این پروپوزال در مورد بررسی جامعه شناختی ارتباط سبک زندگی و مدیریت بدن (رشته علوم اجتماعی) می باشد. پروپوزال کامل و آماده ، نگارش حرفه ای براساس اصول پروپوزال نویسی ، منبع نویسی داخل متن و پاورقی
مقدمه
در وضعیت کنونیِ موسوم به مدرنیته ی متأخر که خطوط و مرزهای تمایزهای اجتماعی به فراخور سبک های زندگی و مصرف فرهنگی شکل می گیرد، ابعاد، سطوح، کیفیات و شیوه های مدیریت بدن بسیار پیچیده و حایز اهمیت گشته است.
به طور کلی، در این دوران که جهان به پدیده ای چندفرهنگی تبدیل شده است، فناوری پیشرفته، انسان ها را از کارخانه های تولید صنعتی بیرون رانده، زمان و فضا به واسطه ارتباطات و سیستم های حمل و نقل پرسرعت به میزان قابل توجهی تغییرکرده است و مرزهای میان ملل، انسان ها و فرهنگ ها نفوذپذیر شده اند، می توانیم به چرخش نامحسوس اما حقیقی کانون توجه اندیشه اجتماعی به مسائل مربوط به بدن، شهروندی، نظام اطلاعات، جهانی شدن و جهان های سیبرنتیک اشاره کنیم ( سیدمن، 357:1386). امروزه بدن جزیی از مفهوم «خود» و عوامل کارکردی و ساختاری است و تعامل با محیط و دیگر مردم را امکان پذیر می سازد (لی مون،1991: 127).
جذابیت جسمانی از جمله موضوعاتی است که در این دوران استانداردهای جدیدی پیدا کرده و از عوامل شکل دهنده ی روابط افراد محسوب می شود، به طوری که مدیریت بدن واجد اهمیت و دلالت مضاعف گشته است و رفتارهای گوناگون بهداشتی نظیر بدن سازی، رژیم های غذایی، تجهیزات ورزشی و آرایشی مختلف برای مراقبت از بدن پدیدار شده است (رضایی و دیگران،1389: 142). داشتن بدن زیبا در وضعیت کنونی نشانه ی ارزش های اجتماعی و تا حدودی سازوکار قدرت و کنترل اجتماعی است. مطالعه زیبایی ظاهری و بدن انسانی از مسائل مهم جامعه امروزی است.
سرچشمه این تحول از آنجاست که در جوامع پیشامدرن فرد در جمع مستحیل بود و انتخاب و تغییر شرایط موجود به مانند جوامع مدرن امروزی زمینه ای برای ظهور پیدا نمی کرد (خواجه نوری و دیگران،1390: 22).
در دوران مدرن، نوع مدیریت کردن ظاهر بدن به منزله یک معرف هویتی، در برداشت افراد از خویشتن خود و قضاوت های دیگران در مورد نمای ظاهری آنان نقشی کلیدی پیدا کرده است (ابراهیمی و ضیاءپور،1391: 126).
ممکن است اعضای یک گروه اجتماعی به واسطه ی قضاوت، پاداش دهی و تنبیه افرادِ دارای اندازه، شکل، وزن و عضله متفاوت، همدیگر را متقاعد کنند که بدن هایی به لحاظ اجتماعی مقبول و شبیه بسازند (جونز و هی یس،2009: 7). این حساسیت در میان زنان و دختران جوان بیش از مردان است (هوانگ و همکاران،2007: 7). بسیاری از زنان از ظاهر فیزیکی و بدن خود رضایت ندارند (اسپیتزر و همکاران،1999: 547). برای زنان، تصویر بدن و باریک اندامی با جذابیت، کنترل بر نفس، مهارت اجتماعی، موفقیت شغلی، و جوانی تداعی می شود (گروگن،2000: 356).
از منظری جامعه شناسانه مبرهن است که کنترل و نظارتی که بر بدن زنان اعمال می شود در خدمت تقویت و بازتولید نظم اجتماعی است؛ به تعبیر فوکو بدن زنان به عنوان سرمایه ای اجتماعی تحت تأثیر الزام اجتماعی ای که ارزش و فرم آن را تعیین می کند تغییر شکل می دهد و این تغییر شکل به تغییر منزلت یا وضع اجتماعی آنان کمکی شایان توجه می کند (مهدوی و عباسی اسفجیر،1389: 132). به طورکلی بدن پدیده ای است که به صورت اجتماعی برساخته می شود (کریگر و اسمیت،2004: 941).
