دانلود مقاله قواعد و آداب درون منطقی و برون منطقی
چکیده
در نوشتار حاضر، پس از مقدمه، از دو دسته قواعد و آداب درونمنطقی و برونمنطقی نقد سخن به میان آمده است.
از جمله قواعد و آداب درونمنطقی که بر نقد و نقادی حاکم است، میتوان به این موارد اشاره کرد: ۱٫ فقط نقادی نظری اندیشه و عمل؛ ۲٫ برشمرده سره و ناسره؛ ۳٫ شفافیت نقد؛ ۴٫ آداب پیشینی متن در نقد؛ ۵٫ شرط علم در نقد نظری؛ ۶٫ بیطرفی آگاهانه.
در انتهای مقاله ـ با عنوان «جمعبندی و نتیجهگیری» نکاتی بهعنوان محصول نوشتار حاضر طرح شده است.
کلید واژهها
نقد، قواعد نقد، آداب نقد، نقادی اندیشه، قواعد درون منطقی، قواعد برون منطقی.
مقدمه
از محاسن بیان کردن قواعدی برای نقد آن است که حداقل دو گروه خلع سلاح میشوند:
اول آنانکه به بهانه نقد، به نکتهگیری، تخریب، توطئه و هتاکی دیگران میپردازند. اگر آداب نقد به درستی و وضوح بیان شود و نقد به صورت فرهنگ جامعه درآید، این گروهها یا باید دست از تلاش خود بردارند و یا در قالبی غیر از نقد به فعالیت خود ادامه دهند؛ زیرا اگر از نقد و انتقاد سوء استفاده کنند، رسوا میشوند.
گروه دوم، متعصبان، متحجران و خشکمغزانی هستند که بیجهت در برابر نگرشها و یا عملکرد فرد یا گروه و نهادی حساسیت نشان میدهند و هرگونه طرح خصوصاً نقاط ضعف را تخطئه و توطئه میپندارند. در صورت طرح آداب نقد و نهادینه کردن آن، بهانه از دست این گروه نیز گرفته میشود و مصلحان و اندیشمندان فرصت طرح انتقادی دیدگاهها درباره اندیشهها و عملکردها را مییابند.
مجموعه قواعد و آداب نقد را به دو دسته میتوان تقسیم کرد: قواعد و آداب درونمنطقی و قواعد و آداب برون منطقی.
۱٫ قواعد و آداب درون منطقی نقد
مراد از چنین قواعدی، حدود و آدابی است که به اصل، مرکز، متن و خود نقد مربوط است، نه به حیطهها و حواشی و مسایل پیرامونی نقد (قواعد و آداب برونمنطقی).
از مهمترین قواعد درونمنطقی نقد عبارتاند از:
اول: فقط نقادی نظری اندیشه و عمل
در روابط ما آدمیان، حیطه نقد و انتقاد تنها به نقد زبانی، کلامی و قلمی اندیشه و عمل خود و یا دیگران محدود است و کنش، کار و عمل علیه دیگران به طور ذاتی در حیطه نقادی و نقدپذیری، و همزمان با نقد قرار نمیگیرند؛ و چون نقد با غایت صلاح، اصلاح و رشد صورت میگیرد و دیدن محاسن در کنار معایب در نقد، از لوازم قطعی آن است، ضمن اینکه نقد از عمل و اقدام متمایز است، هر نوع اظهار نظری را نیز دربر نمیگیرد و هرگونه موضعگیری نقد محسوب نمیشود. بر این اساس، نقد با توطئه ـ که اولاً با اقدام قرین است، ثانیاً برجسته کردن کاستیها و معایب است ـ فرق دارد؛ چنانکه بسیاری از مواضع جریانات سیاسی هم در واقع خردهگیری و انتقامگیری است و با غایت آسیبزدن به یکدیگر انجام میشود و در چهارچوب نقد قرار نمیگیرند.[۱]
اگر در حیطه یادشده و با رعایت شرایط آن (که در ادامه میآید)، به نقد توجه شود، میتوان درباره دامنه نقد در حیطه تفکر بشری، نقد و انتقاد هیچ قید و حدی ندارد؛ بر اندیشه هر کس و هر نخبه (سیاسی، فکری و …) میتوان به داوری نشست و معایب فکرش را در کنار محاسن او برشمرد. در نقد سیاسی هم تنها قید و حد نقد بر عملکرد دیگران، پذیرش قانون اساسی یک کشور است و یک فرد تا وقتی که پذیرفته است، یعنی مطابق آن قانون عمل کند، در همه حیطههای نظام نیز حق نقد دارد.
در سایر حوزههای ارتباطی نیز حق نقد بر یکدیگر برای همگان محفوظ است و ـ چنانکه اشاره شدـ حیطه نقد به اقدام عملی علیه دیگران نمیرسد و در نقد نظری محض خلاصه میشود.
دوم: برشمردن سره و ناسره
از غایات نقد آن است که خوب از بد، حسن از عیب، و نقص از کمال در یک اندیشه یا فعال متمایز شود. برای رسیدن به چنین هدفی، لازم است ابتدا محاسن یک فکر یا کنش از معایب آن تفکیک و در نقد نیز به هر دو بعد آن اشاره شود. به عبارت دیگر، شاید این الگو در نقد قابل پیشنهاد باشد که ناقد ابتدا محاسن روشی و محتوایی متن یا فرد یا … را برشمارد و سپس نواقص روشی و محتوایی موضوع مورد نقد را مطرح کند.
