دانلود پرسشنامه questionnaire استاندارد با عنوان دانلود پرسشنامه عوامل موثر بر اعتماد اجتماعی نسبت به مدیریت شهری این پرسشنامه به صورت word و پرسشنامه دارای ۳ صفحه می باشد. در زیر به مختصری از آنچه شما در این فایل دریافت می کنید اشاره شده است.
روش نمره گذاری
این پرسشنامه دارای ۳۸ سوال بوده و هدف آن ارزیابی عوامل موثر بر اعتماد اجتماعی نسبت به مدیریت شهری (پاسخگویی مدیریت شهری، اثربخشی عملکرد مدیریت شهری، همسویی اهداف مدیریت شهری با نیازهای) می باشد. طیف پاسخدهی آن از نوع لیکرت پنج گزینه ای می باشد که امتیاز مربوط به هر گزینه در جدول ارائه گردیده است.
هدف: ارزیابی عوامل موثر بر اعتماد اجتماعی نسبت به مدیریت شهری (پاسخگویی مدیریت شهری، اثربخشی عملکرد مدیریت شهری، همسویی اهداف مدیریت شهری با نیازهای مردم)
تعداد سوال: ۳۸
تعداد بعد: ۳
شیوه نمره گذاری: دارد
تفسیر نتایج: دارد
روایی و پایایی: دارد
منبع: دارد
نوع فایل: ورد آفیس Word
تعریف اعتماد اجتماعی
در تعاریفی که از سرمایه اجتماعی مطرح شده است، اعتماد اجتماعی بعنوان یکی از مهمترین مؤلفه هایی است که بعنوان مهمترین عنصر تشکیل دهنده سرمایه اجتماعی در جامعه در نظر گرفته شده است. بعبارت دیگر اعتماد اجتماعی هم بعنوان یک جزء ذهنی، هم بعنوان علت و هم بعنوان پیامد و معلول سرمایه اجتماعی می باشد. اعتماد اجتماعی از شرایط و الزامات عمده و کلیدی برای موجودیت هر جامعه محسوب می شود و برای حل مسائل اجتماعی ضروری به نظر می رسد بطوری که باعث پیدایش آرامش و امنیت روانی می گردد و برای حرکت موفقیت آمیز اقتصاد و افزایش مشروعیت نظام و توسعه سیاسی و اجتماعی ضرورت دارد.
اعتماداجتماعی مفهومی است که در فرایند روابط اجتماعی بین افراد و سازمانهای اجتماع با همدیگر تبلور مییابد. اعتماد احساس روابط اجتماعی است و رابطه مستقیم با میزان روابط اجتماعی دارد. بدین صورت که هر چه میزان اعتماد اجتماعی میان افراد و گروهها و سازمانهای اجتماعی به جامعه بیشتر باشند، به همان میزان، روابط اجتماعی، از شدت، تنوع، ثبات و پایداری بیشتری برخودار است. لذا اعتماد اجتماعی نتیجه تعاملات اجتماعی موجود و گروهی انجمنها و فعالتیهای اجتماعی است، به خصوص اگر این اعتماد از حد فردی به سطح اجتماعی انتقال یابد بعنوان یک سرمایه با ارزش تلقی میگردد.
فرانسیس فوکویاما سرشناس ترین نظریه پرداز در تلفیق سرمایه اجتماعی و اعتماد اجتماعی است که مفهوم سرمایه اجتماعی را در چارچوبی اقتصادی مطرح میکند. لذا او با بهرهگیری از مفهوم سرمایه اجتماعی یک نظریه اعتماد اجتماعی تدوین میکند و مطرح می کند که قدرت و کارایی سرمایه اجتماعی در جامعه به میزان پایبندی اعضای آن جامعه به هنجارها و ارزشهای مشترک و توانایی آنها برای چشم پوشی از منافع شخصی در راستای خیر و سعادت همگانی بستگی دارد. به اعتقاد او از طریق پایبندی به هنجارها و و ارزشهای مشترک اعتماد پدید میآید. اعتمادی که از طریق مناسبات مثبت اجتماعی و بر پایه بده بستان به تعهد اخلاقی و تفکر پدید آمده باشد و نه از روی حسابگری های روزمره، میتواند به رشد و شکوفایی اقتصادی کمک کند(گرانووتر،۱۹۸۲: ۸۸-۶۱).
