دانلود مقاله مردم شناسی
مقدمه
از جمله علومی که به بررسی انسان و رمز و رازهای آن میپردازند علوم انسانی تجربی و فلسفههای مضاف آن، علم النفس فلسفی، خوشناسی، فلسفه اخلاق، عرفان، اخلاق، فلسفه اجتماعی، فلسفهی علوم اجتماعی، تاریخ و حقوق میباشد.
محور بودن انسان در جهانبینی قرآن را نباید با انسان مداری (HUMANISM) یکی دانست. واژه اومانیسم هر چند در طول تاریخ معانی متفاوتی یافته است ولی آنچه امروزه از این واژه اراده میشود مفهومی است که برای اولین بار ماکس شلر (max sheler) دانشمند آلمانی آن را مطرح کرد؛ از دیدگاه شلر، «انسان» معیار و مقیاس همه چیز است. بر این اساس اومانیسم نوعاً نفی خدا و هرگونه نیروی خارقالعاده را به عنوان موجودی فراتر از انسان در پی دارد و محکوم بودن انسان نسبت به نیروهای فوق طبیعی را به کلی انکار میکند؛ چنان که هم سنگ دانستن انسان با موجودات طبیعی را نمیپذیرد و به جای خدا محوری با طبیعت محوری، انسان محوری را قرار میدهد. این آموزه بر این باور است که به همه چیز و از جمله تفسیر و توجیه جهان، بینشها و ارزشهای فلسفی، هنری، حقوقی، اخلاقی و هر گونه ایدئولوژی و نیز مکاتب، رشتهها و تحقیقات علمی باید با محوریت انسان صورت گیرد.
انسانشناسی تجربی را نباید با انسان به مفهوم anthropology خلط کرد.
انسانشناسی تجربی شامل همه شاخههای علوم انسانی و از جمله آنتروپولوژی است. آنتروپولوژی هر چند در طول تاریخ کاربردهای مختلفی داشته است ولی معنای رایج آن در محافل علمی و دانشگاهی در عصر حاضر، یکی از شاخههای علوم اجتماعی یا علوم انسانی تجربی است که به مسائلی مانند: منشأ پیدایش انسان، توزیع جمعیت و پراکندگی آن، ردهبندی انسانها، پیوند نژادها، خصیصههای فیزیکی و محیطی و روابط اجتماعی و موضوع فرهنگ، با روش تجربی میپردازد.
دو اصطلاح «انسانشناسی» و «مردمشناسی» ترجمه انگلیسی و فرانسوی اصطلاحات Anthropologie و ethnologie است که از نظر ریشه لغوی هم معنا و معادلند. اولی از ریشه یونانی Anthropos به معنی انسان و دومی از ریشه یونانی Ethnos به معنی قوم و مردم گرفته شده است. واژه آنتروپولوژی برای اولین بار توسط ارسطو مورد استفاده قرار گرفت
و منظور او علمی بود که در جهت شناخت انسان تلاش کند.
اصطلاح مردمشناسی نیز در آغاز قرن بیستم عمدتاً به مفهوم مطالعه انحصاری جوامع ابتدایی، اقوام و قبایل و … بود. در فرانسه واژه مردمشناسی تا مدتها معادلی برای واژه انگلیسی «آنتروپولوژی» بود اما امروز گرایش بسیاری به جایگزینی مردم شناسی با انسانشناسی را به معنایی که انگلیسی زبانان آن را به کار میبردند وارد زبان نژادهای انسانی. در دهه ۵۰ قرن بیستم، استراوس واژه انسانشناسی را به معنایی که انگلیسی زبانان آن را به کار میبردند وارد زبان فرانسه کرد. نزد او انسانشناسی در آن واحد هم به معنای شناخت تألیفی از سازمان یافتگی جوامع باستانی بود و هم به صورتی عامتر به مفهوم مطالعه عمومی انسان.
