مقاله مبانی اخلاقی در سیستم های اطلاعاتی مدیریت و تاثیرات آن بر محیط کاری به بررسی نقش اصول اخلاقی در مدیریت سیستم های اطلاعاتی می پردازد. مباحثی همچون اخلاق در فناوری، تأثیرات ارتباطات کامپیوتری، مالکیت دادهها و استفاده دوگانه از ICT در محیط کار مورد بحث قرار میگیرد. مقاله تأکید دارد که رعایت استانداردهای اخلاقی در استفاده از فناوریهای اطلاعاتی میتواند به بهبود عملکرد سازمانی و حفظ حریم شخصی کارکنان کمک کند. علاوه بر این، به چالشهای نظارت الکترونیکی و راهکارهای مدیریتی برای ایجاد محیط کاری اخلاقی اشاره میکند.
نام درس : درس سیستم های اطلاعاتی مدیریت
محیط کردارشناسی برای نظام شغلی
نکات مهم آموزشی
بعد از تمام کردن این فصل شما خواهید فهمید:
نظام اخلاقی یعنی چه
نگرشها و شیوههای اخلاقی ویژه
مباحث اخلاقی که برای شغل متمایز هستند
نیاز شاغلان برای تنظیم استانداردهای اخلاقی و هماهنگ
فهرست منظم از زیر مجموعههای موضوع
مفهوم نظام اخلاقی شغلی
تعریف
آیا مبحث اخلاقی مشخصی در نظام شغلی وجود دارد
کامپیوترها در محل کار
مزایا و تغییرات
مضرات
ارتباطات کامپیوتری
تغییر ماهیت ارتباط بشر
ضعف و مالکیت دادههای الکترونیکی
استفاده، استفاده دوگانه و سوء استفاده
کنترل و امور شخصی
نظام اخلاقی در فضای فرمان
تقسیم دیجیتالی
رفتار شغلی
مفهوم نظام اخلاقی شغل
نظام اخلاقی، درک درست و غلط بودن عملی است. نظام اخلاقی شغل، بخش افزایش اذعان شدهی زندگی شغلی میباشد و آن برای نظام اخلاقی شغل خیلی درست نمیباشد. این فصل، مفهوم نظام اخلاقی شغل را معرفی میکند و به طور ویژه چگونگی ارتباط آنها با نظام شغلی را بررسی میکند. آن میزان مباحث از نظام شغلی و اخلاقی که متمایز هستند را مورد بحث قرار میدهد و این که چگونه آنها با معضلها به دلیل نیاز به کامپیوتر و تحول مباحث درباره نظام اخلاقی مقابله میکنند. بخش نهایی این فصل شامل بحثی از چگونگی مهارت در مقابل شاغلان میباشد که استانداردهایی بالایی از استحکام را مورد تشویق قرار میدهد.
تعریف
در دیدگاههای نظری در مورد اتخاذ تصمیم در مورد شغل، بحث بارز روی افزایش سود سهامداران شرکت متمرکز شده است. این دیدگاه به طور افزایش ناکافی است. در عمل، به حداکثر رسانی بهره توسط اتخاذ تصمیمهای پاپا به دست میآید که طبق این توالی سهامداران به آن اعتماد میکنند (شامل کارمندان، رقابت کنندگان، تامین کنندهها، مشتریان، جوامع محلی و سرمایه گذاران). این امر، خودکامگی روشن نامیده میشود که مدیران به دلیل تاثیر مثبت روی اصول، تصمیمات اخلاقی میگیرند. این امر، دور از دلیل تنها دلیل افزایش نظام اخلاقی شغلی میباشد. بعضی از مردم نقش اساسی شغل را به عنوان شبیهسازی سود در نظر میگیرند.
برای مثال، صاحبان و مدیران کارخانههای کوچک، درباره رفاه شخصی و مالی کارمندانشان نگران هستند. مشاغل و مدیران، به عنوان نتیجهای از فعالیتهایشان، توانایی افزایش دارند. هنگامی که درک عمومی از اشتباه یا درست بودن در زندگی شغلی وجود داشته باشد که آن را هر روز و در عناوین روزنامهها میبینیم. درک جزئی از اصول اخلاقی در شغل به وضعیت سطحی تکیه نمیکند. لازم میباشد تا تئوریهای نظام اخلاقی را نتیجه بگیریم. در اینجا خلاصهای از دیدگاههای اخلاقی مهم ذکر میشود.
