دانلود تحقیق و مقاله رایگان با عنوان مقاله کامل فقر و اثار آن
چکیده :
اگر نگاهي به نوشتارهايي كه تا كنون در بارهي فقر صورت گرفته است، بيندازيم بيدرنگ درمييابيم كه توافق عام روي تعريف مشخصي از فقر وجود ندارد. آنچه كه معمولا به عنوان تعريف ارائه ميشود، تعريف كلي است كه به مصاديق گوناگون و بيشماري قابل تفسير است. رايجترين تعريفي كه از فقر ميشود، اين تعريف است كه افراد مبتلا به فقر قادر به ادارهي يك سطح قابل قبول و مناسب زندگي نيستند. در خود اين تعريف دهها جاي سؤال و تفسير وجود دارد، مانند اينكه سطح قابل قبول و مناسب زندگي، كدام زندگي است؟ سطح زندگي بسته به نظامهاي ارزشي اجتماعي، مذهبي، فرهنگي و اقتصادي و هم چنين موقعيت زماني و مكاني داراي تفاسير گوناگون و متفاوت است.
براي فرار از كلي بودن تعريف، تلاشهايي در بيان جزئيات مفهوم فقر نيز صورت گرفته است كه عليرغم مفيد بودن، نتوانسته است به طور كامل از مفهوم فقر رفع ابهام نمايد. در اين تعاريف جنبههاي زير به عنوان مصاديق فقر بيان شدهاند: فقر به معناي كافي نبودن تغذيه، نرخ بالاي مرگ و مير نوزادان، اميد به زندگي پايين، فرصتهاي تحصيلي ناچيز، آب آشاميدني سالم غير كافي، بهداشت و درمان ناكافي، مسكن نا مناسب و فقدان مشاركت در فرايندهاي تصميمگيري. در اينجا نيز ميبينيم كه در اين فهرست نسبتاً جزئي از مصاديق فقر هنوز امكان تفسيرهاي متفاوت باقي است.
مقدمه
چهره تيره و تار فقر همواره متفكران دردمند را به انديشه واداشته است. مكاتب فكري گوناگون با تكيه بر معارف بشري براي حل اين مشكل راههاي متفاوتي را فراروي بشر نهادهاند. چهره تابناك حضرت علي(ع) همواره مشعلي فروزان فراراه تاريخ انديشه بشري بوده است. بدين جهت بهرهگيري از معارف اين امام بزرگوار ميتواند راهگشاي بشر در مواجهه با اين پديده هولناك باشد.
روايات اميرالمؤمنين در زمينه فقر بسيار است و هر يك وجهي از وجوه فقر را روشن ميسازد؛ وجوهي مانند: علل و آثار فقر، ويژگيهاي فقر، رابطه فقر با ساير عوامل اجتماعي و …
فقر و آثار زيانبارش بر انسان
از پديدههايي كه همواره همراه جوامع بشري بوده است، پديده فقر است. فقر داراي ماهيتي فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي است. گرچه اين پديده همواره تلخ و ناگوار بوده است، ولي در قرن شگفتيها ـ قرن حاضر ـ كه رفاه، به ظاهر، هر روز با سرعتي شگفتآور بيش از پيش ميگردد، تحمل آن تلختر و ناگوارتر است.
از موضوعات قابل مطالعه درباره اين پديده شوم، موضوع «آثار فقر» است. فقر در بعد فردي، بر شخصيت و زندگي انسان تأثيري زيانبار دارد و از سوي ديگر در بعد اجتماعي نيز داراي آثاري متعدد است. در اين مختصر، كوشش شده است تا با بهرهجويي از نگرش حضرت اميرمؤمنان، عليّ بن ابيطالب عليهالسلام درباره فقر، به تحليل و بررسي آثار آن بپردازيم.
الف ـ اموال؛ ابزار سامانبخشي زندگي انسان
خداوند، اموال و دارايي را وسيله سامانبخشي زندگي بشر قرار داده است. قرآن كريم بر اين حقيقت، تصريح كرده، ميفرمايد:
«وَلا تُؤتُوا السُفَهاءَ اَموالَكُم الَّتي جَعَل اللّهُ لَكُم قِيامَا»
اموالي را كه خداوند وسيله قوام زندگي شما قرار داده است، به دست سفيهان مسپاريد.