با توجه به مباحثی که ارائه شد، میتوان این نتیجه کلی را به دست آورد که در انسان شناسی ما دنبال شناخت انسان هستیم، و از آن جا که انسان موجودی است بسیار پیچیده و دارای ابعاد و شئون وجودی مختلف، که بررسی و تحقیق همه آنها در یک شاخه علمی امری نا ممکن به نظر میرسد، لذا هر شاخهای از معرفت که به گونهای، ساحتی از ابعاد وجودی انسان را مورد بررسی قرار دهد، شایسته عنوان انسانشناسی خواهد بود.
–
تعریف مردمشناسی
مردمشناسی (به انگلیسی: anthroplogy) یا Ethnolgie کاربرد سنت فرانسوی آن است که در مکاتب آمریکایی و انگلیسی به «انسانشناسی اجتماعی و فرهنگی Anthropolgie S Ociale et Culturelle تعبیر میشود. در زبان انگلیسی «انسانشناسی Antroplogie» مطالعه انسان، در زبان فرانسه «مردمشناسی Ethnologie» مطالعه اقوام ابتدایی است. مردمشناسی
از جمله علوم اجتماعی عام است که به علم مطالعه زندگی انسان در مراحل ابتدائی تعریف شده است و جنبههای گوناگون انسانشناسی و فرهنگشناسی را مورد توجه قرار میدهد. آنچه مردمشناسی کنونی را از دیدگاههای کهن جدا میسازد و میان این دو مرز میکشد، همانا روش تحقیق علمی است. مردمشناسی علم است و از این و قادر به تبیین، پیشبینی و کنترل روابط پایدار بین نمودهای حوزه فرهنگ انسانی یا جامعه بشری است.
مردمشناسی، معنی اصطلاع اتنولوژی است و از سال ۱۷۸۷ «شوان Chavanne» سویسی آن را به کار برده است. این رشته، اکنون برای مطالعه جوامع ابتدایی و انسان فسیل در کنار انسانشناسی جسمانی به کار میرود. مردمشناسی زندگی اجتماعی و حیات فکری و فرهنگ انسان را با توجه به سیر تاریخی و مناسبات طبیعی و اجتماعی بررسی میکند و ویژگیهای جسمانی و زندگی فکری و فرهنگی انسانهای نخستین و جوامع ابتدایی را میکاود. میتوان گفت این علم آیینه تمام نمای جامعه معاصر است یعنی میتواند علل به وجود آمدن سازمانها و بنیانهای کهن فرهنگی جامعه بشری را که برخی معاصر رایج و برخی دیگر متروک شدهاند کشف نماید.
–
انسانشناسی یا مردمشناسی
تحقیقات و نظرات متخصصان این رشتهها نشان داده است که هر جا مطالعه درباره انسان به صورتی عمومی و کلی و همهجانبه است اصطلاح آنتروپولوژی، و هر جا به صورتی منطقهای، محدود و مربوط به یک زمینه است، اصطلاح اتنولوژی به کار میرود. در سال ۱۳۴۹ «شورای وضع و قبول لغات و اصطلاحات اجتماعی» با در نظر گرفتن همه جوانب و مراتب، اصطلاح انسانشناسی را در مقابل کلمه آنتروپولوژی، به مفهوم وسیع کلمه (مطالعه عمومی انسان، شامل جسمانی، باستانی، تاریخی، اجتماعی و فرهنگی) و اصطلاح مردمشناسی را در مقابل کلمه اتنولوژی، به معنی مطالعه هر یک از نهادهای انسانی (اقتصادی، اجتماعی، دینی، سنتی و فرهنگی) در محدوده معین برگزید.
–
تاریخچه انسانشناسی
جرج فاستر و باربارا گالاتین اندرسون در ۱۹۷۸، مردمشناسی پزشکی را به چهار منبع جداگانه تقسیمبندی کردند:
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 51
مطالب مرتبط