذکر شده است واقع میشود و جمله «لّا تَنفَعُ الشّفاعَهُ» تجویز کرده است که بدل از روز قیامت باشد، و مراد از آن این است که هیچ یک از شفعاء سودی از شفاعت نمیبرند، مگر کسی که در شفاعت اجازه داده شده است.[۳۴]
در این آیه اخیر دو احتمال داده شده : یک احتمال اینکه آیه مبارکه راجع به شفیع باشد نه مشفوع له و یک احتمال قویتر اینکه راجع به مشفوع له باشد. در هر صورت شفیع باید از نظر خصوصیات مورد شفاعت مجاز باشد زیرا استقلال در شفاعت سر از تحدید سلطنت و مالکیت الهی در میآورد.[۳۵]
فخر رازی میگوید : دو احتمال درباره جمله «مَن أَذِنَ لَه الرَّحمَنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَولاً» وجود دارد : یکی اینکه این صفات بیانکننده شرایط مورد شفاعت باشد. احتمال دیگر اینکه راجع به اوصاف شفاعتکننده باشد و احتمال اول را ترجیح میدهد و میگوید : معتزله گفتهاند که فاسق مورد رضای خدا نیست، پس پیامبر نباید در حق او شفاعت کند ( و گناهان کبیره مورد شفاعت واقع نمیشود) برای اینکه این آیات دلالت میکند که مشفوع له باید نزد خدا پسندیده باشد …. ولی این آیه از قویترین دلائل بر ثبوت شفاعت در حق فساق میباشد برای اینکه جمله «رَضِیَ لَهُ قَولاً» درباره هر کس که یکی از گفتههایش خوب باشد صادق است و یکی از گفتههای هر مسلمان فاسقی شهادت به یگانگی خداست با کلمه «لا إله الا الله» پس باید شفاعت درباره فاسق هم معتبر باشد.[۳۶]
این آیات، شفاعت را برای عدهای از بندگان خدا از قبیل ملائکه، و بعضی از مردم اثبات میکند، البته به شرط اذن و به قید ارتضاء و این خودش تملیک شفاعت است؛ یعنی با همین کلامش دارد شفاعت را به بعضی از بندگانش تملیک میکند. پس این بندگان که خدا مقام شفاعت را به آنان داده، میتوانند به رحمت و عفو و مغفرت خدا و سایر صفات علیای او تمسک نموده، بندهای از بندگان خدا را که گناه گرفتارش کرده، مشمول آن صفات خدا قرار دهند، و در نتیجه بلای عقوبت را که شامل او شده از او برگردانند.
۱-۲-۶ شرایط و ویژگیهای شفاعتکنندگان :
۱-۲-۶-۱ رضایت خداوند :
شفیعان واسطهی فیض خدا هستند به همین جهت شرط اصلی و اساسی شفاعت این است که مورد رضایت و پسند خداوند باشند و شفاعت کسانی پذیرفته میشود که خداوند از گفتار و شفاعت آنها راضی است.
۱-۲-۶-۲ اذن خداوند :
شفیعان درگاه الهی مستقل در امر شفاعت نیستند و تا خداوند به آنها اذن در شفاعت ندهد قادر به انجام چنین کاری نیستند.
۱-۲-۶-۳ اهل توحید بودن :
تنها کسانی که توحید و یگانگی خدا را در تمام مراحل پذیرفتهاند و در برابر حق به طور کامل تسلیمند، آنها گواهان حقاند و حق را در تمام مراحل میشناسند و از روح توحید به خوبی آگاهند. آری این گروه به اذن پرودگار مالک شفاعتند.
