این پاورپوینت به بررسی دیدگاه های فلسفی در جغرافیا پرداخته و پارادایم های مختلفی مانند جبرگرایی محیطی، امکان گرایی، و نگرش علمی- فضایی را تحلیل میکند. همچنین، تأثیر اندیشه های فلسفی بر تکامل جغرافیا و نقش آن در جامعه امروز بررسی می شود.
مقدمه:
جغرافیا به عنوان یکی از قدیمیترین دانشهای بشری، همواره تحت تأثیر دیدگاههای فلسفی و علمی قرار داشته است. از نخستین تلاشهای دانشمندان یونانی تا پژوهشهای مدرن، فلسفه نقش مهمی در شکل دهی به اصول و مبانی جغرافیا ایفا کرده است. این پاورپوینت به بررسی مبانی فلسفی جغرافیا و تأثیر آنها بر توسعه این دانش میپردازد و دیدگاههای مختلفی را که طی تاریخ بر جغرافیا تأثیر گذاشتهاند، معرفی میکند.
در این پاورپوینت ابتدا به بررسی مفهوم فلسفه و ارتباط آن با جغرافیا پرداخته میشود. فلسفه، که به معنای دوستداری خرد و دانش است، به ما کمک میکند تا به موضوعات جغرافیایی با نگاهی عمیقتر و اصولیتر بنگریم. از این منظر، جغرافیا نه تنها به عنوان مطالعه فضاها و مکانها، بلکه به عنوان دانشی که به بررسی رابطه پیچیده انسان و محیط میپردازد، مورد تحلیل قرار میگیرد.
یکی از مباحث مهم در فلسفه جغرافیا، پارادایمهای مختلفی است که در طول تاریخ مطرح شدهاند. پارادایمها به عنوان الگوهای علمی، چارچوبهای مفهومی را برای فهم و تحلیل مسائل جغرافیایی ارائه میدهند. در این پاورپوینت، پارادایمهایی مانند جبرگرایی محیطی، امکانگرایی، و نگرش علمی-فضایی بررسی شده و تأثیر آنها بر تفکر جغرافیایی مدرن مورد تحلیل قرار گرفته است. همچنین به نقش اندیشمندان بزرگی مانند فردریک راتزل و دیوید هاروی در توسعه این پارادایمها پرداخته میشود.
در ادامه به نقد و بررسی تحولاتی که فلسفه جغرافیا در قرن بیستم و بیست و یکم تجربه کرده است، پرداخته میشود. با ورود به عصر مدرن، جغرافیا به یک علم میانرشتهای تبدیل شده که نه تنها به مطالعه توزیع فضایی پدیدهها، بلکه به تحلیل اجتماعی و فرهنگی نیز توجه دارد. این تحولات نشان میدهد که جغرافیا همچنان به دنبال تطابق با نیازهای جدید جامعه و پاسخگویی به چالشهای معاصر است.
این پاورپوینت با هدف ارائه یک دیدگاه جامع از فلسفه جغرافیا و تحلیل روندهای فکری که این علم را شکل دادهاند، به بررسی ارتباط بین فلسفه و جغرافیا میپردازد. در نهایت به اهمیت فلسفه در توسعه جغرافیا به عنوان یک علم پویا و مرتبط با زندگی انسانها تأکید میشود و راهکارهایی برای تقویت این ارتباط در آموزش و پژوهشهای جغرافیایی ارائه میگردد.
درآمدی بر دیدگاههای فلسفی جغرافیا
نخستین دانشمند اراتستون در بیش از 25 سده پیش،جغرافیا را علم زمین تعریف کرد.همان طور که زمین مکان طبیعی است و انسان به مطالعه زندگی ساخته شده توسط خودش در آن می پردازد، می توان جغرافیا را به دو بخش طبیعی و انسانی و زیر شاخه های این دو تقسیم کرد.
جغرافیای طبیعی شامل ژئومور فولوژی و اقلیم شناسی می باشد. ژئومورفولوژی دانش بررسی اشکال طبیعی زمین و لند فرم ها و فرایند های حاکم بر آن است. اقلیم شناسی به شناخت آب و هوا های مختلف زمین و روابط متقابل آن ها با انسان می پردازد. اما فلسفه به معنای اندیشیدن خردمندانه انسان نسبت به هر موضوع است. فلسفه در لغت به معنای خرد دوستی است و ریشه یونانی است و درمورد حقیقت اشیاء بحث می کند. دانش جغرافیا نظم موجود در آرایش پدیده ها را بر روی مکان ها و فرایند های موجود که به وجود آورنده این نظم مکانی است ، مورد مطالعه قرار می دهد.
از نظر تفکر و فلسفه جغرافیایی ، مباحث مختلفی قابل طرح هستند. به عنوان نمونه، پارادایم (قانون علمی،الگو،مثال،نمونه،سرمشق) در بر گیرنده عقاید،آرا،ارزش ها و تکنیک هایی است که یک جامعه علمی به کار می گیرد. و منطق یک رشته دانشگاهی را تشکیل می دهد.ازنظر تامس کوهن زمانی یک پارادایم جدید به وجود می آید:اولا توان حمل مسائل جامعه را داشته باشد و بتواند به پارادایم قبلی غلبه نمایید.دوما مرزهای علم و دانش را گسترش دهد.سومابتواند با شرایط زمان سازگاری داشته باشد.
