دانلود مقاله رضایت زناشویی تحقیق مقالات رضایت زناشویی مقاله در مورد رضایت زناشویی مقاله درباره رضایت زناشویی دانلود مقاله رضایت زناشویی مقاله های رضایت زناشویی مقاله انگلیسی رضایت زناشویی مقاله ای درباره رضایت زناشویی تحقیق در مورد رضایت زناشویی پیشینه تحقیق رضایت زناشویی تحقیق درباره رضایت زناشویی
رضایت زناشوئی
در ازدواجهای رضامند و موفق زوجین پیامهای روشنی را برای هم ارسال میکنند. به همدیگر اعتماد دارند و تفاوتهای همدیگر را به راحتی میپذیرند که این ویژگی موجب خلاقیت آنان میگردد تا برای توسعه و برنامه ریزی هویت خودشان تلاش کنند. این قبیل از همسران آزادند که از همدیگر و از سایر افراد و چیزها نیز لذت ببرند و در عین حال که به هم علاقمند و وابسته هستند استقلال فردی خود را جهت غنی سازی زندگی مشترک خود بکار میگیرند.
کاسلو و دیگران (۱۹۹۴) به بررسی عوامل متمایز کننده ازدواجهای موفق و ناموفق بر روی ۹۵ زوج سوئدی که مدت ۲۰ سال از ازدواج رسمی و غیر رسمی آنها گذشته بود پرداختند در این تحقیق مردان رضامندی بیشتری از زنان را نشان دادند و زن و شوهری که حس تعلق و وابستگی شدید بهم داشتند میزان رضامندی بالاتری را از خود نشان دادند. اختلافات بین زندگیهای زناشویی موفق و ناموفق در پاسخهای افراد به سؤالات مربوط به سرگرمیها، اوقات فراغت، جنسیت، فلسفه زندگی و شمار نزاعهای خانوادگی مشخص گردید. میزان رضامندی زناشویی زنان بستگی به میزان رضامندی مردان داشت.
در تحقیقی که تاکر و میکائیل (۱۹۹۱) به منظور بررسی عوامل که در رضامندی زناشویی تأثیر دارند از ۶۴ دانشجوی مرد روان شناسی مقطع لیسانس و ۶۴ دانشجوی روانشناسی زن همان مقطع خواستند تا ۸ زندگی زناشویی فرضی را ارزیابی کنند. عوامل مورد ارزیابی عبارتند بودند از: ۱- جذابیت ظاهری زن و مرد ۲- سن ازدواج ۳- هوش ۴- زندگی مشترک (رابطه جنسی).
نتایج نشان دادند که جاذبه ظاهری، هوش و افراد مسنتر وضعیت مساعدتری از رضامندی خودشان نشان میدهند.
تحقیقی کارکوف و رابرتس در زمینه بررسی عواملی چون صرفنظر کردن (with drawal) خصومت و رنجیدگی در بین زوجین راضی و ناراضی انجام دادند.
بدین منظور ۱۱ زوج راضی و ۱۱ زوج ناراضی گروه نمونه را تشکیل میدادند که نتایج نشان میدادند که روابط موقتی منحصر بفردی در گروه ازدواج رضایتبخش وجود دارد. در این ازدواجها نارضایتی شوهر، نارضایتی زن را فراهم میکند و صرفنظر کردن زن، صرفنظر کردن شوهر را پیشبینی میکند. ولی در ازدواجهای نارضامند صرفنظر کردن شوهر خصومت زن را به دنبال دارد. مقیاس صرفنظر کردن شوهران در بین سایر مقیاسها از میزان واریانس بیشتری برای پیشبینی رضامندی زناشویی برخوردار است. (رابرتس ۱۹۹۰)
تحقیقی که توسط رینولدز – والاس (۱۹۹۵) در این زمینه بر روی ۱۳۵ زوج مسن شرکت کرده در این آزمون صورت گرفت نشان داد که عدالت، مساوات و قوه درک پاداش بطور معنیداری بر رضامندی زناشویی مؤثر میباشد و قوه درک پاداش بیشترین تأثیر را در این سه متغیر وابسته نشان داد. بطور کلی افراد مسن ازدواج کرده (متأهلان مسنتر) از زناشویی خود راضی بودند.