۱-۲-۶-۴ داشتن علم و آگاهی :
شفاعت متکی به علم و آگاهی است نه بیهوده و بدون ملاک، اهل حق و حقیقت، قادر به شفاعت دیگران در قیامت هستند و آنها آگاه به استحقاق و عدم استحقاق آدمیان، برای برخورداری از شفاعت هستند و چنین نیست که آنها برای هر کس هر چند بتپرست و مشرک و منحرف از آئین توحید باشند شفاعت کنند، بلکه آنها به خوبی میدانند برای چه کسی اجازهی شفاعت دارند. [۳۷]
۱-۲-۷ شرایط و ویژگی شفاعتشوندگان :
شفاعت اولیای الهی در روز قیامت برای گنهکاران، بدون حساب نیست، بلکه متوقف به شرایطی است که در همین دنیا باید آن را به دست آورد و برای هیچ فرد یا گروهی تضمین نشده است که حتماً مورد شفاعت قرار میگیرند؛ بلکه صفات و ویژگیهای کسانی که از این نعمت بهرهمند و یا محروماند، بیان شده است که در ذیل به این صفات و ویژگیها اشاره میگردد.
۱-۲-۷-۱ رضایت خداوند :
شفاعتشوندگان باید مورد رضایت و پسند خداوند باشند. یعنی شفاعت در حق کسانی مؤثر واقع خواهد شد که در دنیا در مسیر اطاعت، بندگی و رضایت خداوند قرار داشته باشند و از گناهان سنگین مانند حقالناس و ظلم که امید شفاعت را به صفر میرسانند بپرهیزند و برای رسیدن به مقام «ارتضاء» و برقرار ساختن «عهد الهی» از گناه توبه کنند و یا حداقل در آستانه توبه قرار گیرند.
۱-۲-۷-۲ حفظ و زنده نگهداشتن اصل ایمان به خدا، پیامبر (ص) و آخرت :
کسانی مورد شفاعت قرار میگیرند که به سبب گناهان، اصل ایمانشان به خطر نیفتاده باشد. به همین جهت، در منابع دینی آمده است کافر، مشرک و منافق روز قیامت مورد شفاعت قرار نمیگیرند.
رسولاکرم (ص) فرمودند : «شفاعت برای تردیدکنندگان، مشرکان و کافران نیست بلکه برای مؤمنان یکتاپرست است.[۳۸]»
۱-۲-۷-۳ عمل به دستورات دینی :
گنهکارانی مورد شفاعت واقع میشوند که مطیع دستورات خدا و پیامبر (ص) و اولیای دین باشند. یعنی درست برخلاف آنچه که برخی گمان میکنند شفاعت موجب تشویق افراد به ارتکاب گناه و سرباز زدن از مسئولیت میشود! از دیدگاه قرآنکریم علت این که شفاعت به حال برخی از اهل دوزخ سودی نمیبخشد، عدم پایبندی آنان به احکام و وظایف دینی است، پس کسانی مورد شفاعت واقع میشوند که خلافکاری و شکستن سد قوانین الهی را متوقف سازند یا لااقل تقلیل نمایند و عبادات از جمله نماز را سبک نشمارند.
فهرست مطالب
مقدمه. ۱
طرح تحقیق : ۲
موضوع تحقیق : ۲
طرح مسأله : ۲
سؤالات تحقیق : ۲
فرضیات تحقیق : ۲
سابقه و ضرورت انجام تحقیق : ۳
اهداف و کاربردهای تحقیق : ۳
ساختار تحقیق : ۳
روش انجام تحقیق : ۳