اعتماد در متن کنشهای انسان نمود پیدا میکند، بویژه در آن دسته از کنشهایی که جهت گیری معطوف به آینده دارند و آن نوعی رابطه کیفی است که به تعبیر کلمن «قدرت عمل کردن را تسهیل میکند». اعتماد تسهیل کننده مبادلات در فضای اجتماعی است که هزینه مذاکرات و مبادلات اجتماعی را به حداقل میرساند و برای حل مسائل مربوط به نظم اجتماعی نقش تعیین کنندهای دارد و عنصر پیش قراردادی و مقدم حیات اجتماعی است. به تعبیری مفاهیم مربوط به اعتماد بطور بالقوه روابط اجتماعی را توصیف میکنند که در بردارنده تمایزات افقی بین حوزه های مربوط به فضای عمومی و شخصی است(ازکیا و غفاری،۲۸۳:۱۳۸۳).
اعتماد عبارت از تمایل به خطرپذیری در بطن اجتماع براساس حس اعتماد به دیگران است. به این شکل که دیگران بر اساس انتظار ما پاسخ داده و به روش های حمایتی دو جانبه عمل خواهند کرد و یا حداقل اینکه قصد آزاردهی ندارند( اواکاکس،۱۹۹۸: ).
فوکویاما (۱۹۹۵) از اعتماد به مثابه شاخصی برای بیان سرمایه اجتماعی در معنای ارزشهای جمعی شبکههای اجتماعی و اخلاق فرهنگی که بنیاد رشد و ثبات اقتصادی را تشکیل میدهند، استفاده میکند.
آنتونی گیدنز (۱۹۹۰) به دو نوع اعتماد اعتقاد دارد: ۱- اعتماد به افراد خاص ۲- اعتماد به افراد یا نظامهای انتزاعی. اعتماد انتزاعی در برگیرنده آگاهی از مخاطره و فرد مورداعتماد است. لذا در حالیکه کنشگر میتواند به راحتی در مورد میزان ارزش اعتماد به افراد خاص قضاوت کند می تواند درباره میزان ارزش اعتماد نسبت به دیگران تعمیم یافته نیز دارای ایده ها و باورهایی باشد. افراد نیز می توانند درباره میزان ارزش اعتماد نسبت به نهادها یا نظامهای انتزاعی دارای باورهایی باشند که این فرایند تحت عنوان سطح نهادی اعتماد نامیده می شودو این همان چیزی است که گیدنز آن را ایده اعتماد به نظامهای تخصصی مینامند(شارع پور، ۱۳۸۰ :۱۰۴) و گیدنز در این مورد و در بررسی اعتماد وجوه روان شناختی و جامعه شناختی را توأمان بکار برده است. اعتماد در دیدگاه او نه کیفیتی کلی و وجهی از همبستگی اجتماعی، بلکه شیوه ضروری و اجتناب ناپذیر حیات اجتماعی به شمار می رود. کانون اصلی اعتماد در تمامی انواع آن تداوم و استمرار رفتار و زندگی و قابلیت پیشبینی آن میباشد.
اعتماد از عناصر ضروری تقویت همکاری است و یک عنصر غیراختیاری و ناآگاهانه میباشد و مستلزم پیشبینی رفتار یک بازیگر مستقل است. «شما برای انجام دادن کاری صرفا به این دلیل به او اعتماد میکنید که با توجه به شناختتان از خلق و خوی و انتخابهای ممکن او، تبعات آن و توانایی او حدس میزنید که او انجام دادن این کار را برخواهد گزید(پوتنام، ۲۲۹:۱۳۸۰).
