تحقیق چالشهای دانش آموزان مرزی یا دیر آموز
چکیده:
کودکان دیرآموز متنوعی دارند که برخی از آنان با سرعت بیشتری نسبت به همسالان خود یاد میگیرند، در حالی که برخی دیگر در یادگیری کندتر عمل میکنند و این وضعیت ممکن است باعث مشکلاتی در تامین نیازهای شخصی و یا متطلبات دیگران از آنان شود. گروهی از کودکان دیرآموز، که دارای هوش معادل 70 تا 85 هستند و تقریباً 6.13 درصد از کل جمعیت را تشکیل میدهند، به عنوان یک جامعه مختصر از افراد مشخص نشده اند و در زمینههای غیر تحصیلی و فعالیتهای ذهنی پیچیده، مستقل و موفق میتوانند عمل کنند.
هرچند این کودکان ممکن است به نیازهای آموزشی ویژهای داشته باشند، اما محققان بیشتر معتقدند که در جایگاه مناسب سیستم آموزشی نیستند و میبایست در مدارس عادی تحصیل کنند. بنابراین، معلمان در کلاسهای عادی با تنوع ویژگیهای شناختی و عاطفی دانشآموزان مواجه هستند و برای موفقیت در آموزش باید به شناخت کامل ویژگیهای همهجانبه این کودکان پرداخته و آموزش خود را با توجه به توانمندیهای مختلف آنها تنظیم کنند.
این مسئله نیازمند زمان و تلاش بسیاری از سوی معلمان است، و آموزشهای مناسب برای شناخت صحیح ویژگیهای دانشآموزان دیرآموز و نیز چگونگی مداخله مؤثر در فرآیند یادگیری آنها از اهمیت بالایی برخوردار است. برنامهریزی دقیق و پویایی برای آموزش این دسته از دانشآموزان نیاز به همکاری فعال معلمان، دانشآموزان، و خانوادهها دارد.
این برنامهها باید با نیازهای گوناگون ویژگیهای آنها هماهنگ شده و با ارائه آموزش فردیشده، تیمی، و تقویت مهارتهای اجتماعی، بهبود عملکرد آموزشی این گروه از دانشآموزان را تضمین کنند. ارزیابی مستمر و پویا از عملکرد دانشآموزان و اجرای برنامهها نیز برای موفقیت این روند حیاتی است.
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 16
مطالب مرتبط