دانلود مقاله پدر و مادر در تربیت اسلامی فرزند
عنوان تحقیق : پدر و مادر
اهمیت و ضرورت تربیت فرزند در اسلام
تربیت فرزند به معناى فراهم آوردن مقدمات لازم براى به فعلیت رسیدن قواى او در راه تقرب به خداوند است. این عمل نیازمند آگاهى و تمرین عملى است. اگر پدر و مادر در جهت انتقال عقاید صحیح و ایجاد رفتار درست در فرزند خود کوشا باشند، خیر او را فراهم کردهاند و خداوند بر آنان رحمت خواهد نمود. درباره عقیده صحیح و انتقال آن به فرزندان، تکلیف بزرگى بر عهده والدین گذاشته شده است؛ زیرا تأثیر عقایدى که در خانواده رواج دارد و به فرزند القاء مىشود در آینده او غیر قابل انکار است: کل مولود یولد على الفطره حتى یکون ابواه یهوادنه او ینصرانه او یمجسانه
عمل تربیتى در خانواده به منزله پاسدارى از فطرت توحیدى فرزند است. این پاسدارى یک وظیفه بزرگ تربیتى و اخلاقى است که عمل به آن مهمترین کارکرد خانواده را فعلیت مىبخشد. امام سجاد(ع) در رساله الحقوق فرمودند: و اما حق ولدک فتعلم انه منک و مضاف الیک فى عاجل الدنیا بخیره و شره و انک مسئول عما ولیته من حسن الادب و الدلاله على ربه و المعونه له على طاعته فیک و فى نفسه، فمثاب على ذلک و معاقب فاعمل فى امره عمل المتزین بحسن اثره علیه فى عاجل الدنیا، المعذر الى ربه فیما بینک و بینه بحسن القیام علیه، و الاخذله منه و لا قوه الا باللَّه؛ حق فرزند تو این است که بدانى او از توست و هر گونه که باشد چه نیک و چه بد در دنیاى گذرا به تو منسوب است و تو در آن چه به او سرپرستى دارى مسئول هستى در ادب نیکو و راهنمایى به سوى پروردگار و یارى او بر طاعت خداوند درباره تو و خودش. پس بر این کار پاداش مىگیرى اگر درست عمل کنى و کیفر مىبینى اگر نادرست عمل نمایى پس او را چنان تربیت کن که با اثرى که بر او مىگذرى در دنیا زیبایى بیافرینى و با قیام شایسته به وظیفهاى که نسبت به او دادى در نزد خداوند معذور باشى که هیچ قوتى نیست مگر از خداوند. در این سخن، امام سجاد(ع) تربیت نیکو و آموزش عقیده توحیدى و کمک براى ایجاد رفتار صحیح در فرزند را بیان کردهاند و سپس انجام این وظایف را موجب سعادت دنیا و آخرت والدین دانستهاند. در روایتى امیرالمؤمنین(ع) همین وظایف را ذکر فرموهاند: و حق الولد على الوالد ان یحسن اسمه و یحسن ادبه و یعلمه القرآن؛ حق فرزند بر پدر آن است که او را نام نکو نهد و نیکش پرورد و قرآنش تعلیم دهد. آموزش قرآن به معناى آموزش همه عقایدى است که دلالت فرزند به سوى خدا را محقق مىکند و پرورش نیکو به معناى ادب آموزى و ایجاد رفتار صحیح سعادت بخش است. محیط خانواده اولین محیط اجتماعى است که فرزند تجربه مىکند او از اعضاى خانواده به ویژه پدر و مادر بیشترین تأثیر را مىپذیرد؛ زیرا حمایت پدر و مادر خود را تجربه کرده است و همواره دیده است که ضعفهاى جسمى او را پدر و مادر جبران مىکنند و تغذیه و پرورش او را از روى مهر و شفقت انجام مىدهند. این تجربهها موجب اطمینان او نسبت به آنها مىشود و این اطمینان باعث پذیرندگى فرزند از پدر و مادر مىگردد. اگر پدر و مادر در این