امروزه اهمیت ارتباط و نقش آن در روابط اجتماعی مورد تأکید بسیاری از محافل علمی و پژوهشی است. به ویژه در مورد خانواده که به عنوان رکن اساسی جامعه بوده و هست و علی الخصوص روابط زن و شوهر که زیربنای الگوئی رفتارها و روابط فرزندان خانواده میباشد. تحقیقاتی که در این زمینه و بررسی اهمیت الگوهای زوجین روی رضامندی زناشویی صورت گرفته است نشان میدهد که الگوهای ارتباطی رایج بین زوجین رضامند موارد ذیل است:
توافق بیشتر (Schaap, Bunnk & Kerkstra 1988)
عدم فعالیت منفی تلافی جویانه (Cottman. 1979; Leven son Jcotlman) و کشف دقیقتر پیامهای غیر کلامی یکدیگر (Noller, 1984).
ویژگیهای فوق در زوجین راضی و الگوهای ارتباطی آنان به چشم میخورد. زوجین خشنود نسبت به زوجین ناخشنود زمان زیادی را صرف گفتگو با هم (بدون توجه به موضوع) سپری میکنند و به همان میزان نیز وقت صرف گفتگو در مورد مسائل شخصی میکنند. (Vangelisti, Anital 1993) (Kirchler 1989)
همچنین در تحقیقی که توسط گاتمن و دیگران صورت گرفت. ۱۳۵ زوج تازه ازدواج کرده مورد بررسی قرار گرفتند و هفت الگوی تعاملی که پیشبینی کننده تداوم یا جدائی ازدواج بود روشن شد.
۱- خشم به عنوان یک هیجان پر خطر
۲- گوش دادن فعال
۳- مقابله به مپل رفتار منفی
۴- شروع کردن منفی از طرف زن
۵- تنش زدایی
۶- مدلهای رفتاری مثبت
۷- دلجویی فیزیکی از مرد
برای الگوهای تعاملی خشم به عنوان یک هیجان پر خطر، گوش دادن فعال، مقابله به مثل رفتار منفی تأییدی صورت نگرفت. اما یافتهها نشان دادند که الگوهای تعاملی: عدم پذیرش عاطفی زنان توسط شوهران، شروع منفی از طرف زنان، فقدان کم تنش زدایی رفتار منفی زن توسط شوهر، فقدان زیاد تنش زدایی رفتار منفی مرد توسط زن، فقدان دلجویی فیزیکی (مرد) به عنوان پیشبینی کنندههای جدائی (طلاق) تأیید شدند. (گاتمن ۱۹۹۸)
تحقیقات دامنه دار نشان میدهد که مدارج تحصیلی در خوشبختی خانوادگی بسیار مؤثر است زیرا مقدار تحصیل معمولا مربوط به مقام اجتماعی شخص است و تفاوت تحصیلات وسیع ممکن است سبب ایجاد حس حقارت و آزردگی شود و همچنین موجبات عدم درک صحیح طرفین از یکدیگر را فراهم میسازد. دیدگاه همسر تحصیل کرده ممکن است نسبت به رویدادها و مسائل اطراف، واقع بینانهتر باشد تا نسبت به همسرش که تحصیلات پایینتری دارد و این مسئله سبب تفاوت پاسخدهی و واکنش آنان نسبت به مسائل مهم زندگی میگردد.
البته در مورد سطح تحصیلات عقاید تقریباً یکسانی در نزد اندیشمندان وجود ندارد چنانچه به نظر ترمان (۱۹۳۹) زمانی نیک بختی زنان کاملتر خواهد شد که شوهر تقریبا ۵ سال بیشتر از آنها تحصیل کرده باشد. در حالیکه هامیلتون بر خلاف این عقیده، میان سعادت خانوادگی و همگونی تحصیلات بستگی مستقیمی را پیشبینی میکند. به نظر میرسد که در سخن هامیلتون سهم بزرگی از حقیقت موجود باشد. وجود یک موقعیت تحصیلی همسان یا دست کم معادل، خواهد توانست به ایجاد توافق میان زن و شوهر کمک کند.