فصل اول : تعاریف و کلیات
۱-۱ تعاریف : ۵
۱-۱-۱ شفاعت در لغت… ۵
۱-۱-۲ شفاعت در اصطلاح.. ۵
۱-۲ کلیات… ۶
۱-۲-۱ حقیقت شفاعت : ۶
۱-۲-۲ فلسفهی شفاعت : ۸
۱-۲-۳ گسترهی شفاعت : ۸
۱-۲-۴ زمان اثربخشی شفاعت : ۹
۱-۲-۵ اقسام شفاعت : ۱۰
۱-۲-۵-۱ شفاعت تکوینی : ۱۰
۱-۲-۵-۲ شفاعت تشریعی : ۱۳
۱-۲-۶ شرایط و ویژگیهای شفاعتکنندگان : ۱۷
۱-۲-۶-۱ رضایت خداوند : ۱۷
۱-۲-۶-۲ اذن خداوند : ۱۷
۱-۲-۶-۳ اهل توحید بودن : ۱۷
۱-۲-۶-۴ داشتن علم و آگاهی : ۱۸
۱-۲-۷ شرایط و ویژگی شفاعتشوندگان : ۱۸
۱-۲-۷-۱ رضایت خداوند : ۱۸
۱-۲-۷-۲ حفظ و زنده نگهداشتن اصل ایمان به خدا، پیامبر (ص) و آخرت : ۱۸
۱-۲-۷-۳ عمل به دستورات دینی : ۱۹
۱-۲-۷-۴ وجود رابطهی معنوی شفاعتشوندگان و شفیعان : ۱۹
۱-۲-۸ نتیجهی شفاعت : ۱۹
فصل دوم: شفاعت در آیات و روایات
۲-۱ شفاعت در آیات… ۲۲
۲-۱-۱ آیاتی که دلالت لفظی و ظاهری بر شفاعت دارند. ۲۳
۲-۱-۱-۱ اثبات شفاعت : ۲۳
الف) اثبات اصل شفاعت : ۲۴
ب) شفاعت مخصوص خدا : ۲۴
۲-۱-۲-۲ آیات نفی شفاعت… ۲۸
الف) نفی کنندهء شفاعت به طور کلی.. ۲۸
ب) آیات نفی شفاعت غیرخدا (بتها) : ۳۴
ج) نفی شفاعت شفعاء بدون اذن خدا : ۳۹
د) نفی هر گونه شفیع برای گروه ظالمان : ۴۸
۲-۱-۲ آیاتی که دلالت معنوی بر شفاعت دارند. ۵۴
۲-۲ شفاعت در روایات : ۵۷
۲-۲-۱ معرفی شفیعان درگاه الهی : ۵۷
۲-۲-۲ شفاعت به اعمال : ۵۹
۲-۲-۳ نیازمندی همه افراد به شفاعت پیامبر (ص) : ۶۱
۲-۲-۴ محرومان از شفاعت : ۶۳
فصل سوم: بررسی شفاعت از دیدگاه شیعه و فرق اسلامی و شبهات وهابیت پیرامون شفاعت و پاسخ آنها
۳-۱ شیعه : ۶۷
۳-۲ اهل سنت : ۶۹
۳-۲-۱ معتزله : ۷۲
۳-۲-۱-۱ مطلبی پیرامون معتزله : ۷۲
۳-۲-۱-۲ معتزله و شفاعت : ۷۴
۳-۲-۲ وهابیت : ۷۵
۳-۲-۲-۱ مطلبی پیرامون وهابیت : ۷۵
۳-۳-۲-۲ وهابیت و شفاعت : ۷۷
۳-۳ بررسی شبهات پیرامون شفاعت و پاسخ به آنها : ۷۹
۳-۳-۱ شفاعتخواهی و عبادت : ۷۹
۳-۳-۲ شفاعت و تغییر در سنت الهی : ۸۰
۳-۳-۳ تناقض شفاعت با عدل خداوند : ۸۱
۳-۳-۴ شفاعتخواهی و عجز و ناتوانی : ۸۱
۳-۳-۵ تناقض شفاعت با علم و ارادهی خداوند : ۸۳
۳-۳-۶ دلیلی بر شفاعت نیست : ۸۴
۳-۳-۷ متشابه بودن آیات مربوط به شفاعت : ۸۵
۳-۳-۸ شفاعتخواهی از مرده : ۸۶
۳-۳-۹ بیمعنا بودن شفاعت دیگران : ۸۷
نتیجهگیری : ۸۸
پیشنهادات : ۹۰
منابع.. ۹۱
فهرست منابع
۱- قرآن کریم
۲-ابن تیمیه ، تقی الدین احمد ، قاعده جلیلیه فی التوسل و الوسیله ، بیروت : دارالکتب الاسلامیه
۳- ابن حنیل ، احمد ، بی تا ، مسند احمد ، ج ۳ ، بیروت : دار صادر