زمان عقاید صحیح را به او بیاموزند، قلب نیالوده او آن را مىپذیرد و عادات لازم و متناسب با عقاید صحیح را مىیابد. امیرالمؤمنین(ع) خطاب به فرزند خویش فرمودند: فادرتک بالادب قبل ان یقسوا قلبک و یشتغل لبک؛ پس به ادب آموختنت پرداختم پیش از آن که دلت سخت شود و خردت در تصرف هوایى دیگر در آید. در ادامه همین نامه فرمودند: و رأیت حیث عنانى من امرک ما یعین الوالد الشفیق و اجمعت علیه من ادبک أن یکون ذلک و انت مقبل العمر و مقتبل الدهر، ذو نیه سلیمه و نفس صافیه و ان ابتدئک بتعلیم کتاب اللَّه و تأویله، و شرایع الاسلام واحکامه و حلاله و حرامه؛ و چون به کار توهمچون پدرى مهربان عنایت داشتم و بر ادب آموختنت همت گماشتم چنان دیدم که این عنایت در هنگام جوانىات به کار رود و در بهار زندگانى که نیتى پاک و نهادى نیالوده دارى، و این که نخست تو را کتاب خدابیاموزم و تأویل آن را به تو تعلیم دهم، و شریعت اسلام و احکام آن را از حلال و حرام بر تو آشکار سازم. در این بخش از نامه امام على به فرزندشان بر انتقال عقیده صحیح و ادب اموزى و نیز بر پاکى ضمیر انسان در دوره کودکى و جوانى تأکید شده است؛ یعنى همان دورانى که بیشترین تأثیر را از خانواده مىپذیرد. انتقال عقیده حق و ایجاد رفتار سعادت آفرین، عنوان کلى وظایف تربیتى پدر و مادر است. ولى تفصیل عقیده حق را باید در قران و سنت جستجو کرد و رفتار صحیح را نیز از قرآن و سنت آموخت. پدر و مادر مسئول تحقق این امور در فرزند هستند. بنابراین باید در جستجوى بهترین روش براى تحقق آنها باشند و مسئولیت آنها تنها با گفتن و اطلاع رساندن خاتمه نمىیابد، بلکه باید روشهاى مناسب براى مؤمن و متقى شدن فرزندشان را بیابند. امام صادق(ع) از پیامبر اکرم(ص) روایت کردهاند: رحم اللَّه من اعان ولده على بره، قال قلت کیف یعینه على بره؟ قال یقبل میسوره، و یتجاوز عن معسوره و لا یرهقه و لا یخرق به؛ خداوند کسى را که به خیر فرزندش یارى مىدهد بیامرزد پرسیدند چگونه به خیر فرزند یارى رساند؟ فرمودند: آن چه در توان اوست پذیرا شود و از آن چه فوق توان اوست در گذرد و او را به نافرمانى نخواند و سرگشته و حیرانش نسازد. در این روایت یک اصل مهم تربیتى بیان شده است: توانایىها و استعدادهاى متربى باید در جریان تربیت مورد توجه باشد والدین در مسیر تربیت فکرى و عملى فرزند خود نباید از این اصل غفلت کنند. غفلت از این اصل خیر فرزند را محقق نمىکند و او را به نافرمانى و سرگشتگى مبتلا مىسازد. از این روایت اهمیت مراحل رشد را نیز مىتوان دریافت؛ زیرا بدون توجه به قابلیتهاى فرزند در دورههاى مختلف زندگى، تربیت صحیح ممکن نمىشود. خوشبختانه در روایات اهمیت توجه به مراحل رشد ذکر شده است. از امام صادق(ع) نقل شده است: دع ابنک یلعب سبع سنین و یؤدب سبع سنین و الزمه نفسک سبع سنین؛ فرزندت را بگو تا هفت سالگى بازى کند و هفت سال او را ادبآموز و در هفت سال سوم او را ملازم و همراه خود دار. گویى هفت سال نخست سالهایى است که کودک به طور غیر مستقیم و فقط از طریق مشاهده رفتار پدر و مادر مىآموزد و در هفت سال