پايه و اساس هر چيز را «قيام» آن ميگويند. اگر اين پايه نباشد، كيان آن چيز در خطر نابودي و تباهيميافتد.2 از اين رو، مال وسيله سامانبخشي است.
در بينش ديني، مال و ثروت ميتوانند در دو راه درست و يا نادرست قرار گيرند. چنانچه ثروت به گونهاي درست، در جامعه به گردش درآيد، زندگي انسان سامان يافته، زمينه دستيابي به ارزشهاي اخلاقي و ديني فراهم ميگردد، و در صورتي كه به درستي به گردش نيفتد، نتيجهاي جز فقر و حرمان انبوهي از مردم در كنار اقليتي مرفه، از ياد رفتن ارزشهاي اخلاقي و محو آرمانهاي ديني نخواهد داشت.
جريان مال در جامعه، چون جريان خون در رگهاي بدن است. خون، گرچه مايه حيات آدمي است، اگر حركتش در رگهاي بدن به كندي و يا به تندي صورت گيرد، حيات بدن را به خطر مياندازد. هنگامي جامعه اسلامي، جامعهاي مبتني بر ارزشهاي ديني خواهد بود كه اموال به گونهاي درست و طبيعي در شريانهاي حياتياش جاري باشد و نقش سامانبخشياش را در زندگي، به خوبي ايفا كند. گردش سالم ثروت در جامعه، تنها به دست انسانهاي با كفايت و آگاه از نظام اقتصادي دين و واقعيات جهان امكانپذير است.
ب ـ فقر؛ مانعي بر سر راه رشد و تعالي انسان
فقر در نگرش ديني، نكوهش شده است. لقمان حكيم در وصف فقر ميگويد:
«ذُقتُ المِراراتِ كُلَّها، فَما ذُقتُ شيئا أمَرَّ مِنَ الفَقرِ»
تمامي تلخيهاي زندگي را چشيدم، در ميان آنها، فقر تلخترين بود.
ابراهيم خليل عليهالسلام به خداوند عرضه ميدارد:
«يا رَبِّ الفَقرُ أشَدُّ مِن نارِ نمرُودَ»
خداوندا! فقر از آتش نمرود سختتر است.
رهبران ديني به دليل تأثير زيانبار فقر بر شخصيت فرد و اجتماع، در رواياتي بسيار، آن را نكوهش كردهاند. تأثير فقر، به گونهاي است كه مانع رشد و تعالي انسان ميشود. خداوند، انسان را جانشين خود كرد5 و بار امانت را بر دوش وي نهاد؛6 بار امانتي كه هيچ موجودي را تاب تحمل آن نبود، و بدو توان آن داد تا مسير تكاملي خويش را بپيمايد7 و جانشيني خداوند را به ظهور برساند. ولي فقر، از موانعي استكه انسان را از بروز اين تواناييها باز ميدارد. براي شكوفايي استعدادهاي انسان و تواناييهاي به وديعت نهادهاش، بايد بستري مناسب فراهم آيد تا امكان دستيابي به كمالات انساني براي همه فراهم شود.
ج ـ آثار فردي فقر
در رواياتي كه از اميرمؤمنان عليهالسلام به ما رسيده است، بر شماري از آثار فقر بر شخصيت انساني اشارت رفته است. از جمله آنهاست: پريشاني فكر و قلّت تدبير، ضعف در اعتقادات ديني و فزوني گناهان، اضطراب روحي، به وجود آمدن يأس و نوميدي، بروز حس خود كمبيني و حقارت، خواري و كم مقداري و… .
1 ـ پريشاني فكر
انساني كه از تأمين نيازمنديهاي زندگي خود ناتوان است، به اضطراب و پريشاني فكر دچار ميشود و از اين رو، معمولاً تصميمگيري درست براي او امكان پذير نيست. امام علي عليهالسلام ميفرمايد:
اِنَّ الفَقرَ مَنقِصةٌ لِلدّينِ، مَدهَشَةٌ لِلعَقلِ، داعيَةٌ لِلمَقتِ.8
فقر، از دينداري انسان ميكاهد و خرد را سرگردان ميكند و دشمني پديد ميآورد.