خواندن بیشتر در مورد نظام اخلاقی پیشنهاد میشود. تئوری اخلاقی، ساختارهایی را پیشنهاد میکنند که اشخاص در مورد قابل قبول بودن فعالیتها منعکس میکنند و قضاوت را ارزیابی میکنند. این تئوریها، وابسته به معیار میباشند و راهکارهای ارزیابی عمل خوب و بد بر اساس تمرینها در اعمال اخلاقی نایل میشود. هدف کاربرد تئوری اخلاقی، قضاوت کلی درباره صحت یا نادرستی اعمال مشاهده شده نمیباشد. این تئوری، تحلیل سیستمی را با استفاده از ساختارها برای رفتار تحلیلی از دیدگاه فلسفی اخلاقی، میسر میسازد. در این فصل، تئوریها به این ترتیب خواهند بود:
خودکامگی اخلاقی، سودمندگرایی، تئوری اخلاقی گفتاری و تئوری ستودگی و تئوری ایجاد شده توسط کانت. خودکامگی اخلاقی و سودمندگرایی تئوریهای استنتاجی هستند. به این معنا که هنگامی که در نظر داریم آیا عمل صحیح یا غلط است، انجام دهنده نتیجه عمل را در نظر میگیرد. هر دو تئوری از حقیقتی دستخوش تغییر شده که پیشبینی نتایج در مورد آنها مشکل میباشد و آنها همچنین حقوق شخصی دیگران را نادیده میگیرند. خودکامگی اخلاقی به این شیوه عمل میکند و نفع شخصی انسان را تحقق میبخشد.
برای مثال، روبرو شدن با احتمال از کپی کردن طرح صفحهی وب رقیب، خودکامگی نتایج و پیامد عمل او را تحت تاثیر قرار میدهد. اگر با یک عنوان بد توسط کارمند ردهبندی میشود، مردم این خودکامگی را از یکدیگر تقلید نخواهند کرد. اگر در زمانی که الزامات عمل انجام میشود، خودکامگی پیدا نشود تا زمان و مشکل او را نجات دهد، پیامد برای خودکامگی مثبت میباشد و شخص به جهت تحقق بخشیدن به نفع شخصیاش عمل میکند.
مشکل تئوری، ناهمسازی میباشد، زیرا به طور همزمان هنگامی که خودکامگی انتظار میرود، اشخاص دیگر نفع شخصی خود را نیز تحقق میبخشند که با پیشبرد خود شخص مغایرت دارد. استفادهگرایی، معیار دستیابی به حداکثر شادمانی برای جامعه را گسترش میدهد بر طبق دقیق تحت تاثیر قرار میگیرد و عملش نتایج مثبتی را نتیجه خواهد داد.
برای مثال، هنگام تصمیمگیری برای کاهش قیمتهای فروشندگان کتاب خیابان بالا یک شغل بر پایه اینترنت نظام اخلاقی را روی استفادهگرایی مبنا قرار میدهد و همه تاثیرات منفی و مثبت روی شخص در نظر گرفته میشود تا کتابهایش را ارزانتر نفروشد. در چنین مثالی، اگر چه کاهش قیمت از دست دادن شغل را نتیجه میدهد، نتیجهی مزایا برای بسیاری از فروشندگان را گسترده میسازد و با توجه به استفادهگرایی، کاهش قیمت روی شبکه اینترنتی دیده میشود. تئوری کانت نیز تئوری اخلاقی مهمی میباشد. کانت بحث کرد که هر شخصی باید وظیفهاش را جستجو کند. او وظیفه را به عنوان اطاعت از امر قطعی تعریف کرد که شخص عمل اخلاقی کلی و عقلانی را در نظر میگیرد. این عمل توجه به نظام اخلاقی کانت میباشد و بر امر قطعی دلالت دارد:
- اگر حقوق در هر موقعیتی برای هر شخص وجود داشته باشد، آن جهانی شدن میباشد.
- به مردم دیگر احترام میگذارد و هرگز از آنها به عنوان هدف عامل استفاده نمیکند.
این نگرش از دیدگاههای استنباطی کاملاً متفاوت است. برای کانت، توالی عمل مطرح نیست. اگر از آن پیروی میکنیم، آن وظیفهی اخلاقی ماست تا دروغ نگوییم، دزدی نکنیم و فریب ندهیم، به عهد خود وفا کنیم و از دیگران استفاده نکنیم. تئوری نظام اخلاقی روی فرآیند که تصمیم گرفته میشود، تاکید دارد. فعالیتهای اخلاقی توسط بحث آزاد و کلی در نظر گرفته میشود. برای یک شعاع، آن به معنای اتخاذ تصمیم برای سهامداران میباشد. در بعضی از موارد، آن انجام ناپذیر است و به آسانی تحققپذیر نیست زیرا بعضی گروهها خواهان توافق با دیگران هستند.
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 30
مطالب مرتبط