بر این اساس، نظر به اهمیت فزاینده ی بدن و شیوه های مدیریت آن در دوران مدرن، از یک سو، و برجسته شدن روزافزون این پدیده در جامعه ی ما و تعارض آشکار ابعاد و مؤلفه های آن، همچون آرایش دختران و زنان و استفاده از لباس های چسبان و کوتاه و بدن نما، با آموزه های دینی و بافت اجتماعی، هنجاری، عرفی و قانونی (فاتحی و اخلاصی،1387: 10)، تحقیق حاضر در پی تبیین رابطه ی مدیریت بدن با یکی از عمده ترین متغیرهای تأثیرگذار در برساخت مرزبندی های اجتماعی، یعنی سبک زندگی، و به طور کلی در پی تبیین سازوکار برساخت بدن در متن وضعیت عینیِ روابط و مناسبات اجتماعی می باشد.
در چند دهه اخیر در ایران مدیریت بدن و تناسب اندام به عنوان معیار زیبایی و کنش فرهنگی مورد توجه زنان و دختران قرارگرفته است و اقدام برای رعایت رژیم غذایی و فعالیت های مرتبط با مدیریت بدن به یکی از دغدغه های شمار بسیاری از دختران و زنان ایرانی تبدیل شده است (احمدنیا،25:1385). حجم بالای پژوهش های مرتبط با بدن در سال های اخیر نیز مؤید این قضیه است که بدن به مسئله ای اجتماعی و فرهنگی تبدیل شده است که هر روز بر دامنه توجه به آن و تأثیرات آن افزوده می شود. مدیریت بدن به معنای نظارت و دستکاری مستمر ویژگی های ظاهری و مرئی بدن است.
این مفهوم به کمک معرف هایی همچون کنترل وزن از طریق ورزش، رژیم غذایی و دارو، دست کاری پزشکی (جراحی بینی و پلاستیک) و میزان اهمیت دادن به مراقبت های بهداشتی و آرایشی و استحمام روزانه، آرایش مو، آرایش یا اصلاح صورت، استفاده از ادکلن و انواع خوش بوکننده، آرایش ناخن و لنز رنگی برای خانم ها، به یک شاخص تجمعی تبدیل شده است که متغیری است با سه درجه نظارت سطح پایین، نظارت متوسط و نظارت سطح بالا. بدن و جذابیت جسمانی از موضوعاتی است که بر نحوه ی رفتار افراد وگروه ها تأثیرات مستقیمی دارد، به گونه ای که مدیریت بدن به عنوان پدیده ای که دارای تأثیرات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خاص خود است به امری شایع و پراهمیت تبدیل شده است.
افزایش تأکید بر بدن با چند عامل در ارتباط است که عبارتند از: «سیاسی شدن بدن، عوامل جمعیتی، تغییر ماهیت بیماری، افزایش فرهنگ مصرفی، توسعه تکنولوژی های جدید مرتبط با بدن، دگرگونی های جدیدِ مرتبط با حرکت از مدرنیته به مدرنیته ی متأخر، و در نظر گرفتن بدن به عنوان یک پروژه یا به مثابه یک پدیده ی اجتماعی و بیولوژیکی ناتمام که در حال تغییر است» (موحد ودیگران،80:1389).
انسان ها در برخوردهای روزمره ای که با هم دارند از طریق به نمایش گذاشتن بدن هایشان به عرضه ی خود می پردازند. تصور از بدن می تواند تأثیرات عمیقی بر چگونگی تفکر و احساس افراد داشته باشد و حالتی از اطمینان و عزت نفس را جهت رویارویی با جهان اجتماعی به افراد اعطا کند. بدن همواره منبع لذت، سلامتی، زیبایی و جوانی بوده است.