اين بدان سبب است كه انسان فقير همواره در فكر رفع محروميت و فقر خويش است و نميتواند درباره مسائلي كه كرامتهاي انساني وي را بارور ميسازد، بينديشد. همت او رهايي از چنگال فقر است.9 فقير، به دليل سختيهاي زندگي، دچار لغزش شده، اعتماد به نفس خويش را از دست ميدهد و قادر به انديشيدن به گونه درست نيست.
2ـ ضعف ديني
فقر از دو سوي، فرد را به خطر مياندازد:
الف) شخص فقير به دليل عدم توانايي فكري مناسب و مشاهده نابرابريهاي اجتماعي، رفاه ثروتمندان و مشكلات مادي خويش، تيرهروزي خويش را به خداي متعال نسبت ميدهد؛ چنانكه ابنراوندي در شعري ميگويد:
كَم عاقِلٍ عاقِلٍ أعيَت مَذاهِبُهُ
وَجاهِلٍ جاهِلٍ تَلقيهُ مَرزُوقا
هذا الَّذي تَرَكَ الأوهامَ حائِرَةً
وَصَيَّرَ العالِمَ النِّحريرَ زِندِيقا10
چه بسيار خردمنداني كه با بسياري خرد، راههاي زندگي بر آنان بسته است و چه بسيار بيخرداني كه دارايند. اين همان است كه انديشه را پريشان و داناي باريك بين را بي دين كرده است.
از همين روست كه پيامبر صلياللهعليهوآله ميفرمايد:
كادَ الفَقرُ أن يَكُونَ كُفرا.11
فقر، انسان را به كفر [بدبيني به خداوند و عدم پايبندي به دين] ميكشاند.
او نميداند فقر، زاييده روابط نادرست اجتماعي است كه انسان پديد آورده است. از اين رو، اعتقاد به بخت و اقبال در جوامعي كه بر اساس روابط ناسالم اجتماعي شكل گرفتهاند، رايج است. در چنين جوامعي، گروهي با عمري تلاش و كوشش، در محروميتاند و با فقر دست به گريبان، و گروهي ديگر با كمترين تلاش و هنرمندي و كارداني، پلههاي ترقي را يكي پس از ديگري طي ميكنند. از اين رو، به ذهن بيشتر مردم چنين ميآيد كه:
اگر به هر سر مويت دو صد هنر باشد
هنر بكار نيايد چو بخت بد باشد
ب) فقر، موجب فزوني گناهاني چون فريبكاري، دزدي و جنايت ميشود. انسان فقير، ارزشهاي اخلاقي را ناديده ميگيرد و تن به كارهايي ميدهد كه انسانيت او را تباه ميسازد و كرامت انساني وي را بر باد ميدهد. از اين رو، امام علي عليهالسلام در وصيتش به امام حسن عليهالسلامميفرمايد:
يا بُنَيّ! لاتَلُمْ اِنْسانا يَطلُبُ قُوتَه فَمَن عَدِمَ كَثُرَ خَطاياهُ.12
فرزندم! انساني را كه به دنبال نان شب است، ملامت مكن؛ زيرا كسي كه نان شب ندارد، بسيار خواهد لغزيد.
از اين رو، چون جواني را كه گناهي كرده بود، نزدش آوردند، پس از تعزير، او را چندان قابل ملامت نيافت و دستور داد تا امكان ازدواجش را فراهم آورند.13
3ـ حسّ خود كمبيني
هنگامي كه شب فرا ميرسد، آدميان فارغ از تلاش روزانه، با سربلندي نزد خانواده خويش باز ميگردند و فرزندان، منتظر آمدن پدرند و نگاهشان به دستان اوست. اگر كسي با دست تهي به خانه باز گردد، آيا جز عرقي سرد بر پيشاني و نگاهي پر حسرت به دامان خالي، چيزي براي آنان ميتواند به ارمغان دهد؟! او در برابر خانواده خويش، حسّ حقارت ميكند و خود را خرد و ناچيز ميبيند.
مَن استَغني كَرُمَ عَلي أهلِه وَمَنِ افتَقَرَ هانَ عَلَيهِم.14
مرد دارا نزد خانواده خويش گرامي است و مرد نادار، نزد خانوادهاش خوار.
