این تحقیق به تحلیل جمله ی معروف « بهشت زیر پای مادران است » می پردازد و از جهات گوناگون ، این جمله را مورد بررسی قرار می دهد.
مقدمه
بهشت زير پاي مادران است . اين جمله را بارها و بارها شنيده ايم . سر زنگ انشاء وقتي معلم موضوع هفته را ” به بهترين دوست خود نامه بنويسيد ” انتخاب مي كند . مادر بهترين دوست و اين جمله خبري ، مؤكد شده ي بسياري از دست نوشته هاي دانش آموزان است . مادر كلمه اي كه دريايي بيكران از احساس را مي توان به كار گرفت تا توصيفش كرد و البته هيچ گاه اين دريا به ساحل نخواهد رسيد.
مادر كلمه اي كه بسياري از واژه هاي زيبا جيره خوار چهار حرف او هستند.”ميم” از مهرباني ” الف” از امنيت، “دال” از درايت و ” راء” از رهايي . به درستي كه مهرباني و امنيت با درايت مادر، رهايي از تمام خستگي ها را به دنبال دارد . رهايي از هر آنچه كه باعث رنجش توست .با دستاني كه به سوي نور دعا برگرفته و حاجت روايت مي كنند .
بهشت زير پاي مادران است.اين جمله را بارها و بارها شنيده ايم .اما شنيدن كافي نيست! نه جمله درستي هم نيست.بايد بهتر نوشت.درستش اين است، بارها و بارها اين جمله را با تمام وجود حس كرده ايم .زماني كه در آغوش او، محصور در چهار ديواري قلبش، سر نياز را به سينه اش جسسبانده ايم. صداي قلب مادر، تپش واژه واژه آرامش است.
بهشت زير پاي مادران است . اين جمله را بارها و بارها شنيده ايم . زماني كه خسته از تمام بداخلاقي هاي دنيوي در آرزوي سكوتي مهربان ، خروشان فرياد اعتراض بر سر دنيا مي زنيم. آنگاه، نگاه مخملي چشمان خيس از نگراني، سكوت را با خلعتي از مهرباني توبيخ ، مهرباني حمايت و حتي مهرباني خشم نثارمان مي كند . در آن لحظات اين جمله را فقط نشنيده ايم بلكه با تمام وجود ديده ايم .
بهشت زير پاي مادران است . اين جمله را بارها و بارها شنيده ايم.بگذار اينبار فعل را عوض كنم. اين جمله را بارها و بارها گم كرده ايم و باز خود او پيدايمان كرده است. وقتي دركوچه پس كوچه هاي شيطنت كودكي در بين اسباب بازي ها دستش را رها كرده و در پهنه بازار گم شده ايم .او نگران از بي كسي ما، ما اشك ريزان از تنهايي ،او نگران دل نگراني هاي ما و ما ترسيده از هجوم ناآشنايي. در لحظه ي بي پايان، دستانش را به دستانمان گره مي زند و ما دوباره بهشت را پيدا مي كنيم . جهنم بي كسي با گرماي يك دست آشنا از بين مي رود . دستي از جنس خدا . دستي از بهشت برين .
بهشت زير پاي مادران است.درست زماني كه خسته از دنياي بسته ي رحم پاي به عرصه وجود مي گذاريم، سند به نامش مي زنيم.مبارك قدمي است ، كه تحفه اي بس ذي قيمت به ارمغان آورده ايم. خود صاحب بهشتي هستيم كه بهترين هايمان را تقديم بهترين ها مي كنيم .
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 9
مطالب مرتبط