با عنایت به تقدس نهاد خانواده از دیدگاه مکاتب الهی علی الخصوص نگرش ویژه و ظریف مکتب انسان ساز اسلام به این نهاد دیرپا و با توجه به اینکه توصیههای این دین شریف در راستای فطرت انسانی بوده که پاسخ ضروری به نیازهای اساسی و اصیل انسان در جهت رشد و تکامل وی میباشد. به نظر میرسد هر گاه اساس روابط زن و شوهر بر پایه اهداف الهی برنامه ریزی شده برای زندگی خانوادگی میباشد، نه تنها رضایت خاطر زن و شوهر بلکه رضایت مسلم همه اعضاء خانواده را فراهم خواهد ساخت.
توصیههایی که از پیشوایان دینی داریم حکایت از همسویی نگرشهای دینی با خواستها و نیازهای درونی انسانهاست.
زوجینی که به دنبال پایداری و استحکام زندگی زناشویی خود هستند باید خود را به ویژگیهای مثبتی ملبس سازند و در واقع پیوند زناشویی خود را با داشتن این خصوصیات و فضائل دائمی سازند.
داشتن تعهد و وفاداری و انصاف لازمه تداوم ازدواج است. پذیرش متقابل، تفاهم متقابل، گذشت و بخشش متقابل، اعتماد متقابل میتواند پایههای ازدواج را تحکیم کند، داشتن انعطاف پذیری و پاسخ مناسب دادن به خواستها و نیازمندیهای همدیگر و داشتن نگرش مثبت نسبت به هم و نسبت به رویدادهای خانوادگی به رضامندی و پایداری ازدواج کمک خواهد کرد.
آنچه به عنوان عوامل مخرب و موجب تزلزل ارکان خانواده است مسائلی چون سوء تفاهمات و خطاهای شناختی، عدم مهارتهای ارتباطی از قبیل گوش دادن فعال، مبهم بودن پیامها، عدم تشریک مساعی و مشورت کردن، عدم احترام به عقاید و پذیرش یکدیگر، مشخص و صریح نبودن انتظارات میباشد.
همچنین هر گاه زوجین به هنگام برخورد با مشکل به جای بررسی راه حلهای احتمالی و انتخاب راه حل مؤثر و مفید به شیوههایی چون سرزنش کردن، تمسخر کردن، تحقیر کردن، طعنه زدن، شکایت کردن و نق زدن، مبالغه در نشان دادن وضعیت موجود و … بپردازند، موجبات سست شدن پایههای زندگی مشترک خود را فراهم میسازند.
با توجه به چنین یافتههایی و با در نظر گرفتن اینکه زنان اکنون در عرصههای اجتماعی و شغلی حضور فعالی دارند و علاوه بر مسئولیت همسرداری و مادری مسئولیتهای شغلی و اجتماعی مهمی را نیز به عهده دارند و این همه، فشار سنگین را بر او تحمیل کرده و استرس مربوط به انجام وظایف اجتماعی و انجام وظایف خانه بر وی حاکم میشود. حال اگر این زن دارای افکار و عقاید غیر منطقی نیز باشد به میزان زیادی به تأکید دیگران خود را نیازمند ببیند یا این باور غیر منطقی را داشته باشد که در صورت انجام ندادن کامل و شایسته یک وظیفه، فردی نالایق و بیکفایت است و … در این صورت با استرس مضاعفی رو به رو خواهد شد و این اضطراب بر عملکرد وی اثر گذاشته و روابط زناشویی را دچار اختلال خواهد ساخت و ممکن است موجبات نارضایتی را فراهم سازد.
در واقع به نظر میرسد که باورهای غیر منطقی به عنوان یک کاتالیزور عمل میکنند و روند نارضایتی را تسریع خواهند ساخت.
–
علل درگیریهای زوجین
زن و شوهر بعلت ملاحظات ورود بایستیها در آغاز زندگی و هم به علت حیای افراطی و علاقه به اینکه زندگی را بر هم نزنند و ارکان آن را متلاشی نسازند عیوب یکدیگر را نادیده گرفته و با هم میسازند.
ذوق و سلیقههای شخصی، طرز فکرها، برداشتهای خود را از امور مخفی نگه میدارند، ولی این امر همه گاه به همین صورت باقی نمانده و بالاخره روزی آشکار خواهد شد.