از ميان رفتن اعتماد به نفس و احساس حقارت اجتماعي، زندگي را بر وي تنگ ميكند. تا آن جا قدرت بيان خود را نيز از دست ميدهد:
اَلفَقرُ يُخرِسُ الفِطَنَ عَن حُجَّتِهِ.15
فقر، انسان زيرك را از بيان دليل و حجت ناتوان ميسازد.
فقير، احساس ناتواني و كاستي ميكند و هنگام رو به رو شدن با توانگر، گمان ميبرد كه از او كمتر است. در نتيجه، خود را ناتوان ميپندارد و در بيان انديشهاش وا ميماند، به خصوص هنگامي كه ميبيند شخص دارا محترم است و او را در صدر مجلس مينشانند، ولي كسي حتي از آمدن او به مجلس با خبر نميشود. از اين رو، در درون، احساس خواري ميكند؛ چنانكه امام علي عليهالسلام ميفرمايد:
مَن قَلَّ ذَلَّ.16
آن كه فقير شود، خوار گردد.
بدين سان، زندگي بر وي تنگ ميگردد؛ چنانكه همان امام همام عليهالسلام ميفرمايد:
اَلقَبرُ خَيرٌ مِنَ الفَقر.17
گور، از ناداري بهتر است.
گور، تنها بدن آدمي را به تنگ ميآورد، ولي فقر، شخصيت انساني و روح وي را در تنگنا ميگذارد. اين همه نشانگر آن است كه فقر چون زنجيري بر پاي انسان، وي را از تعالي و تكامل باز ميدارد.
د ـ آثار اجتماعي فقر
چنانكه گذشت، فقر ابعادي به گستره فرهنگ، سياست، اقتصاد و اجتماع دارد. ميان ابعاد ياد شده، پيوندي ناگسستني است. انسان فقير معمولاً به لحاظ فرهنگي نيز از دانش كمتري برخوردار است. از سوي ديگر، بر دوش گرفتن مسؤوليتهاي اجتماعي و سياسي نيز در گرو بهرهمندي از دانش است. فقيران و نادارايان به دليل بهرهمند نبودن از امكانات مناسب آموزشي، به مراكز حساس تصميمگيري، مسؤوليتهاي فرهنگي، اجتماعي، قانونگذاري و … دست نمييابند. از اين رو، ديگران برايشان تصميم ميگيرند و مشاركت آنان در عرصه سياست اندك است. امام علي عليهالسلام در ترسيم موقعيت اجتماعي گروه فقيران ميفرمايد:
اَلفَقيرُ غَريبٌ فِي بَلَدَتِهِ.18
نادار، در شهر خود نيز غريب است.
يعني همچنانكه غريب، در شهر جايي ندارد، فقير نيز در شهر خويش، بي جاي و مكان است و از اين روز سخنش ارجي ندارد؛ چنانكه باز ميفرمايد:
اَلفَقيرُ حَقيرٌ لا يُسمَعُ كَلامُهُ وَلا يُعرَفُ مَقامُه.19
نادار، حقير است؛ سخنش را نميشنوند و جايي برايش نميشناسند.
يعني فقرش موجب آن ميگردد كه از حقوق اجتماعي و سياسي خويش، محروم ماند. عبارت «لا يعرف مقامه» به محروميت از منزلت اجتماعي اشاره دارد و جمله «لا يسمع كلامه» به ناديده گرفتن شخصيتاش.
جايگاه فقيران در جامعه ناديده انگاشته ميشود و آنان در جامعه، داراي حضوري كم اثرند؛ چنانكه اميرمؤمنان عليهالسلام ميفرمايد:
ألفَقرُ يُنْسي.20
فقر، فراموشي [= غفلت] ميآورد.
قرآن كريم در برخي آيات بيان كرده است كه ثروت اندزوان، پيامبران را نكوهش ميكردند بدين سبب كه آنان، تنها مردم دون مرتبه و فاقد اعتبار اجتماعي را به گرد خود ميآوردهاند.21
از ديگر آثار اجتماعي فقر، ناتواني فقيران در به دست آوردن حقوق خويش است؛ زيرا فقير به دليل فقدان جايگاه اجتماعي، از باز پسگيري حق خود باز ميماند.
