دانلود تحقیق و مقالات رشته فیزیک با عنوان مقاله فیزیک نور در قالب ورد و قابل ویرایش و در ۱۴ صفحه گرد آوری شده است. در زیر به مختصری از آنچه شما در این فایل دریافت می کنید اشاره شده است.
مقدمه
علم فیزیک یکی از شاخه های مهم علوم است تا آنجا که دانشمندان آن را زیر بنای بسیاری از علوم تجربی می دانند.تاکنون تعریف های زیادی ازاین شده است.برخی از دانشمندان در تعریف آن می گویند:علم فیزیک علم تحقیق در خواص اجسام وقوانینی است که به وسیله آن قوانین تغییر حالت وحرکت اجسام، بدون تغییر ماهیت آنها مورد مطالعه قرار می گیرد. برخی از دانشمندان آن را علمی می دانند که درباره اجزای اصلی تشکیل دهنده مواد و نیروهایی که آن اجزا بر یکدیگر اعمال می کنند و نیز نتایج حاصل از اعمال این نیروها بحث می کند.
علم فیزیک تحت عنوان قدیم ترش یعنی، فلسفه طبیعی تا نیمه دوم قرن بیستم میلادی طیف وسیعی از علوم شامل می شد ولی به تدریج که شاخه هایی به صورت علوم خاص (شیمی،نجوم،فلزات،هواشناسی و…)از آن جدا شدند،به مرزهای فعلی خود محدود شد.در حدود سال ۱۸۷۰٫م نام جدید فیزیک جایگزین نام قدیم تر این علم شد.برخی از دانشمندان علم فیزیک راعلم انرژی نیز نامیده اند.
تا نیمه دوم قرن بیستم علم فیزیک تنها به۳شاخه تقسیم می شد اما پیشرفتهای سریع و شگفت انگیز آن در نیمه دوم قرن بیستم بر تعداد شاخه های این علم افزود.گسترش دانش بشری در هر یک از شعبه های این علم آنچنان است که حتی انسان های بسیار هوشمند به سختی می توانند در هر یک از آنها به مرحله تخصصی برسند و تردیدی نیست که هر یک از این شاخه ها در آینده نزدیک، خود به شاخه های متعدد دیگر تقسیم می شوند.
پیدایش فیزیک نوین
سیر تحولات علم فیزیک تنها به رد شدن برخی از نظرات نیوتن درباره نور منجر نمی شد. در اواخر قرن نوزدهم،دانشمندان با پدیده های جدیدی روبه رو شدند که قوانین و اصول شناخته شده در فیزیک از حل بسیاری از آنها عاجز مانده بود و لازم بود که برای توجیه آنها طراحی جدید اعلام گردد.از همین رو دانشمندان علم فیزیک را به فیزیک کلاسیک و فیزیک نوین تقسیم کردند.اگر چه این بدان معنی نیست که همه قوانین فیزیک کلاسیک بی اعتبار بوده است اما اکتشافات انسان در اواخرقرن نوزدهم در زمینه سرعت نور،پدیده فوتو الکتریک،طیف تابشی و جذبی گازها،تابش مداوم اتم ها،خاصیت رادیو اکتیویته با معادلات و روابط موجود در فیزیک کلاسیک قابل توجیه نبود و لذا فیزیک نوین جای فیزیک کلاسیک را گرفت.فیزیک کلاسیک متضمن کشف هایی در الکتریسیته و مغناطیس بود. فارادی پی برد که از واکنش میان میدان های الکتریکی و مغناطیسی باید اختلالات الکتریکی متحرکی به صورت موج،نتیجه شود.ماکسول به اندیشه های فارادی قالبی ریاضی داد و توانست سرعت حرکت این امواج را حساب کند. معلوم شد که این سرعت همان سرعت سیر نور است.او به این ترتیب،ماهیت الکترومغناطیسی امواج نور و گرما را محقق ساخت.آزمایش های تامس یانگ درباره ی تداخل نور ،ثابت کرد که نور متشکل از امواج است نه ذرات .فرنل، ثابت کرد که وقتی نور از سوراخ های ریز می گذرد وموانع را دورمیزند،الگوهای تداخلی (آثار پراش)بوجود می آید.در آغاز قرن نوزدهم رامفورد نشان داد که گرما نوعی انرژی است و کارنو با سیکل کارنو، علم ترمودینامیک را بنیان نهاد.این مبانی به نظریه ی جنبشی گازها انجامیدوعلاوه بر این ،مفهوم آنتروپی از آنها زاده شد.
در اواخر قرن نوزدهم به نظر میرسید که دیگر چیزچندانی برای کشف کردن باقی نمانده است؛اما چند کشف بزرگ همه چیز را تغییر داد:کشف الکترون و پرتو رونتگن یا پرتوxو نظریه کوانتا موجب پدید آمدن فیزیک نوین گشت که در ادامه به شرح آن می پردازیم.
امروزه برای همه دانشمندان این موضوع روشن شده است که هیچ کس نمی تواند مانند گذشته خود را «علامه» یا«جامع العلوم» بداند و بخواهد در چندین رشته علمی متخصص وکارشناس شود.
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 14
مطالب مرتبط