در بررسی راز درگیریهای فعلی به دو دسته عوامل و علل برخورد میکنیم عواملی که مربوط به دوران پیش از ازدواج است و عواملی که مربوط به دوران پس از ازدواج است.
–
الف) عوامل مربوط به قبل از ازدواج:
بسیاری از پیشبینیها برای پیشگیری از درگیریها و اختلافات میبایست از قبل صورت میگرفت اگر پیش از ازدواج دو زوج جوان درباره زندگی میاندیشیدند کارشان به اینجا نمیکشید. این موارد را متذکر میشویم تا هم هشداری و توجهی برای طالبان جوان در ازدواج باشد و هم زن و شوهر جوان را وا دارد که منشأ درد را دریابند و غفلت گذشته را که بهر علتی بوده است نادیده گیرند و برای امروز خود فکر کنند اما آن عوامل عبارتند از:
۱- عدم آشنائیها:
ازدواج امری است که در آن فرصت کافی لازم دارد تا طرفین یکدیگر را بمیزان لازم بشناسند و از حدود فکر و زندگی و معاشرت هم آگاه شوند. البته این نکته قابل ذکر است که محبتها و معاشرتهای قبل از ازدواج هر چند بسیار و غنی باشد باز هم نخواهد توانست پرده از روی اسرار طرفین بردارد مگر به ندرت. ولی این مسأله هم خطاست که دو فرد بدون اینکه تصویری و تصوری از یکدیگر داشته باشند تن به ازدواج با هم بدهند و زندگی را بر اساس دورنمائی مبهم و زیر سؤال بنا نمایند.
۲- عدم مشورت:
جوانان ما هر چند تحصیلکرد و عالم باشند باز هم در زندگی خانوادگی بیتجربهاند. متأسفانه روش غلط تربیتی بسیاری از آنان را بگونهای پرورانده است که در عین دوری از واقعیتهای زندگی حاضر نیستند از تجارب والدین و افراد بزرگتر که نظرات خیرخواهانه دارند استفاده نمایند.
تعالیم اسلامی ما توصیه دارند که جوانان در این مورد با بزرگتران مشورت کنند و پیش از اینکه تصمیم قطعی خود را در امر ازدواج بمرحله اجرا بگذارند نظر خود را با پدر و مادر در میان بگذارند تا بعدها دچار دشواریهائی نگردند. این امر برای دوشیزگان که کمتر با زیر و بم حیات اجتماعی و احیاناً فریبکارانه برخی از مردم آشنا هستند ضرورت بیشتری دارد.
۳- دورنمای غلط از زندگی
بسیاری از گرفتاریها و درگیریها بدان خاطر است که جوانان برای دنیای پس از ازدواج جنبههای رویائی و تصویرهای خیالی زیبائی در نظر گرفته و برای حیات آینده خود بهشتی خیالی میسازند بعدها که وارد زندگی شدهاند آن بهشت را نمییابند و گمان دارند که همسرشان در این امر مقصر است. بدین نظر به درگیری با او پرداخته و زندگی را بر خود و بر او تلخ میسازند. غافل از اینکه آرزوها و آمال آنان همه گاه قابل تحقق نیستند. واقعیت زندگی آنچنان نیست که آنها برای خود تصویر میکنند بخصوص که زن و مرد فرشته آفریده نشدهاند و بهشت موعود و رویائی هم مربوط به این جهان نیست.
۴- فریبکاریها:
گاهی درگیریهای زوجین بخاطر فریبکاریهای قبل از ازدواج است مثلاً پسر و دختر جوان جاذبههائی را برای هم مطرح میسازند که فوق العاده است. از شغل و پست بالاشان، از ثروت موهومشان از اخلاق و رفتار فوق العاده خوب شان، از دینداری و تعهدشان، از پاکی و عفت شان حرف میزنند و حتی وعدههای کاذبی را رد و بدل میکنند. بعدها که وارد عرصه حیات شدهاند پردهها بالا رفته و حقایق برملا میشوند. اسرار و مسائل شان علنی شده و قادر به پرده پوشی نیستند. در نتیجه درگیری را آغاز کرده و میکوشند بگونهای از شر یکدیگر رها گردند.