به ظاهر، رفع نيازمندي مادّي فقيران، آخرين كاري است كه بايد بدان پرداخت و پيش از آن، وظايفي ديگر متوجّه آنان است. مهمترين اين وظايف عبارتند از:
پیشنهادات برای کاهش فقر
1ـ سرمايهگذاري
سرمايهگذاري و ايجاد اشتغال براي بيكاران و استفاده از وجود آنان در روند توليد و افزايش ثروت جامعه، گامي است مؤثر در ريشهكني فقر از جامعه؛ چنانكه امام علي عليهالسلام ميفرمايد:
انّ أفضل الاموال ما استرقّ به حرّ واستحقّ به أجرٌ.12
برترين مالها آن است كه با آن [با احسان و انفاق و بخشش] آزادهاي بنده گردد و مستحقّ مزدي شود.
يعني با به كار انداختن مال و سرمايهگذاري، براي شاغلان محلّ درآمدي پديد آورد.
همچنين ميفرمايد:
أفضل الاموال احسنها اثرا عليك.13
برترين مالها، آن است كه ثمرهاش بهتر باشد.
نيكوترين اثر براي صاحب سرمايه و مال، امنيتي است كه در پرتو فقرزدايي در جامعه برايش حاصل ميشود و يكي از راههاي فقرزدايي به كار انداختن مال و ايجاد اشتغال براي بيكاران و ايجاد امنيت از اين گذر است. البته، آثار بسيار اخروي نيز بر آن مترتّب است كه بر كسي پوشيده نيست.
در روايتي ديگر همان امام همام عليهالسلام ميفرمايد:
لاوزر اعظم من وزرغنيّ منع المحتاج.14
هيچ گناهي بزرگتر از آن نيست كه توانگري نيازمند را بيبهره گذارد.
«نيازمند»، كه در اين روايت مذكور است، هر نيازمندي را شامل است، چه كسي كه نيازمند به غذاي خانواده باشد يا نيازمند به كار و سرمايه و يا ابزار و محل كار.
نيز ميفرمايد:
من احتاج اليك وجب اسعافه عليك.15
هركس به تو نيازش افتد، لازم است نيازش را برآوري.
بيشك، اين روايت شامل توانگران ميشود و دلالت بر اين دارد كه هرگونه نياز نيازمندان بايد برآورده شود، خواه اين نياز، عبارت از مخارج ضروري سال باشد، و يا كار، سرمايه، ابزار و محل كار.
2ـ قرض الحسنه
تهيدستان و نيازمندان با در اختيار گرفتن سرمايه لازم، تحت عنوان قرضالحسنه، قادر به كار و ورود به چرخه فعاليت اقتصادي و توليدي خواهند شد. از اين رو، قرض الحسنه ميتواند نقشي مهم در كمك به تهيدستان ايفا كند.
3ـ رعايت عدالت و پرداخت حقوق
توانگراني كه در مزرعه، كارخانه و يا مؤسسه تجاري، بازرگاني و … شماري مزدبگير و شاغل در خدمت خويش دارند، موظفند حقّ كاركنان را عادلانه و به گونهاي كه هزينه زندگي آنان را تأمين كند، بپردازند؛ چنانكه امام عليهالسلام ميفرمايد:
جعل اللّه سبحانه حقوق عباده متقدّمة لحقوقه، فمن قام بحقوق عباد اللّه كان ذلك مؤدّيا الي القيام بحقوق اللّه.16
خداوند حقّ بندگانش را بر حقّ خويش مقدم داشته و كسي كه حقّ بندگان خدا را ادا كند، حقّ خداوند را نيز ادا خواهد كرد.
نقل است كه پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله، امام علي عليهالسلام را فرا خواند و بدو فرمود بر منبر رود و به مردم بگويد:
ايّها النّاس من انتقص اجيرا اجره فليتبوّأ مقعده من النّار.17
اي مردم! هر كس مزد مزدگيري را كم دهد، جايش در آتش است.
4 ـ پرهيز از تجمل گرايي
بنابر تعاليم اسلام، فرد مسلمان هرچند توانگر و دولتمند باشد، نبايد سطح زندگي خويش را از عموم مردم فراتر برد و خود را تافته جدا بافته بشمارد. او وظيفه دارد سطح زندگي خود را پايين آورد و بانيازمندان همخواني كند. اين رفتار را در اصطلاح، «مواسات» ميگويند. امام علي عليهالسلام با اشاره بر اين كه توانگران بايد سطح زندگي خود را پايين نگه دارند، ولي به اين وظيفه عمل نميكنند، ميفرمايد:
قليل من الاغنياء من يواسي.18
تنها، اندكي از توانگرانند كه مواسات ميكنند.
