دانلود مقاله عرف دانلود انسان در عرف عرفان دانلود عرفان حلقه دانلود رساله انسان در عرف عرفان دانلود کتاب انسان در عرف عرفان علامه حسن زاده مقاله در مورد عرف مقاله درباره عرف مقاله عرف تحقیق
عرف
فهرست مطالب
عرف
رابطه قانون با عرف
معنی عام و خاص قانون
تفاوت عرف و قانون
ارکان عرف
مشخصه های عرف
اقسام عرف
کاربرد ” عرف ” در مکاتب فقهی
جایگاه عرف در حقوق بین الملل و حقوق اسلام
گفتار اول: عرف در حقوق بین الملل
عرف در حقوق رم
عرف در حقوق کشورهای گروه آنگلوساکسون
عرف و عادت در نظام حقوقی کامن لا
گفتار دوم.عرف در قانونوحقوق اسلام
اعتبار و ارزش عرف در نظام حقوق اسلامی
رابطه عرف و قانون در حقوق اسلامی
مصادیق عرف در حقوق اسلام
نقش عرف در پیدایش نظام دیات در اسلام
منابع
عرف
عرف در لغت معنی معرفت را می دهد. معرفت به چیزی که عقل سلیم مردم آن را پذیرفته اند و در اصطلاح عبارت است از عادت تمام یا اکثریتی از افراد یک محل یا یک قوم در گفتار یا رفتار معین، به عبارت دیگر وقتی قاعده ای بین مردم مرسوم شود و این رسم قدرت یابد تا به آن حد که الزام آور شناخته گردد عرف تحقق پیدا می کند. در عرف یک حالت الزام و اجبار وجود دارد که در دیگر عادات و رسوم ملاحظه نمی شود. در حقوق قدیم کشورها قبل از اینکه قانون جایگاه فعلی را پیدا کند، عرف اهمیت و نقش زیادی داشته است. در فرانسه این معنی بخوبی پیداست. بعد از تصویب قانون مدنی ۱۸۰۴ به یکباره عرف اهمیت سابق خود را از دست داد ولی در حقوق تجارت، حقوق زراعی و کار عرف هنوز پایگاه معتبری دارد. بعضی عقیده دارند وقتی عرف حالت الزام پیدا می نماید که آراء محاکم آنرا تاُیید نماید و این رویه قضائی است که عادت را تبدیل به عرف می کند. وقتی عادتی مکرر در دادگاه پذیرفته شد عنوان عرف می یابد. با این نظر عرف یک منبع مستقلی برای حقوق شناخته نمی شود و وقتی رویه قضایی را به عنوان منبع حقوق شناختیم در واقع عرف را به این مقام رسانده ایم. البته در اینکه رویه قضایی در ایجاد اعتقاد به الزامی بودن عرف تاُثیر دارد جای انکار نیست زیرا مردم به عرفی اعتماد می کنند که مطمئن باشند راُی دادگاه هم در تاُئید آن است اما اثر رویه ی قضایی تا آن حد نیست که اساساً عرف را بوجود آورد. محاکم موظف به اجرای قواعد حقوقی هستند و خود قاعده ی جدیدی را تاُسیس نمی کنند و بنابراین وقتی در دادگاه اصلی را به عنوان حکم عرف پذیرفت به این معنی است که قاعده عرفی موجود را استخراج کرده است.
با این ترتیب در عرف دو عنصر قابل شناسایی است یکی عنصر مادی یعنی عادتی برای مدتی طولانی بین همه یا اکثریتی از مردم یک محل و دوم عنصر معنوی یعنی رعایت کنندگان عرف حالت الزام را در آن احساس می کنند.
رابطه قانون و عرف
در این رابطه سه نوع عرف قابل تشخیص است:
۱- مواردی که قانون به عرف ارجاع می نماید مثل ماده ۴۲۶ و ۴۸۶ قانون مدنی که در مورد اول در بحث خیار عیب تشخیص عیب را به عرف و عادت واگذار ساخته و در مورد دوم قانون تعمیرات و کلیه مخارجی که در عین مستاُجره برای امکان انتفاع از آن لازم است بعهده مالک گذاشته و تصریح کرده مگر اینکه عرف بلد بر خلاف آن جاری باشد.
۲- بعضی از عرف ها بدون آنکه قانون به آن ارجاع داده باشد دخالت می کنند. در روابط تجاری چنین عرفها زیاد است……
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 40
مطالب مرتبط