۵- یکسونگریها
بسیاری از جوانان در اثر فشار غرایز بدنبال تسکین رفته و گمان دارند زندگی تنها اعمال غریزه است هدف ازدواج و تشکیل خانواده را تنها در همین امر خلاصه میکنند و غافل که تشکیل خانواده تنها بدین غرض اولاً زندگی را در حد حیات حیوانی تنزل میدهند و ثانیاً امکان دوام و استمرار آن نیست.
تکیه به زندگی توأم با عشق و معاشرتهای جنسی زور به جدائی منجر خواهد شد از آن بابت که پس از سپری دیگر نیازی بیکدیگر احساس نخواهند کرد و نیز اگر این سیری از طریق دیگر هم پدید آید برایشان دلیلی جهت ادامه زندگی با این همسر نخواهد بود.
زندگی باید بر مبنای تفاهم، انس و الفت، تکمیل و تکامل هم انجام وظیفه الهی و مودت خالصانه باشد تا قابل ادامه گردد.
۶- توجه به ظواهر:
چه بسیارند افرادی که حقایق و واقعیتهای زندگی مادی و اخلاقی خود را از نظر طرف مقابل مخفی داشته و تنها ظواهر خود را نشان میدهند و هم چنین در انتخاب همسر تنها ظواهر امور چون زیبائی و سر و وضع مادی، لباس، آمد و شد، خوش بیانی و از این قبیل را در نظر دارند که این خود سبب اشتباه کاریهائی میشود. بعدها که در واقعیت زندگی قرار گرفتند در مییابند آن زیبائی، آن مال و آن سرو وضع ظاهر به هیچ بهائی نمیارزیده و یا یکسره وارونه بوده است. خداوند طالبان ازدواج تنها بدین اهداف را نومید خواهد کرد. بویژه این نکته باید مورد نظر باشد که ثروت و زیبائی در امری ناپایدارند.
۷- تکیه به مصلحت:
ما در مواردی میبینیم که برخی افراد به ازدواجهای مصلحتی تن در میدهند برای حفظ موقعیت، پیشرفت امری، رسیدن به رتبه و مقامی، دستیابی به ثروت و مالی اقدام به ازدواج میکنند. بعدها که در موقعیتی قرار میگیرند و در مییابند که چنان زمینه و امکانی برای شان پدید نمیآید هدف خود را شکست خورده احساس کرده و به درگیری اقدام میکنند.
امر ازدواج مصلحت بردار نیست باید بر اساس ضوابط و اهداف اندیشیدهای باشد زیرا زن و شوهر همانند لباسی برای یکدیگر خواهند بود و از سوی دیگر باید عمری با این لباس سر کنند.
۸- ازدواج تحمیلی
راز همه خطرناکتر ازدواج تحمیلی است که در آن پدر و مادری خلاف خواست و رضای فرزند برای او همسر انتخاب کنند، پسر باشد یا دختر. بهنگامی که جبری در زندگی باشد و افراد خود را مجبور به یک زندگی ببینند سعی خواهند داشت بگونهای خود را از زیر بار و قیود آن برهانند.
شما حتی اگر غذای گوارائی را جبراً به دیگران بدهید در کام شان گوارا نخواهد بود. انسان این طبیعت را دارد که در برابر تحمیل و اجبار موضع میگیرد، حتی اگر آن امر مورد اعتقاد و قبولش باشد. ما شک نداریم که اغلب درگیریها بعلت خطا و لغزش یکی از دو طرف است ولی در حین درگیری فحش و نفرین را متوجه کسانی میکنند که موجبات تحمیل و حتی توصیه به ازدواج را فراهم آوردهاند.
–
ب) عوامل مربوط به بعد از ازدواج
آنچه که ذکر شد و حتی مواردی دیگر از آنچه که ذکر نکردیم مربوط به مسائل و انگیزههای قبل از ازدواج بود که میبایست از قبل درباره آنها چارهاندیشی میشد. اما مسائلی هم وجود دارند که مربوط به دوران پس از ازدواجند. شما همسران جوانی را میشناسید که اندیشیده و بر اساس ضوابطی ازدواج کرده و زندگی مشترک را آغاز نمودهاند. حتی ازدواج آنها مورد آرزو و علاقه بسیارشان بوده است ولی بعدها آنان را در روبهروی هم میبینیم. این امر بعللی و عواملی بسیار وصل است که برخی از آنها به این قرار میتوانند باشند.