گفتهاند كه مواسات در اين حديث، يا به معناي «اسوه» قرار دادن فقيران و يا به معناي كمك كردن به آنهاست.
5ـ وجود سازمان ويژه فقرزدايي
هرچند هركس به تنهايي و به فراخور تاب و توان خويش، بايد گامي در ريشه كن ساختن فقر بردارد، ليك وجود سازماني ويژه در اين زمان ـ كه جامعه انساني گسترش يافته و اقدام فردي چندان مؤثر نميافتد ـ ضروري مينمايد. اين سازمان، ميتواند دولتي يا خصوصي باشد. دولت، خود ميتواند وظيفه گردآوري و هدايت كمكهاي مردم ـ به ويژه توانگران ـ را بر عهده گيرد و به نيازمندان و فقيران برساند.
امام علي عليهالسلام، يكي از بركات وجود رهبر الهي در جامعه را انجام چنين كاري دانسته، ميفرمايد:
وَيُجمَعُ بِهِ الفَيءُ.19
و به وسيله رهبري الهي، ماليات فراهم ميآيد.
همچنين در ضمن بر شمردن حقوقي كه مردم بر دولت دارند، خطاب به آنان ميفرمايد:
فَأمّا حَقُّكُم عَليّ فَالنّصيحةُ لَكُم وَتوفير فَيْئِكُم.20
امّا حقي كه شما بر گردن من داريد، اندرز دادن و نيكخواهي شماست و ماليات شما را به تمامي ميان شما، تقسيم كردن.
6ـ نظارت و پيگيري
بي ترديد، وظيفه توانگران با پرداخت ماليات و تشكيل سازمان دولتي براي رسيدگي به فقيران، به تمام و كمال ادا نميشود، بلكه آنان و تمامي مردم بايد بر چگونگي كار رسيدگي به فقيران نظارت كنند و دولت را براي اداي اين تكليف ياري رسانند.
7ـ همنوايي و غمخواري
وظيفه ديگر توانگران در برابر فقيران و تهيدستان، معاشرت و همنوايي و غمخواري است. نبايد اين دو گروه از يكديگر جدا شوند و يا توانگران بر فقيران فخر بفروشند.
امام علي عليهالسلام ميفرمايد:
ما احسن تواضع الاغنياء للفقراء طلبا لما عند اللّه.21
چه نيكوست فروتني توانگران در برابر تهيدستان براي نيل به ثواب خداوند.
فاصله گرفتن توانگران از تهيدستان و آشكار شدن شكاف ميان آنان، موجب بسياري از مفاسد اجتماعي است و چاره كار در اين است كه توانگران با فقيران معاشرت و همنشيني و رفت و آمد كنند و ثروت توانگران سبب دوري گزيدن آنان از فقيران نشود؛ چنانكه حضرت علي عليهالسلام ميفرمايد:
جالس الفقراء تزدد شكرا.22
با تنگدستان همنشيني كنيد تا سپاسگزاري شما افزون شود.
نتیجه گیری :
در اين نوشتار، شبهههايي را كه به گونهاي موجب تشويق انسان به فقر ميشوند و راه پيشگيري و رفع فقر را ميبندند، به بررسي نهاديم. چنين شبهههايي، از گذر تفسير و برداشت نادرست برخي واژگان، اصطلاحات و فرمانهاي ديني پديد ميآيند و مكاتب الحادي نيز بدان دامن ميزنند. مهمترين اينشبههها، كه شبهههاي ديگر برخاسته از آنند، شبههاي است درباره دنيا و آخرت و رابطه آنها در دين. پرسشي كه درباره اين موضوع مطرح است، خود شامل بر دو پرسش ديگر است.
اوّل اين كه آيا دين براي سعادت دنيوي انسان و زندگي اجتماعياش، طرحي دارد يا اين مهم را به خود انسان واگذارده است؟ در پاسخ به اين پرسش، برخي گفتهاند كه هدف اصلي دين و رسالت انبيا، سعادت اخروي انسان است. در مقاله حاضر با استفاده از آيات، روايات و سيره پيامبران و امامان عليهمالسلام به اثبات رسيد كه سعادت دنيوي در كنار سعادت اخروي، مقصود دين اسلام است؛ به عبارت ديگر، دين اسلام داراي نظامهاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي است.