۴- اسفراینی ، شاهفور بن طاهر ، ۱۳۷۵ ، تفسیر تاج التراجم فی تفسیر القرآن ، ج ۳ ، تهران : انتشارات علمی و فرهنگی
۵- آلوسی بغدادی ، محمود ، ۱۴۰۵ ، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و سبع المثانی ج۱۳و۱۶ بیروت : داراحیاء التراث العربی
۶- امین حسینی عاملی ، محسن ، (بی تا ) ، کشف الارتیاب فی اتباع محمد ابن عبدالوهاب ، قم : مکتبه الاسلامیه الکبری
۷- بحرانی ، هاشم ، ( بی تا ) ، تفسیر البرهان ، قم : مطبعه العلمیه
۸- بحاری ، محمد ابن اسماعیل ، ۱۴۰۷ ، صحیح بحاری ، بیروت : دارالقلم
۹- بدوی ، عبدالرحمن ، ۱۳۷۴ ، تاریخ اندیشه های کلامی ، ج۱ ، ترجمه حسین صابری ، مشهد : آستان قدس رضوی
۱۰- پاینده ، ابوالقاسم ، ۱۳۷۴ ، نهج الفصاحه ، تهران : انتشارات جاویدان
۱۱- ترمذی ، محمد بن عیسی ، ۱۴۰۳ ، سنن الترمذی ، بیروت : دارالفکر
۱۲- حر عاملی ، محمد بن حسن ، ۱۳۶۷ ، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه ج۲ ، تهران : اسلامیه
۱۳- حسنی ، هاشم معروف ، ۱۳۷۶ ، شیعه در برابر معتزله و اشاعره ، ترجمه : محمد صادق عارف ، مشهد : انشارات آستان قدس رضوی
۱۴- حلی ، حسن بن یوسف بن مطهر ، ۱۴۱۳ ، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد ، قم : انتشارات شکوری
۱۵- خرمشاهی ، بهاء الدین ، ۱۳۸۱ ، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی ، ج۲ ، تهران : انتشارات دوستان ، ناهید
۱۶- خطیبط ، محمد ، ۱۳۸۵ ، فرهنگ شیعه ( کلام ) ، قم : زمزم هدایت
۱۷- دشتی ، محمد ، ۱۳۷۹ ، ترجمه نهج البلاغه ، قم : انتشارات طلیعه ی نور
۱۸- رازی ، فخرالدین محمد بن عمر حسین بن الحسن ، ۱۴۱۱ ، تفسیر کبیر فخر رازی ، ج۳-۶-۲۵-۲۶-۲۸-۳۰-۳۱ ، بیروت : دارالکتب العلمیه
۱۹- ربانی گلپایگانی ، علی ، ۱۳۸۲ ، درآمدی به شیعه شناسی ، تهران : انتشارات مرکز جهانی علوم اسلامی
۲۰- ربانی گلپایگانی ، علی ، ۱۳۷۷ ، فرق و مذاهب کلامی ، قم : انتشارات مرکز جهانی علوم اسلامی
۲۱- رشید رضا ، محمد ، ( بی تا ) ، تفیسر المنار ، ج۱ ، بیروت : دارالمعرفه
۲۲- رضایی اصفهانی ، محمد علی ، ۱۳۸۷ ، تفسیر قرآن مهر ، ج ۲ ، قم : انتشارات پژوهش های تفسیر و علوم قرآن
۲۳- زبیدی ، محمد مرتضی ، ۱۳۰۶ ، تاج العروس ، ج ۵ ، بیروت : دارالمکتبه
۲۴- زمحشری ، محمد بن عمر بن محمد ، ( بی تا ) ، الکشاف ، ج ۱ ، بیروت : دارالکتب العربی
۲۵- سبحانی ، جعفر ، ۱۳۶۹ ، پرسش ها و پاسخ ها ، تهران : انتشارات موسسه سیدالشهداء
۲۶- سبحانی ، جعفر ، ۱۳۸۶ ، گزیده راهنمای حقیقت ، پرسش و پاسخ پیرامون عقاید شیعه تهران : نشر معشر