در جوامع کوچک و به هم پیوسته این پیش بینی براساس چیزی انجام میشود که ویلیامز آن را «اعتماد صحیحی» مینامید یعنی اعتمادی که به آشنایی نزدیک با این فرد بستگی دارد. اما در جوامع بزرگتر و پیچیده تر، اعتماد غیرشخصی تر یا شکل غیر مستقیمی از اعتماد ضرورت دارد (ازکیا، فیروزآبادی، ۱۳۸۳ :۵۴).
اعتماد اجتماعی را دلالت بر انتظارها، تعهدهای اکتسابی و تائید شده به لحاظ اجتماعی که افراد نسبت به یکدیگر و نسبت به سازمانها و نهادهای مربوط به زندگی اجتماعی شان دارند، تعریف کرده اند و با رابطه متقابل تعمیم یافتهترین است.
کلاوس افه مطرح میکند که یکی از جاذبه های ذهنی اندیشیدن درباره پدیده اعتماد اجتماعی، توانایی بالقوه این پدیده برای پرکردن شکاف میان سطوح کلان و خرد در نظریه اجتماعی است. اعتماد، فرضی شناختی است که کنشگران فردی یا جمعی در تعامل با دیگران بکار می بندند. این فرض شناختی با ترجیحات و تمایلات رفتاری دیگران از لحاظ آمادگی آنها برای همکاری و پرهیز از اقدامات خودخواهانه، فرصت طلبانه و خصمانه ارتباط دارد. لذا اعتماد به معنای باور به عملی است که از دیگران انتظار می رود این باور بر مبنای این احتمال است که گروههای بخصوصی از دیگران کارهای بخصوصی را انجام می دهند یا از انجام کارهای بخصوصی پرهیز میکنند که در هر صورت بر رفاه دیگران یا بر رفاه یک جمع اثر می گذارد.اعتماد به معنای این باور است که دیگران با اقدام یا برخورداری از اقدام خود به رفاه من یا ما کمک میکند و از آسیب زدن به من یا ما خودداری میکنند(کیان تاجبخش، ۱۳۸۴ :۲۰۸).
اعتماد اجتماعی به میزان بسیار زیادی اختلال در روابط اجتماعی را کاهش میدهد و از این طریق ارتباط بسیار مؤثری درروابط بین مردم ، حکومت، نهادها و گروههای واسطه بین مردم و حکومت دارد که ماحصل آن شکل گیری شبکه اعتماد و شعاع اعتماد میباشد. شبکه اعتماد عبارت از گروهی است که براساس اعتماد متقابل به یکدیگر از اطلاعات، هنجارها و ارزشهای یکسانی در تعاملات فی ما بین برخوردارند و نقش زیادی در تسهیل فرایندها و کاهش هزینه های تعاملات دارند. شبکه اعتماد می تواند بین افراد یک گروه و یا بین گروهها و سازمانهای مختلف بوجود آید. به نظر فوکویاما قبل از ورود به سیستم تجاری یا اجتماعی باید اطلاعات کافی درباره شبکه های اعتماد موجود در آن سیستم و ویژگیهای آن بدست آورد زیرا اعتماد را پایه هر گونه مبادلات اقتصادی و اجتماعی می داند.از طرف دیگرشعاع اعتماد به مفهوم میزان گستردگی دایره همکاری متقابل و اعتماد متقابل اعضای یک گروه میباشد. تمام گروههای اجتماعی میزان خاصی از شعاع اعتماد را دارند. هر چه یک گروه اجتماعی شعاع اعتماد گسترده تری داشته باشد، سرمایه اجتماعی بیشتری نیز خواهدداشت. تمامی گروههای اجتماعی دارای میزان خاصی از شعاع اعتماد هستند که به مفهوم میزان گستردگی دایره همکاری و اعتماد متقابل اعضای یک گروه است.
در تعاریفی که در صفحات پیش ازسرمایه اجتماعی مطرح شده است، اعتماد اجتماعی بعنوان یکی از مهمترین مولفه هایی است که بعنوان مهمترین عنصر تشکیل دهنده سرمایه اجتماعی در جامعه در نظر گرفته شده است. بعبارت دیگر اعتماد اجتماعی هم بعنوان یک جزء ذهنی، هم بعنوان علت و هم بعنوان پیامد و معلول سرمایه اجتماعی می باشد.