ریچارد چورلی و پیتر هاگت به مفهوم پارادایم در جغرافیا غنا بخشیدند.فردریک راتزل پارادایم جبر گرایی محیطی را ارائه داد.(کنترل محیط بر عملکرد انسان) و ویدال دولابلاش پارادایم امکان گرایی(محور اصلی آن بر مبنای تاٌ کید بر شیوه های زندگی در محیط های مختلف جغرافیایی).پرادایم علمی-فضایی نگره دیگری است که در جغرافیا مطرح شد.شیفر بنیانگذار این نظریه بوده است. که همه مسائل را از طریق روابط کمی و ریاضی توضیح داد.
بعد ها دیوید هاروی،با تعریف جغرافیا به عنوان دانش پراکندگی فضایی این پارادایم را توسعه داد.پارادایم کورولوژی توسط پتالمی مطرح گردید.که علم دانش بررسی و مطالعه نواحی و مکان هاست.هارتشون علم جغرافیا را به عنوان دانش افتراق یا جدایی مکانی مطرح می کرد. پارادایم مورفولوژی چشم اندازها را دانشمند برجسته جغرافیا کارل ساور مطرح کرد.
ماهیت و جایگاه جغرافیا
این که جغرافیا دانشی متنوع است،در ایران هیچ محلی از اعراب نداشتو با توجه به گرایش ها و حوزه های علم جغرافیا به عنوان رشته دانشگاهی یک پارچهفمحل بحث و استدلال ندان خوش بینانه ای محسوب نمی شد.تقریباٌ یک رشته تفننی، درجه دو و غیر کاربردی تلقی می شده است.در کشور ما هم،چنین تفکر همچنان حاکمیت دارد.باید به تغییر ماهیت و تنوع گرایش های رشته و موقعیت آن با توجه به موضوع ها و روابط آن با جهان گسترده تر کاملاٌ توجه کرد.جغرافیا خصوصاٌ در رابطه با پارادوکس بزرگ علمی حساس می باشد. موقعیت این رشته در آینده منوط به اعمال و ساختار های سایر موضوع ها و ظرفیت بیرونی آن می باشد.ظرفیت بیرونی هم بستگی به میزان پذیرش این رشته در میان مسوولان اجرایی و تصمیم گیرندگان در رده های بالای حکومتی دارد.
باز یابی فرصت های دیرینه در جغرافیا یک نیاز است.درست همانند عصری که دانش جغرافیا به عنوان یکی از مهم ترین و کاربردی ترین علوم مطرح بود.از دلایل اضمحلال و فرو پاشی اکوسیستم های طبیعی و به تبع آن نابودی عرصه های جغرافیایی متنوع، کنار نهادن جغرافیا و از اهمیت ساقط کردن این دانش کهنه و ریشه دار است. شاید جغرافیا بیش از هر رشته ای دانشگاهی قدیمی با هویت تحقیق سر و کار داشته باشد. همانطور که زمان پیش می رود،رخش ذهنی باید در شکوفایی آرایه های جغرافیایی و متدولوژی ها و روش های جدید به کار گرفته شود. مجموعه کاملی از مباحث فلسفی علمی پست پوزیتیویسم در ماهیت علمی ژئومورفولوژی و آب و هوا شناسی ایجاد شده است.
دیگر جغرافیای معاصر در همان عیار گذشته ها با قالب توصیفی محض نیست و تمایلی به گذشته و بازگشت به آن دوران ندارد.جغرافیا باید برای پروژه ی دفاع از جایگاه خود در محیط سازمانی کاملاٌ یکسو نگر داشته باشد،با توجه به این که علوم طبیعی و جغرافیایی به سختی به کار گرفته می شود،جغرافی دان به رقابت علمی روی می آورد.چالش کاملی در این زمینه مورد نیاز است.درک گسترده تر و دقیق تری از جهان باید وجود داشته باشد که دانش جغرافیا توانایی آن را دارد.جغرافیا نباید به سرعت در برناهه های مسیر محیطی یا انسانی محو شود.چیزی که آزار دهنده است،مرگ تدریجی جغرافیا در جهان سوم است.ما در واقع در دنیایی متشکل از چند جهان زندگی می کنیم،جهان هایی که هر کدام به مثابه قلمرو منحصر به فرد جغرافیایی عینیت و حضور دارند.
فهرست عناوین
درآمدی بر دیدگاههای فلسفی جغرافیا
مقدمه
جغرافیای طبیعی
فلسفه جغرافیا
پارادایم در جغرافیا
ریچارد چورلی و پیتر هاگت
ماهیت و جایگاه جغرافیا
جغرافیا و هستی
نگاه اکولوژی به جغرافیا
مکتب جغرافیای رفتار فضایی
عقاید السورث هانتینگتون
عقاید فردیک راتزل
عقاید ویلیام موریس دیویس
داروینسم
بومشناسی جغرافیایی
اکوسیستم و اهمیت آن در جغرافیا
بومشناسی فرهنگی
تمکینهای به جبرگرایی
فضا و جغرافیا
مفهوم جغرافیایی مرز
فرمت فایل: پاورپوینت
تعداد صفحات: 29
مطالب مرتبط