۲۷- سبحانی ، جعفر ، ۱۳۸۳ ، منشور جاوید ، ج ۸ ، قم ، موسسه امام صادق
۲۸- سبحانی ، جعفر ، ۱۳۵۴ ، شفاعت در قلمرو عقل ، قرآن و حدیث ، تهران : دار الکتب الاسلامیه
۲۹- سبحانی ، جعفر ، ۱۴۲۱ ، فی ظلال التوحید ، تهران : دارالمعشر
۳۰- سروی مازندرانی ، محمد بن علی ، ۱۳۲۸ ، متشابه القرآن ، ج ۲ ، قم : انتشارات بیدار
۳۱- سروی مازندرانی ، محمد بن علی ، ۱۳۷۹ ، مناقب آل ابی طالب (ع ) ، ج ۲ ، قم : انتشارات علامه
۳۲- سید سابق ، علی ، ۱۴۰۳ ، العقائد الاسلامیه ، بیروت : دارالفکر
۳۳- سور آبادی ، ابوبکر عتیق بن محمد ، ۱۳۸۰ ، تفسیر سور آبادی ، ج ۲ ، تهران : فرهنگ نشر نو
۳۴- سیوطی ، جلال الدین عبدالرحمن ، ۱۴۲۳ ، الدر المنثور فی التفسیر الماثور ، بیروت : انتشارات دارالفکر
۳۵- صدوق ، محمد بن علی بن بابویه ، ۱۳۷۰ ، امالی ، ترجمه محمد باقر کمره ای ، تهران : انتشارات کتابچی
۳۶- صدوق ، محمد بن علی بن بابویه ، ۱۴۰۳ ، خصال ، قم : جامعه مدرسین
۳۷- صدوق ، محمد بن علی بن بابویه ، ۱۳۷۳ ، عیون اخبار الرضا (ع ) ، ج ۲ ، ترجمه علی اکبر غفاری ، تهران : نشر صدوق
۳۸- صدوق ، محمد بن علی بن بابویه ، ۱۹۹۲ م ، من لا یحضر الفقیه ، ج ۲ ، بیروت : دارالاضواء
۳۹- طاهری خرم آبادی ، حسن ، ۱۳۸۶ ، شفاعت ، قم : بوستان کتاب
۴۰- طباطبایی ، محمد حسین ، ۱۳۸۶ ، المیزان فی تفسیر القرآن ، ج ۱-۲-۷-۱۶-۱۷-۱۸- ، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی ، قم : انتشارات اسلامی
۴۱- طبرسی ، فضل بن حسن ، ۱۳۷۷ ، تفسیر جوامع الجامع ، ج ۶ ، ترجمه عبدالعلی صاحبی ، مشهد ، انتشارات آستان قدس رضوی
۴۲- طبرسی ، ابو علی الفضل بن الحسن ، ۱۳۴۹ ، مجمع البیان ، ج ۱-۳-۴-۷-۱۰، ترجمه احمد بهشتی ، تهران : مکتبه العلمیه الاسلامیه
۴۳- طبری ، ابو جعفر محمد بن ابی القاسم ، ۱۳۸۳ ، بشاره المصطفی لشیعه المرتضی ، نجف مطبعه الحیدریه
۴۴- طوسی ، محمد بن حسن ، ۱۴۱۴ ، امالی ترجمه کریم فیضی ، قم : دار الثقافه
۴۵- عبدالوهاب ، محمد ، ۱۹۸۳ ، فی عقائد الاسلام ، بیروت : دارالافاق
۴۶- عسکری ، مرتضی ، ۱۳۸۶ ، عقاید اسلام در قرآن کریم ، ج ۲ ، ترجمه : محمد جواد کرمی ، تهران : مرکز فرهنگی انتشارات منیر
۴۷- عکبری بغدادی ، عبدالله بن محمد بن نعمان ، ۱۴۱۳ ، اوائل المقالات ، تهران : موسسه مطالعات اسلامی
۴۸- عیاشی ، محمد بن مسعود ، ۱۳۷۸ ، تفسیر عیاشی ، ج ۲ ، قم : موسسه البعثه
۴۹- فتال نیشابوری ، محمد بن علی ، ( بی تا ) ، روضه الواعظین ، قم : انتشارات رضی