سوم: شفافیت نقد
اگر غایب نقد تمیز صواب از ناصواب و تأثیرگذاری بر علم و عالم و عامل باشد، واضح است که مخاطب نقد باید مقصود ناقد را دقیقاً دریابد. اگر ناقد در بیان مقصودش به جهت طرح ابهامآلود و رمزآمیز توفیق نداشته باشد، هرگز به غایب و مطلوب نقد نمیرسد. پیشتر اشاره شد که نقد تلویحی نافذتر از نقد تصریحی است. این، به معنای مبهم و ناقص طرح کردن نقد نیست بلکه بهمعنای آن است که ناقد با بهرهگیری از هنر، فصاحت و بلاغت و هشیاری و زیرکی، مقصود خود از انتقاد را حتی بلیغتر از نقد تصریحی و مستقیم بیان کند، که گفتهاند: «الکنایه ابلغ من التصریح».
چهارم: آداب پیشینی متن در نقد
در بررسی انتقادی متون، قبل از ورود به نقد آرای مؤلف (نویسنده)، بررسی و تحقیق در این موارد، از آداب نقد به حساب میآید: ۱٫ استناد اصل نوشته به آن مؤلف یقینی باشد؛ ۲٫ تمامی آنچه در آن کتاب آمده است، بدون تحریف و تفسیر، نوشته همان مؤلف باشد؛ ۳٫ مقصود مؤلف، صرف جمعآوری مطالب و گردآوری اقوال، بدون تضمین صدق و کذب یا تعهد حق و باطل آن نباشد، بلکه منظور وی، بیان واقع و فتوا و نقل صدق باشد؛ ۴٫ مؤلف در بیان واقع آزاد و از گزند تقیه و آسیب و ترس، مصون باشد؛ ۵٫ آنچه در آن نوشتار آمده، آخرین اثر و رأی نهایی مؤلف و فتوای پایانی او باشد. (جوادی آملی، ۱۳۷۵: ۱۵۱)
بدون طیّ مراحل پنجگانه فوق و بدون مسلم دیدن آخرین آرای جدی و ااصلی نویسنده، چگونه میتوان به خود حق داد از نویسندهای نقد کرد؟
بنابراین از اینرو آداب پیشینی متن نیز از قواعد جدی انتقاد متون است.
مرحوم زرینکوب، تحقیق در صحت و سقم اسناد و مدارک و اصالت یا عدم اصالت اثر را در عنوان نقد تاریخی بررسی و از آن به نقد داخلی (در مقابل نقد خارجی، که مطالعه در سوانح تاریخی و تحقیق در اشارات و احوال اعلام و حوادث مذکور در متن است) یاد کرده است. (زرینکوب، ۱۳۷۸: ۱۰۱)
پنجم: شرط علم در نقد نظری
قبلاً اشاره شد که در دو حیطه نظری و عملی میتوان به نقد توجه کرد. از آداب نقد نظری که به انتقاد از اندیشه و آرای دیگران مربوط است، ورود کارشناسان هر رشته و آشنایان با پیشینه و ادبیات بحث در موضوع برای نقد و انتقاد است. چگونه فردی که با علوم طبیعی، ریاضی، انسانی، … آشنا نیست، به خود حق میدهد که وارد نقد و انتقاد روشمند بر هر کدام از این حیطهها شود؟
البته رعایت این قاعده به این معنا نیست که ناقد لزوماً باید آشناتر از منتقد (انتقاد شونده) باشد، یا اینکه منتقد الزاماً باید در موضوع مورد نقد، صاحب نظریه نیز باشد؛ زیرا کرشی نقد از کرسی نظریهپردازی متمایز است[۲]؛ ممکن است کسی نقاد خوبی باشد اما نظریهپرداز توانایی نباشد یا برعکس، نظریهپرداز باشد اما فاقد ذهن کاوشگر و نقاد باشد. گرچه فرض داشتن هر دو توانایی (نقد و نظریهپردازی برای دیگران) محال نیست، در عمل چنین متفکرانی نادرند.
در قاعده و ادب نقد، بر همین حد میتوان پای فشرد که یک ناقد باید با حیطهای که نقد میکند، آشنا باشد و با پیشینه، ادبیات، اصطلاحات و اصول و مبادی آن مباحث مأنوس باشد، تا نقدی روشمند از موضوع ارائه دهد و بتوان به انتقاد او بر موضوع وقعی نهاد.
البته یادآوری این ادب نقد، بهمعنای بستن راه نقد بر دیگران نیست، بلکه تأکید بر آن است؛ که باید ضمن دامنزدن به فرهنگ نقادی، آداب درست نقد کردن را نیز چشید، ضمن اینکه ممکن است فرد غیرکارشناسی نیز نکتهای قابل توجه پیرامون موضوع مطرح کند، که در این صورت فرد مورد انتقاد باید آن را به دیده منت بپذیرد.[۳]
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 13
مطالب مرتبط