دانلود مقاله صفات خدا تحقیق مقاله درباره صفات خداوند مقاله شناخت صفات خدا مقاله در مورد صفات خداوند مقاله ای در مورد صفات خداوند مقاله ای در مورد صفات خدا مقالات صفات خدا مقاله صفات سلبی خداوند تحقیق در مورد صفات خدا تحقیق درباره ی صفات خدا تحقیق درباره صفات خدا تحقیق درباره ی صفات خداوند تحقیق در مورد صفات سلبی خداوند تحقیق درباره صفات سلبی خداوند
صفات خدا
خداوند پاک و منزه و آفریننده ی جهان هستی، بنا به مقتضای کمال ربوبیت و الوهیتش دارای نامهای نیکو و صفات عالی است.
خداوند در داشتن این صفات تنها و بی شریک است؛ زیرا او پروردگار یگانه است و هیچ معبود و الهی جز ذات پاکش وجود ندارد.
صفات خدا به دو دسته تقسیم می شوند: ۱- صفات سلبیه ۲- صفات ثبوتیه.
۱- صفات سلبیه عبارتند از: الأول و الآخر. الأول: بودنش پیش از بودن همه ی موجودات است و وجودش مسبوق به عدم نیست. الآخر: پسین. بی انتها ازلی، ابدی، فنا ناپذیر، واجب الوجود. آن که پس از نابودی همه ی موجودات باقی و برجای است. خداوند پاک ومنزه می فرماید:
(هو الأولُ والآخرُ والظاهرُ والباطنُ وهو بکلِّ شیءٍ علیم)_ (حدید:۳)
“او پیشین و پسین و پیدا و نا پیدا است، و او آگاه از همه چیز است”.
و می فرماید:
(کلّ شى هالکُ اِلاّ وجهَهُ) _ (قصص:۸۸)
“همه چیز جز ذات او فانی و نابود می شود”.
می فرماید:
(کلُّ مَنْ علیها فانٍ و یبقی وجْهُ ربِّکَ ذو الجلال والاکرام) _ (الرحمن:۲۶-۲۷)
“همه ی چیزها و همه ی کسانی که بر روی زمین هستند، دستخوش فنا می گردند و تنها ذات پروردگار با عظمت و ارجمند تو می ماند وپس”.
بخاری و بیهقی از عمران بن حصین روایت می کنند که گفت: نزد پیامبر خدا (صلی الله علیه وسلم) بودم که گروهی از قبیله بنی تمیم آمدند. فرمود: اقبلو البشری مژده، مژه گفتند: دم از مژده زدی پس کو؟ گروهی از مردم یمن آمدند. فرمود: حالا که مردم بنو تمیم نپذیرفتند ای اهل یمن بر شما مژده باد. گفتند: پذیرفتیم. آمدیم تا دین خدا را بیاوزیم و در باره ی چگونگی آغاز این امر از تو برسیم. فرمود: “کان الله ولم یکن شی قبله، و کان عرشه علی الماء، ثم خلق السموات والأرض، و کتب فی الذکر کل شی” خدا بود و چیزی قبل از او وجود نداشت. تخت و عرشش بر آب است، سپس آسمانها و زمین را خلق کرد و هر چیزی را در لوح المحفوظ ثبت نموده است.
تذکر: لوح المحفوظ، موجود عظیمی از مخلوقات خداست که سر نوشت هستی و تمام مخلوقات را در آن ثبت نموده است یا منظور: علم خدا به جزئیات و کلیات امور و سایر موجودات بزرگ و کوچک. و معنی “تخت او بر آب است”: یعنی، تخت قدرت او رفیع و بر همه جهت احاطه دارد و آب در قسمت زیرین آن قرار دارد، منظور از آن چسبیدگی و سوار شدن تخت بر آب نیست؛ بلکه، مانند رفعت آسمان بر زمین؛ یعنی در جهت بالای آن قرار گرفته است.
ابتدای آفرینش از نظر عالمان دینی
در احادث بیان شده که اولین پدیده ی عالم بالا، عرش و اولین پدیده ی مادی آب می باشد و بنا به روایت احمد و ترمذی آپ پیش از عرش آفریده شده است و بعد از خلقت عرش و آب، خدا آسمانها و زمین را آفرید. و باز همین روایات حاکی از آن است که اولین مخلوقات معنوی قلم می باشد. عباده بن صامت از پیامبر خدا (صلی الله علیه وسلم) روایت می کند که فرمود: “اول ما خلق الله القلم، ثم قال له اکتب، فجری بما هو کائن الی یوم القیامه” اولین چیزی که خدا آفرید، قلم بود، سپس به او گفت: بنویس. پس نوشت آنچه را تا روز قیامت هستی می یابد.
اما آن احادیثی که اولین آفریده ها را عقل یا نور پیامبر (صلی الله علیه وسلم) می داند مانند حدیث : “اول ما خلق الله نور نبیک یا جابر” سند آنها ثابت نشده است.
غیر از اینها، دلیل شرعی دیگری در مورد اصل کاینات وجود ندارد تا بتوان بر آن تکیه کرد.