۱- عدم آشنائی به حقوق
این از دشواریهای حیات زوجین است که حقوق یکدیگر را بشناسند و بدان عامل باشند. چه بسیار درگیریها که بدین خاطر رخ مینمایند زیرا این دو در اثر عدم آشنایی به حقوق یکدیگر محدودیتهائی برای هم ایجاد میکنند و یا توقعات بیحسابی از یکدیگر دارند. ما گمان داریم ضروری است زن و شوهر یک بار حقوق و وظایفی که در قبال یکدیگر دارند مورد مطالعه و بررسی قرار دهند تا بتوانند در قبال یکدیگر موضعی نیکو اتخاذ کنند. آگاهی به حقوق و وظایف خود مقدمه عمل است و جلوی بسیاری از اختلافات و درگیریهای فیمابین را میگردد.
۲- عدم آگاهی به رموز زندگی مشترک
زندگی مشترک تابع ضوابط و نظاماتی است که از جمله آن ایجاد جاذبه و گرایش برای طرف مقابل است. زن و شوهر باید بگونهای باشند که هر روز و هفته شان برای آنها تازه و مدد دهنده باشد. بدبختی و تیرگی از وقتی در زندگی زناشویی آغاز میشود که زن و شوهر از هم سیر شوند و یا گمان کنند مطلب و یا چیز تازهای در زندگی برای یکدیگر ندارند که عرضه کنند.
زن و شوهر باید به صورتی با هم زندگی کنند و حتی طبق دستورات اسلامی بگونهای خود را برای یکدیگر بیارایند که بتوانند جلب نظر کنند. همچنین کوشش آنها باید متوجه این امر باشد سطح فکر و معارف خود را بالاتر برند و برای تکمیل و تکامل هم مؤثر و مفید باشند.
۳- مخفی کاریها
بسیاری از زنان و شوهران بدان خاطر با هم درگیر میشوند که اسرار و مسائل خود را از هم مخفی نگه میدارند و یا به مخفی کاریهائی میپردازند که مورد توجه و رضایت طرف مقابل نیست. مثلا آمد و شد خود، معاشرت خود با دیگران، درآمدشان، طرز فکرشان را از هم مخفی داشته و حقایق را به هم نمیگویند.
این چنین موضعگیریها شاید در برخی موارد بر اساس مصلحت باشد ولی فراموش نباید کرد که اسرار بخصوص در آنچه که مربوط به زندگی خانوادگی است روزی بر ملا خواهد شد و در ان صورت رسوائی بیشتر است. اصولاً انسان دشمن آن چیزی است که بدان آگاهی ندارد و طبعاً هر عامل و فردی که سبب این جهل شده است مورد نفرت اوست.
۴- مداخلات ناشیانه
چه بسیارند درگیریهائی که حاصل مداخلات ناشیانه زن و شوهر در کار یکدیگر است. اصولاً در نظام حیات اسلامی حدود وظایف و اختیارات زن و شوهر در حیات خانوادگی معین و مشخص شده است. هر کس در چهارچوبی و بر اساس ضابطهای باید فعالیت کند ضمن اینکه تعاون و همکاری در این راه بحد کافی وجود دارند و دخالت در کار دیگری باید بر اساس خواست طرف مقابل باشد.
این مداخله گاهی توسط کسان و بستگان طرفین صورت میگیرد. مثلاً خانمی بعنوان راهنمائی وارد زندگی آنان میشود و دخالت ناشیانهای را آغاز میکند. این راهنمائیهای ناشیانه در مواردی سبب ایجاد درگیری در بین زن و شوهر میشود.
۵- احساس ناکامی
چه بسیارند افرادی که بر اساس وعدهها و وعیدها، فریبکاریها، تملق گوئیهای طرف مقابل در روزگاران پیش از ازدواج برای خود کاخی از امیدها و آرزوها بنا نهاده بودند و اینکه آن کاخ را ویران مییابند آرزو داشتند که در سایه ازدواج به اهدافی دست یابند ولی فعلاً احساس میکنند ناکام ماندهاند. هم چنین بر اساس تصویری که دیگران برای آنها از همسرشان تهیه کردهاند گمان دارند که آنچنان نبوده و در دستیابی به همسر دلخواه ناکام ماندهاند. معمولاً چنین افرادی در آغاز زندگی لطفهائی به یکدیگر کرده و ناکامی را پنهان میدارند. ولی پس از مدتی پردهها میافتند و حقایق روشن میشوند و درگیریهای ناشی از عقدههای محبوس آغاز میگردند.