اما در عین حال به صورت بالقوه به عنوان جایگاه آلودگی، بیماری، اختلال و بی نظمی، آشفتگی و ناخشنودی، خطرناک و رعب آفرین به شمار رفته است که این امر لزوم توجه به نگه داری نظام مند از بدن و رفتارهای گوناگون بهداشتی نظیر بدن سازی، رژیم های غذایی، تجهیزات ورزشی و آرایشی مختلف برای مراقبت و مدیریت بدن را لازم و ضروری می سازد. از طرف دیگر، رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی به ارایه ی الگوهایی ایده آل از بدن و وضعیت جسمانی می پردازند؛ برنامه های ترویج سلامتی انباشته از تصاویری از بدن های زیبا، جوان، جذاب، دارای تناسب و لاغر هستند که تمامی افراد آرزوی داشتن آنها را در سر می پرورانند.
بدن ها به محملی برای کسب هویت های جدید و همچنین وسیله ای برای کسب منزلت، پرستیژ، تمایز و مشارکت تبدیل شده است. در این میان، زنان همواره در مقایسه با مردان توجه بیشتری به بدن و ظاهر فیزیکی خود داشته اند. زنان نارضایتی بیشتری از بدن را تجربه می کنند و نگرانی نسبت به بدن به یکی از مهمترین نگرانی ها و دل مشغولی ها در زندگی آنان تبدیل شده است. از همین رو زنان پول، زمان و انرژی زیادی را معطوف فعالیت های مرتبط با مدیریت بدن می سازند تا ظاهرشان را به شکل آرمانی در آورند.
نحوه نگرش نسبت به بدن، مدیریت و کنترل آن از سبک های زندگی تأثیر می پذیرد. مفهوم سبک زندگی پس از آن که ابتدا به ترتیب در آثار وبر، زیمل و وبلن پرورانده شد برای مدتی از رونق افتاد و سال ها در جامعه شناسی مسکوت باقی ماند و در این سال ها بیشتر در پژوهش های بازار مورد استفاده قرار گرفت. اما در سال های نخست دهه ی1990، سبک زندگی با آثار نظریه پردازان اجتماعی و فرهنگی معاصر مانند بوردیو ، فدرستون ، شیلدز ، رایمر و چَینی دوباره وارد مباحث جامعه شناسی شد ( بنت،100:1386).
سبک های -زندگی نتیجه ی همه ی انتخاب ها و گزینش هایی هستند که شخص نسبت به زندگی خود انجام می دهد (گیبنیز و بوریمر،103:1384). «سبک های زندگی برنامه های خلاقی هستند که بر پایه نمایش توان و شایستگی مصرف کننده استوارند و نشانگر تأمل فزاینده قلمداد می شوند که افراد در عمل و دادوستدهای روزمره به نمایش می گذارند» (چَینی، 97:1996). سبک های زندگی شکل مهمی از توانمندی و قدرت یابی فردی در متن مدرنیته ی متأخراست؛ این قدرت یابی به سازماندهی خلاقانه ی فضا مربوط می شود. سبک های زندگی بسیاری از رفتارهای متمایز و خاص گرایانه را بر می انگیزند و سبب تفاوت در بسیاری از کنش های افراد و گروه های انسانی می شوند.
اندی بنت اهمیت سبک زندگی در مدرنیته ی متأخر را این گونه متذکر می-شود: «سخن گفتن از سبک زندگی مدرن اخیر، به معنای سخن گفتن درباره ی شیوه ای از بودن است که در آن جنبه های مختلف امور محلی – فضایل و معرفت ها و آداب محلی – به صورت تأملی اداره می شوند و به صورت خلاقانه با مجموعه ای از منابع فرهنگی اقتباسی ترکیب می شوند تا هویتی برساخته شود ( بنت، 103:1386). سبک های زندگی نقش مهمی را در شکل گیری کنش ها و رفتارهای فرهنگی- اجتماعی افراد و گروه ها دارد و شکل هایی از ارائه خود و برساخته شدن هویت های مدرن و متمایز را نشان می دهند.
فهرست مطالب:
مقدمه
بیان مسئله
پیشینه تحقیق کامل: خارجی و داخلی
ضرورت و اهمیت موضوع
اهداف تحقیق: اهدف اصلی و فرعی
سوالات تحقیق: سوالات اصلی و فرعی
فرضیات تحقیق: فرضیات اصلی و فرعی
روش تحقیق
جامعه، نمونه ی آماری
روش تجزیه و تحلیل داده ها
جدول زمانبندی شده انجام پایان نامه
منابع فارسی کامل
منابع انگلیسی کامل
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 21
مطالب مرتبط