دانلود مقاله کامل در مورد معاد
ادله لزوم معاد
اعتقاد به مسئله قیامت ومعاد از آن نظر که فطری است و با ضمیر انسانها سروکار دارد، همه اقوام و ملتها بدان معتقدند اگر چه نحوه اعتقاد به آن در میان گروههای فکری براساس اختلاف فرهنگ و بینش، مختلف می باشد ولی بصورت کلی همگان این اصل را پذیرفتهاند که روز حسابی خواهد بود وانسان با مردن فانی نمیشود.
بقول مرحوم «شبر» در کتاب «حق الیقین» آیا عاقلی را دیدهاید که اصل معاد را انکار کند؟ و اما دلائلی را که از نقل آنها به این نتیجه میرسیم که قیامت یک اصل اجتناب ناپذیر و حتمی است از این قرار است:
۱- اقتضای عدل پروردگار:
من عمل صالحا فلنفسه و من اساء فعلیها و ما ربک بظلام للعبید «فصلت»
کسیکه عمل شایسته انجام دهد به نفع خود کرده وکسیکه بدی کند به ضرر خود قدم برداشته و پروردگار توبه بندگان خود ستمکار نیست.
در این جهان پهناور افراد زیادی را دیده و میبینیم که از آزادی واختیار خدادادی خویش سوء استفاده نموده واز قدرت و امکانات خود به ضرر همنوعانشان اقدام به ظلم و بیدادگری مینمایند و در راه منافع شخصی وامیال نفسانی هیچ ظلمی را فروگذار نمیکنند، و در مقابل حق خواهان مبارز و انسانهای آزاده تا جائی که قدرت دارند دست به خونریزی و تعدی میزنند، و با ملتهائی که تحت ستم استعمار آنان نمیردند و با آنان سرسازش ندارند بافجیعترین وضعی برخورد میکنند.
۲- مقتضای حکمت پروردگار:
ان ربک هو ربک هو یخشرهم، انه حکیم علیم «حجر ۲۵»
ومسلم است که خدای تو گذشتگان و آیندگان را در روز قیامت محشور وجمع میکند، زیرا او حکیم وداناست.
همچنانکه دربحث توحید وخداشناسی و نیز خلقت عالم در جای خودش گفته شده و ثابت است که خداوند حکیم است یعنی هر کاری را بجا وبمورد وبهترین صورت انجام میدهد، در مورد انسان نیز خداوند او را در این مزرعه دنیا آفریده و مایحتاج زندگی وخلقتش را بوی عنایت فرموده ونیز راهنمائیش کرده تا در این کشتزار زندگی به فعالیت و کشت و زرع و عمل نیک بپردازد، و به امید فصل بهار « روزجزا» زحمت دنیا را تحمل نماید، حال اگر بدنبال این دنیای پر از رنج و سرمای زمستانی، بهاری نباشد تا انسان حاصل دسترنجش را ببیند، آیا با حکمت خداوندی سازگار خواهد بود. هرگز.
۳- مقتضای تکامل
یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه « انشقاق»
ای بشر تو اکنون با جدیت فراوان در این دنیا گام برمیداری تا در آن جهان بلقاء پروردگار نائل گردی.
همچنانکه میدانیم خداوند در این جهان هیچ چیز را عبث وبیهوده نیافریده است، زیرا از حکیم کار عبث محال است، و مسلم است که در این خلقت عظیم واین جهان پهناور با این نظم ودقت هدف و منظوری عالی در نظر گرفته شده است، آیا می توان باور کرد که منظور از آفرینش این جهان همین است که انسانهائی برای چند صباحی به این دنیای پر از درد و رنج بیایند و چند روزی مصائب ناگوار را بچشند و سپس بمیرند و از این جهان بروند و دیگر حیات و رستاخیزی و سئوال و جوابی نباشد!!
اگر چنین باشد این همان کار عبثی است که حکیم هرگز مرتکبش نمیشود.
آنچه را میبینیم و تاریخ بما میگوید اینست که : هدف از آفرینش انسان این بوده وهست که بکمال برسد چنانکه تمام موجودات مختلف این جهان طبق برنامه خاصی از نقطهای بسوی کمال در حرکتند، انسان نیز که گل سرسبد موجودات است از صورتهای ناقص بسوی کمال سیر میکند.
و بدء خلق الانسان من طین «سجده۷»
و خداوند آفرینش انسان را از خاک آغاز فرمود.
بنابراین همانطوری که آدمی جمیع مراحل تکامل را که در قلمرو حرکت جوهری او قرار دارد از قبیل تکامل جمادی ونباتی وحیوانی طی نموده و بمرحله انسانیت رسیده است ،همینطور بایستی متوجه جهان دیگر گشته، واز مرحله فعلیت ارتقاء یابد و به خدائی که غایت ومنتهی الیه حرکات وآرزوهاست برسد.
و ان الی ربک المنتهی «نجم ۴۲»
و بالاخره پایان شما بسوی پروردگار متعال خواهد بود.