شروع آفرینش از دیدگاه ستاره شناسان و زمین شناسان
ستاره شناسان، زمین شناسان و عالمان دینی در مورد حادث بودن جهان و اینکه قبلاً نبوده و بعد تکامل پیدا کرده، اتفاق نظر دارند. ولی در مورد شروع و تحول این رخداد، دیدگاههای متفاوت دارند. شرع در این باره سکوت اختیار کرده است. اما آن طور که در کتاب “تاریخ زمین” اثر جورج ژامبو آمده است: دانشمندان معتقدند که بیش از میلیاردها سال از عمر جهان هستی می گذرد؛ ولی عمر زمین از ۲ میلیارد سال تجاوز نمی کند. حدود یک میلیارد سال پیش زندگی و حیات در روی زمین پیدا شده حیوانات (البرمائیه) تک سلولی از دویست میلیون سال پیش و پستانداران، از جمله انسانها نیز، حدود ۱۲۰ میلیون سال پیش زندگی خود را بر روی زمین شروع کرده اند.
انسان کنونی تازه ترین هیأت اعزامی بر روی زمین است که از ۵۰ میلیون سال پیش تاکنون با این قیافه و شکل، زندگی می کند. اصل مطلب و واقعیت امر را تنها خدا می داند و بس. اما اینکه بپرسیم: حالا که خدا همه ی موجودات را آفریده پس چه کسی خود او را آفریده است؟ این سؤالی غلط و از پایه و اساس نادرست می باشد. چگونه ممکن است کسی که خود در عین اینکه خالق و آفریننده است مخلوق هم باشد؟ در صورت وقوع چنین امری دور و تسلسل پیش می آید و دور و تسلسل باطل است. عقلهای ما از درک حقیقت خدا عاجزاند، چگونه می توانند به کنه ذات بیچون پروردگار پی ببرند؟! در حالی که ما را از بحث و جدال در باره ی آن، برحذر داشته اند. ابو هریره در حدیثی از پیامبر خدا (صلی الله علیه وسلم) روایت می کند که پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمود: “لایزالُ الناس یتساءلون حتی یقال هذا: خلق الله الخلق فمن خلق الله؟ فمن وجد من ذلک شیئاً فلیقل: آمنتُ بالله”
مردم پیوسته از همدیگر سؤال می پرسند و (پرسش خود را ادامه می دند) تا اینکه گفته شود: خدا مخلوقات را آفرید پس چه کسی خدا را آفریده است؟ هر کسی چنین چیزی را شنید، باید بگوید: من به خدا ایمان آوردم. یکی از دانشمندان جدید با آوردن مثالی روشنگرانه، پاسخ مناسبی به این سؤال داده است. می گوید: هر گاه کتابی را در قفسه ی کتابخانه بگذاری و بعد از خانه خارج شوی و بعد از اندکی به خانه برگشته و متوجه شوی که همان کتاب در کیف جا دارد. یقین حاصل می کنی که شخصی آن را برداشته و در کیف نهاده است. چون با توجه به خصوصیات کتاب می فهمی که خود به خود نمی تواند از جایی جا به جا شود. این نکته را داشته باشد، تا مطلب دیگری را بیان کنم. اگر شخصی را در همان اطاق کتابخانه ات در حالی که بر صندلی نشسته، مدتی تنها بگذاری و بعد به اطاق برگردی و ببینی که مثلاً بر روی فرش نشسته است؛ از چگونگی انتقال و آمدن او بظ روی فرش پرسش نمی کنی و معتقد نیستی که شخصی او را برداشته و در آن موضع نهاده است؛ زیرا با توجه به ویژگیهای آن شخص، می دانی که او ذاتاً می تواند از جایی به جای دیگر برود، بدون اینکه به کسی دیگر احتیاج داشته باشد. باز هم این نکته را داشته باش و ببین چه می گویم. از آنجایی که تمام این موجودات حادثتند و ما از صفات و ویژگیهای فطری آنها پی می بریم که آنها خود به خود و ذاتاً آفریده نشده اند؛ بلکه آفریننده ای آنها را بوجود آورده است و می دانیم آن آفریننده تنها خداوند والا و بلند مرتبه و بی نیاز می باشد و بلکه او واجب الوجود و قائم به ذات خود بوده و هیچ احتیاج به آفرینش دیگری ندارد. اگر دو مطلب گذشته را به آخری ضمیمه کنی و مفهوم آنها را در نظر گیری، جان و لب مطلب بر تو آشکار و روشن می شود. و می فهمی که عقل بشری از آن حقیرتر است که بتواند در چنین دریای بی پایانی، بیشتر از این غوطه ور شده و مداخله نماید.
خدا نظیر و مانندی ندارد
خداوند، پاک و منزه و بی مثل و مانند است. او به چیزی شباهت ندارد و هیچ چیز هم شبیه او نیست و هر تصوری که به مخیله انسان عبور می کند خداوند بر خلاف آن است. چونکه خود می فرماید:
(لیس کمثله شئ وهو السمیعُ البصیر) _ (شوری:۱۱)
“هیچ چیز مانند خداوند نیست و او بسیار شنوا و بینا است”.
اما همانندی موجودات در برخی از صفات با خداوند، صرفاً از جهت نامگزاری آنها است نه حقیقی. وقتی گفته می شود: فلانی عالم، دانا، زنده، موجود، توانا و حکیم و مهربان است، نسبت این صفات به او فقط جنبه ی لفظی و مجازی دارد نه حقیقی. ولی نسبت به خداوند حقیقی است. یعنی صفاتی چون: علم، قدرت، حیات، حکمت، رحمت و… به طور کامل و مطلق در خداند وجود دارند ولی نسبت به سایر افراد نسبتی اضافی، ناقص و غیر حقیقی را دارا می باشد. خداوند می فرماید:
(وللهِ المثلُ الأعلی وهو العزیز الحکیم) _ (نحل:۶۰)
“خدا دارای صفات عالی است و او با عزت و با حکمت است”.
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 26
مطالب مرتبط