پرسش دوم اين است كه آيا در دين اسلام، تضادي ميان دنيا و آخرت به چشم ميآيد به گونهاي كه سعادت اخروي و دنيوي قابل جمع نباشد؟ در پاسخ به اين پرسش، ضمن نقل و بررسي ديدگاهها، به اين نتيجه رسيديم كه در دين اسلام بر بهرهوري از نعمتهاي دنيوي در عين برخورداري از سعادت اخروي بسيار تأكيد شده است. در اين بخش، با استفاده از گفتار و كردار حضرت علي عليهالسلام به نتايج زير دست يافتيم:
1 ـ دين اسلام، براي تمامي ابعاد زندگي انسان برنامه دارد و از اين رو، پديده فقر را مهم انگاشته و براي نابودي آن طرحي ريخته است.
2 ـ دنيا، في نفسه، ارزشمند است و محلّي است كه بخشي از راه تكاملي انسان در آن جا طي ميشود.
3 ـ محبت و علاقه به دنيا، امري فطري است و آنچه مذموم است، عبارت است از دنيا پرستي و وابستگي بيش از حد به دنيا.
4 ـ ميان دنيا و آخرت تضادي نيست و ميتوان ضمن بهرهمندي از نعمتهاي دنيوي، به سعادت اخروي نيز رسيد. همچنين، تصور جدايي اعمال دنيوي و اخروي، تصوري نادرست است.
5 ـ در متون ديني، بهخصوص گفتار اميرمؤمنان عليهالسلام به دنيا و از جمله كار و تلاش توجّهي درخور شده است.
6 ـ از گفتار حضرت علي عليهالسلام و ديگر امامان، استفاده ميشود كه دين اسلام با توسعه و آباداني دنيا مخالف نيست.
از ديگر شبههها، شبههاي است كه درباره زهد مطرح است. بعضي اين كلمه را به اشتباه، به معنايكنارهگيري از دنيا و تحريم نعمتهاي دنيوي دانستهاند. در مقاله حاضر ضمن ردّ اين برداشت نادرست، با ذكر گفتار حضرت علي عليهالسلام بيان كرديم كه در اسلام، جنبه روحي زهد ـ يعني دل بسته نبودن به دنيا ـ مورد توجه است.
شبهه سوم، درباره فقر و غنا مطرح است كه ظاهر برخي روايات، فقر را ستايش و ثروت را نكوهش ميكند. با استفاده از روايات به اثبات رسيد كه از نظر اسلام، ثروت، في نفسه، مذموم نيست، بلكه آثار مخرّب آن مذموم است.
فهرست مطالب
چکیده :
مقدمه
فقر و آثار زيانبارش بر انسان
الف ـ اموال؛ ابزار سامانبخشي زندگي انسان
ب ـ فقر؛ مانعي بر سر راه رشد و تعالي انسان
ج ـ آثار فردي فقر
1 ـ پريشاني فكر
2ـ ضعف ديني
3ـ حسّ خود كمبيني
د ـ آثار اجتماعي فقر
پیشنهادات برای کاهش فقر
1ـ سرمايهگذاري
2ـ قرض الحسنه
3ـ رعايت عدالت و پرداخت حقوق
4 ـ پرهيز از تجمل گرايي
5ـ وجود سازمان ويژه فقرزدايي
6ـ نظارت و پيگيري
7ـ همنوايي و غمخواري
نتیجه گیری :
منابع :
منابع :
1 ـ الرّاغب الاصفهاني، حسين، مفردات الفاظ القرآن، المكتبة المرتضوية، ص 240.
2 ـ حكيمي، محمد رضا و محمد و علي، الحياة، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1367، چ اوّل، ج 4، ص280.
3ـ نهج البلاغة، ترجمه سيد جعفر شهيدي، ص 419، كلمات قصار 319.
4 ـ بحراني، ابن ميثم، شرح نهج البلاغة، دفتر تبليغات اسلامي، 1362، ج 5، ص 41.
مطالب مرتبط