و صدرالمتألهین فیلسوف فقید اسلامی، در این باره میفرماید:
انسان طبعاً بسوی کمال ومعنویت میرود و فطرتاً میخواهد تا به مبدأ فعال «پروردگار متعال» نزدیک شده و در نتیجه زندگی مطلوب و مالامال از معنویت را شروع کند، لیکن چنین زندگیای ، در این دنیا و این سرای فانی میسر نبوده، وجهان آخرت است که: زمینه چنین مطلوبی است.
و نکته دیگر اینکه همان انگیزه حب بقاء که جزء سرشت و فطرت انسان است نیز در این عالم زمینهای ندارد پس باید این انسان در آخرت به لقاء الهی برسد که : از مطلوبترین کمالات اوست.
انگیزههای انکار معاد
۱- گریز از مسؤولیت
گاهی انسان میخواهد ازدرخت یا زمینی دربیابان استفاده کند، وجدان اخلاقی و روح تقوا به اومیگوید این کار را نکن که صاحبش راضی نیست. او برای اینکه سر وجدان خود کلاهی بگذارد، میگوید: این زمینها و درختها که مالک ندارند، تا راه را برای استفاده خود باز کند. و یا مثلاً میگوید: فلان انسان به قدری شخص ناروائی است که اساساً غیبت ندارد. تا بتواند هر چه دلش میخواهد نثار کند.
قرآن میفرماید: انسان میخواهد برای فساد وعیاشی راههای جلو خویش را باز کند میگوید قیامتی نیست تا بتواند هرکاری میخواهد انجام دهد.
«یرید الانسان لیفجر امامه یسئل ایان یوم القیمه»
گاهی میخواهد به زنان ودختران مردم نگاه کند، میگوید: همه خواهر و برادریم تا راحت نگاه کند وگاهی که میترسد با طاغوت درگیر شود، میگوید:باید تقیه کرد. و گاهی که قاطعیت کافی ندارد، میگوید: باید با مردم مدارا نمود آری انسان چنان قدرت توجیه داردکه خود او هم بطورناخودآگاه متوجه نیست ما این انگیزهها را که ریشه روانی دارد به نام گریز از مسئوولیت نام نهادیم.
۲- عدم ایمان به قدرت و علم خدا
مخالفان و منکران معاد هیچ دلیل وبرهان علمی برای خود ندارند بلکه تنها زندهشدن را یک استبعاد میدانند که ما نمونههای آنرا در اینجا میآوریم قرآن میفرماید: «و ما لهم بذلک من علم ان هم الا یظنون» کسانی که منکر معاد هستند هیچگونه دلیل علمی ندارند تنها با خیال و گمان حرفهائی میزنند.
در آیه دیگر میخوانیم « زعم الذین کفروا ان لن یبعثوا»کفار گمان دارند که بعد از مرگ زنده نمیشوند.
در جای دیگر میخوانیم : «ء اذا ضللنا فی الارض ءانا لفی خلق جدید».
آیا هرگاه ما مرده وپوسیده شدیم وذرات بدن ما در زمین پراکنده وگم شد دوباره آفریده میشویم؟!!
ودر سورههای مومنون آیه ۳۵ و۸۲ وسوره نمل آیه ۶۷ و سوره صافات آیه ۱۶ و۵۳ ودر سوره ق آیه ۳ ودر سوره واقعه آیه ۴۷ نیز کلام مخالفان را (البته با تفاوت) اینچنین بیان میکند «ءاذا کنا تراباً ءانا لفی خلق جدید؟» آیا هرگاه ما بعداز مرگ پوسیده وخاک شدیم باز هم زنده میشویم؟!
توجه میفرمائید که،تمام گفتههای مخالفان در قالب استبعاد براینکه چطور میشود؟ ومگر میشود؟ مطرح است.
لیکن قرآن هم جوابهای روشنی به آنها میدهد و در اینجا حدیثی را اضافه میکنیم که رسولخدا صلی الله علیه و آله فرمود: «اذا رأیتم الربیع فاکثروا ذکرالنشور» هر گاه فصل بهار را مشاهده میکنید زیاد به یاد زنده شدن خودتان باشید.
آیات قرآن هم مکرر این مسأله را دنبال میکند که زنده شدن مردگان چیزی است مثل زنده شدن زمین ودرختان.
بد نیست به سراغ شعری از مثنوی برویم.
این بهار نوز بعد برگ ریز | هست برهان بر وجود رستخیز | |
دربهاران سرها پیدا شود | هر چه خورده است این زمین رسوا شود |
آری دلیل انکار معاد همان است که انسان ایمان به قدرت خداوند ندارد ولذا قرآن برای مخالفان نمونههائی از قدرت الهی را نقل میکند و میفرماید همان قدرتی که ترا ساخت میتواند متلاشی کرده و دوباره از نو بسازد و ناگفته پیدا است که متلاشی کردن از اصل آفریدن آسانتر است (گر چه برای خدا هیچ کاری مشکل نیست).
و………….
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 156
مطالب مرتبط