۵۰- فتح آبادی ، رضا ، ۱۳۷۵ ، نقش استعمار در پیدایش وهابیت ، تهران : انتشارات روزنامه جمهوری
۵۱- فقی ، محمد ، ۱۳۸۸ ، التوسل والزیاره فی الشریعه الاسلامیه ، مصر : مطبعه البابلی الحلبی و اولاده
۵۲- فقیهی ، علی اصغر ، ۱۳۶۴ ، وهابیان ، تهران : انتشارات اسماعیلیان
۵۳- فیروزآبادی ، محمد بن یعقوب ، ۱۴۱۹ ، قاموس المحیط ، بیروت : موسسه الرساله
۵۴- قاضی عبد الجبار ، ابوالحسن ، ۱۳۸۴ ، شرح الاصول الخمسه ، تونس : انتشارات مکتب وهبه
۵۵- قاضی عبد الجبار ، ابوالحسن ، ۱۳۹۳ ، طبقات المعتزله ، تونس : دارالتونسیه
۵۶- قزوینی ، حافظ ابی عبدالله محمد بن یزید ، ۱۴۲۱ ، سنن ابن ماجه ، بیروت : دار احیاء التراث العربی
۵۷- قمی ، ابی الحسن علی بن ابراهیم ، ۱۳۶۷ ، تفسیر قمی ، قم : انتشارات دار الکتاب
۵۸- کثیری ، محمد ، ۱۴۱۸ ، السلفیه بین السنه والامامیه ، ج ۱ ، بیروت : انتشارات غدیر
۵۹- کلینی ، محمد بن یعقوب ، ۱۳۷۲ ، اصول کافی ، ترجمه محمد باقر کمره ای ، تهران : انتشارات اسوه
۶۰- لاهیجی ، بهاء الدین محمد بن شیخ علی الشریف ، ۱۳۸۱ ، تفسیر شریف لاهیجی ، ج ۲ بیروت : موسسه مطبوعاتی – علمی
۶۱- مجلسی ، محمد باقر ، ۱۴۰۳ ، بحارالانوار ، ج ۶-۸ ، بیروت : موسسه الوفاء
۶۲- محمدی ری شهری ، محمد ، ۱۳۸۳ ، میزان الحکمه ، ج ۴ ، ترجمه : حمیدرضا شیخی ، قم ، دارالحدیث
۶۳- مدرسی ،محمد تقی ، ۱۳۷۷ ، تفسیر هدایت ، ج ۳ ، ترجمه : عبدالمحمد آیتی ، مشهد : انتشارات آستان قدس رضوی
۶۴- مطهری ، احمد و غلامرضا کاردان ، ۱۳۵۹ ، شفاعت ، قم : موسسه در راه حق
۶۵- مطهری ، مرتضی ، ۱۳۸۶، عدل الهی ، تهران : انتشارات صدرا
۶۶- معین ، محمد ، ۱۳۵۶ ، فرهنگ فارسی معین ، تهران : امیرکبیر
۶۷- مکارم شیرازی ، ناصر ، ۱۳۷۰ ، پیام قرآن ، ج ۶ ، قم : نسل جوان
۶۸- مکارم شیرازی ، ناصر ، ۱۳۸۶، تفسیر نمونه ، ج ۱ ، تهران : انتشارات دارالکتب الاسلامیه
۶۹- مکارم شیرازی ، ناصر ، ۱۳۸۴، وهابیت بر سر دوراهی ، قم : مدرسه الامام علی بن ابیطالب (ع)
۷۰- نیشابوری ،ابوالحسن مسلم بن حجاج ، ( بی تا ) ، صحیح مسلم ، ج ۲ ، بیروت : دارالفکر
۷۱- هاشم زاده هریسی ، هاشم ، ۱۳۹۹ ، حقائق تحریف شده ی اسلام و مسئله شفاعت ، قم : دفتر انتشارات اسلامی
۷۲- هاشمی رفسنجانی ، اکبر ، ۱۳۸۲ ، تفسیر راهنما ، ج ۱۹ ، قم : بوستان کتاب
۷۳- هندی ، علاء الدین علی المتقی بن حسام الدین ، ۱۹۸۵ ، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال ، بیروت : موسسه الرساله
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 101
مطالب مرتبط