مقاله در مورد اجتماعی بودن

دانلود مقاله در مورد اجتماعی بودن

زمینه های شکل گیری خواست اجتماعی
اندیشمندان فارغ از هرگونه ملیت، انسانها را از دیدگاه اجتماعی بودن به ۳ دسته عمده تقسیم می کنند.این تقسیم بندی بر اساس تجربیات، آزمایشها و مطالعات انجام شده طی سالهای متمادی انجام شده است که نشان می دهد انسان در بسیاری از موارد تغییر چندانی نخواهد کرد.
– برخی از فلاسفه انسان را مدنی بالطبع می دانند یعنی بر این باورند که انسان ذاتی و بنیادی گرایش به اجتماعی بودن دارد. این دسته از اندیشمندان زندگی اجتماعی را یک نیاز برای انسانها دانسته و ادامه حیات جامعه را به تعامل دو طرفه میان افراد می دانند. ارسطو عقیده دارد انسان یک حیوان اجتماعی و سیاسی است و تعلق او به اجتماع و دولت جزو طبیعت اوست. وی اشاره می کند که اجتماعات بشری اشکال مختلف دارد؛ مثل خانواده، گروه سربازان، هیئت ملاحان، اجتماعات مذهبی. مقصود این اجتماعات این است که افراد به یکدیگر یاری نمایند تا نیازهای هم را به آسانی برطرف سازند. وی معتقد است کسی که نتواند در جامعه زندگی کند خارج از انسانیت بوده جزء حیوانات یا فرشته است.
– علامه طباطبایی و بسیاری دیگر از اندیشمندان درباره اجتماعی بودن انسان معتقد اند ، انسان موجودی مدنی بالاستخدام است. یعنی برای اینکه نیازها و امکانات زندگی خویش را فراهم کند نیاز دارد از امکانات دیگران بهره ببرد و این امر مهم که منجر به ادامه حیات می شود انسان را به جامعه می کشاند و زندگی دسته جمعی را پایه ریزی می کند.
– برخی از فلاسفه غربی انسان را مدنی بالاجبار می داند و ظاهر شدن انسان در جامعه را کاملا جبری دانسته و مسئله ای به نام زندگی فردی را حداقل در اندشیه های خود نفی می کنند.

با معرفی این سه دیدگاه و تاملی کوتاه در انها به یک نکته مشترک در ۳ دیدگاه می توان رسید و آن اجتماعی بودن انسان به هر شکل و شیوه ای است. در واقع انسانها برای بهتر زندگی کردن و طی کردن یک مسیر سخت از زمان تولد تا مرگ نیاز دارند که با اندیشه ها، جهان بینی ها، عقاید، اتجربیات دیگران و … برخورد مستقیم با غیر مستقیم داشته باشد. این برخورد زمینه های شکل گیری شخصیت آنسانها را موجب می شود و یک انسان را هر روز بیستر از روز گذشته با انگیزه تر برای ادامه حیات خواهد کرد. دلیل این فرآیند به ساختار ذهن انسانها بر می گردد که نمی تواند در هر شرایطی به طور منطقی فکر کند و بیندیشد ، اینجاست که ضرورت استفاده از تجربیات دیگران خود را نشان می دهد.
انسان با توجه به شرایط سنی خود در نهادهای اجتماعی وارد شده و زمینه های رشد خود را پایه ریزی می کند. منظور از رشد ، شکل گیری خط فکری، تعیین هدف و تلاش برای رسیدن به هدف خود می باشد که تمامی انسان ها اهدافی خاص و اهدافی عام دارند که پرداختن به آن ساعتها و روزها فرصت می طلبد. اما توجه به این نکته بایسته است که اهداف عام انسانها همان اهدافی است که بر سر آنها مناقشات بسیاری به وجود می اید مانند رسیدن به حقوق، آزادی،برابری و از این دست اهداف که در جوامع شرقی در رده های پایین اهمیت ( از دید سیاست مداران ) قرار دارد. این اهداف از این جهت عام است که نتایج و دست آوردهای آن شامل فرد خاصی نیست و اصولا برابری، معنای گسترده و قابل تعریف برای تمام انسانهای یک جامعه است. و…….