۶- خودخواهیها
مشکل دیگری که در سر راه زندگی مشترک زوجین جوان است این است که اغلب با خودشان کنار نیامدند و با نفس خویش در کشمکشند. با خود تعارض دارند، مسائل خود را نیکو درنیافتهاند، لحظهای با خود تنها ننشستند تا ببینند چه میخواهند و چه میگویند خودخواهی شان هم نمیگذرد آنها به جهل و بیهدفی خود اعتراف کنند در نتیجه با خود یا با دیگران درگیر میشوند. داشتن حوصله، حق خواهی اعتدال چیز خوبی است بشرطی که از همان آغاز زندگی با آن عادت کرده باشیم و از این بابت برای خود جاذبهای ایجاد نمائیم.
–
فهرست
رضایت زناشوئی.. ۱
علل درگیریهای زوجین.. ۷
الف) عوامل مربوط به قبل از ازدواج: ۸
ب) عوامل مربوط به بعد از ازدواج.. ۱۲
انگیزههای درگیریهای زوجین.. ۱۶
الف- در رفتار شخصی: ۱۶
ب- در روابط فیمابین.. ۱۸
ج- در مسائل الزامی: ۱۹
د- حیات اجتماعی: ۲۰
جنبههای دیگر: ۲۳
اثرات درگیریها: ۲۴
اساس حیات زوجین.. ۳۰
عوامل خوشبختی در زندگی زناشویی: ۳۴
سایر عوامل خوشبختی را به طور گذرا بیان میکنیم: ۳۷
نقش حوادث در زندگی زناشویی: ۳۹
توصیههایی در تداوم زندگی زناشویی.. ۴۱
پایههای اساسی در زندگی زناشویی: ۴۶
اعتماد متقابل به موارد زیر بستگی دارد: ۴۹
انواع ازدواج رضایت بخش…. ۵۶
ازدواج رضایت بخش پایدار : ۵۷
ازدواج رضایت بخش ناپایدار : ۵۸
ازدواج نارضایت بخش – ناپایدار : ۵۹
ازدواج پایدار – نارضایت بخش : ۶۱
چگونه به دلخوریها خاتمه دهیم؟. ۶۲
رضایت زناشویی از دیدگاه شناخت گرایان. ۶۴
علل نارضایتی زناشویی از دیدگاه نظریه عقلانی – عاطفی.. ۶۶
باورهای غیرمنطقی و رضامندی زناشویی.. ۶۸
دلیل موفقیت و ناکامی ازدواج ها ۷۰
تست ازدواج.. ۷۲
طرز استفاده از تست… ۷۳
سوالات مربوط به سرویس ارتباطات… ۷۵
سوالات ورزشی و تفریحی.. ۷۶
سوالات مربوط به نمودهای شخصی.. ۷۷
سوالات مربوط به امور مذهبی.. ۸۳
سوالت مربوط به وضع اقتصادی.. ۸۸
سوالات مربوط به زندگی آینده شما ۹۰
ویژگی های خانواده موفق و رضامند.. ۹۳
نتیجه گیری: ۹۷
اهمیت صمیمیت در زندگی زناشویی.. ۹۸
صمیمیت بین زنان و مردان. ۹۹
نظریه های صمیمیت… ۱۰۰
الگوی تحولی(گسترده زندگی) ۱۰۰
الگوی انگیزش و الگوهای تعادل جویی.. ۱۰۰
۳-الگوی تعادل جویی.. ۱۰۲
ازدواج و صمیمیت… ۱۰۲
عوامل مؤثر در انتخاب همسر. ۱۰۳
پایداری و کیفیت رابطه زوجها ۱۰۳
مشکلات ارتباطی ناسازگازانه خاص در زوجین.. ۱۰۴
کارکرد مطلوب خانواده. ۱۰۵
فهرست منابع.. ۱۰۷
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 114
مطالب مرتبط