دوم به آموزش مستقیم عقیدتى مىپردازد و هفت سال سوم سالهاى ورود به میدان یادگیرى حلال و حرام شریعت در مقام عمل است. از امام صادق(ع) روایت شده است: الغلام یلعب سبع سنین و یتعلم الکتاب سبع سنین و یتعلم الحلال و الحرام سبع سنین؛ فرزند پسر هفت سال بازى مىکند و هفت سال قرآن مىآموزد و هفت سال حلال و حرام را یاد مىگیرد. یکى از اهداف تعلیم و تربیت فرزند در خانه و مدرسه، آماده سازى او براى زندگى در اجتماع و تعقیب اهداف جامعه الهى است. به همین دلیل برخى از آموزشها براى او ضرورى است و باید از خانه آن آموزشها را شروع کرد. نمونه مشهور و بارز این گونه آموزشها در روایتى از امیرالمؤمنین(ع) آمده است: علموا اولادکم السباحه و الرمایه؛ فرزندان خود را شنا و تیراندازى بیاموزید. اگر بپذیریم که این دو ماده آموزشى به سبب آن است که فرزند را براى انجام وظایف اجتماعى آماده کند. طبعا نمىتوان در همین دو ماده آموزشى متوقف شد. بلکه باید به تناسب زمان و نیازمندىهاى جامعه اسلامى، مواد آموزشى متنوع دیگرى را نیز در نظر داشت. در تربیت فرزند نیز همچون سایر قلمروهاى زندگى، باید اصول ثابت را از امور متغیر جدا ساخت و به این حقیقت توجه کرد که برخى از آداب و ظواهر زندگى تغییر مىکند و روابط اخلاقى و نیازمندىهاى زندگى اجتماعى دگرگون مىشود. تربیت فرزند را باید با آگاهى از تفاوتهاى خود و فرزندان از حیث فضاى فرهنگى و مناسبات اجتماعى صورت داد. باید فرزند را آماده ساخت تا اصول ثابت و نامتغیر اخلاق را متناسب با ظرف زمانى و مکانى زندگى خود رعایت کند. این آمادى او را براى مقابله با تلقینات مسموم توانا مىسازد و امنیت اخلاقى او را در دوران جوانى و بعد از آن تضمین مىنماید. به امیرالمؤمنین(ع) نسبت داده شده است که فرموددند: فرزندان خود را به اخلاقى متناسب با روزگارشان مؤدب سازید: لا تؤدبوا اولادکم با خلاقکم لا نهم خلقوا لزمان غیر زمانکم؛ فرزندان خود را به اخلاق خودتان تربیت نکنید زیرا آنان براى زمانى غیر از زمان شما آفریده شدهاند. در پایان تأکید مىکنیم که فرزند موهبتى است که به امانت در اختیار والدین قرار گرفته است. باید این موهبت را گرامى داشت و از اکرام و احترام او فروگذار نکرد چرا که سلامت روح او در احترام کردن اوست و تربیت اخلاقى او در سایه اکرام و احترامش موفقتر خواهد بود. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم؛ فرزندانتان را بزرگ دارید و با آنان رفتارى نیکو کنید.
منابع و مأخذ :
۱- آیت الله شهید دکتر سید محمد بهشتی نقش آزادی در تربیت کودکان انتشارات تبعه ۱۳۸۰ ،
۴- گفتار فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت ج۱، ص ۲۰۸٫
۵- کافی ، ج ۱، ص ۱۶٫
۶- سید حسین اسحاقی ، سلوک علوی( راهبردهای امام علی در تربیت فرزندان) انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی ۱۳۸۱- ص ۷۶ . ۷- گفتار فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت ، ج۱، ص ۲۲۶ و
۷- بحار الانوار، ج ۱۰۴، ص ۹۸٫
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 25
مطالب مرتبط