اعتماد اجتماعی از شرایط و الزامات عمده و کلیدی برای موجودیت هر جامعه محسوب می شود و برای حل مسائل و آسیب های اجتماعی ضروری به نظر می رسد بطوری که باعث پیدایش آرامش و امنیت روانی می گردد و برای حرکت موفقیت آمیز اقتصاد و افزایش مشروعیت نظام و توسعه سیاسی و اجتماعی ضرورت دارد.
از نظر «پوتنام» اعتمادیکی از عناصر ضروری تقویت همکاری است و یک عنصر غیر اختیاری و ناآگاهانه نمی باشد. اعتماد مستلزم پیش بینی رفتار یک بازیگر مستقل است. در جوامع کوچک و به هم پیوسته این پیش بینی بر اساس چیزی انجام می شودکه برنارد ویلیامز آن را «اعتماد صمیمانه » می نامد یعنی اعتمادی که به آشنایی نزدیک با فرد بستگی دارد. اما در جوامع بزرگتر و پیچیده تر یک اعتماد غیرشخصی یا شکل غیر مستقیمی از اعتماد ضرورت دارد (پوتنام ، ۱۳۷۹ : ۲۹۲).
پوتنام همچنین مطرح می کندکه اعتماد به همان اندازه که یک نگرش شخصی است یک دارایی ضروری نظام اجتماعی نیز هست، افراد قادرند که به یکدیگر اعتماد کنند و این به دلیل هنجارها و شبکه های اجتماعی است که عملشان در چارچوب آنها قرار دارد. (پوتنام ، ۱۳۷۹: ۳۰۳) هنجارهای موثر که مانع جرم و جنایت در شهرها می شوند این امکان را برای زنان فراهم می کند که در شب آزادانه درخیابان قدم بزنند و به سالخوردگان امکان می دهدکه خانه هایشان را بدون ترس ترک کنند.(کلمن ۱۳۷۷ : ۴۷۵).
اعتماد اجتماعی به دلیل گستردگی حضور خود به دو گروه کلی «اعتماد صمیمانه» و «اعتماد تعمیم یافته» تقسیم می شود. اعتماد صمیمانه یا شخصی در محدوده کمی یعنی در بین افرادیکه رابط رودر رو ونزدیک با هم دارند، جریان می یابد در حالی که اعتماد عام ، تعمیم یافته یا اجتماعی محدوده وسیعی را شامل می شوند بعبارت دیگر اعتماد عام را می توان داشتن حسن ظن نسبت به افراد جامعه جدای از تعلق آنها به گروه های قومی و قبیله ای تعریف کرد. توضیح اینکه این تعریف از اعتماد موارد ذیل را در بر می گیرد. :
۱- اعتماد عام تنها به افرادی که با هم تعامل دارند و روابط چهره به چهره برقرار می کنند محدود نمی شود.
۲- اعتماد تعمیم یافته حوزه ای از کسانی که با ما تعامل دارند یا بالقوه می توانند تعامل داشته باشند را در بر می گیرد.
۳- اعتماد تعمیم یافته مرزهای خانوادگی ، همسایگی ، قومی و محلی را در می نوردد و در سطح ملی گسترش می یابد.
۴- اعتماد تعمیم یافته پدیده نسبتا جدیدی است که همراه با شکل گیری دولتهای مدرن یا دولت – ملت مطرح شده است.
۵- اعتماد تعمیم یافته لازمه همکاری و مشارکت میلیونها شهروندی است که جوامع پیچیده و مدرن امروزی را تشکیل می دهند.
در کل جامعه شناسان معاصر و کلاسیک تعاریف متعدد و مختلفی از اعتماد اجتماعی ارائه نموده اند که این تعاریف بیانگر سطح تحلیل، رویکرد، مبنای نظری، نوع اعتماد مورد نظر و سطح مطالعه آنها درباب اعتماد اجتماعی میباشد (آزاد ارمکی، ۱۳۸۳ :۱۰۸).
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 3
مطالب مرتبط