نقش مراکز آموزشی پیش از دبستان در ایجاد آمادگی کودکان برای ورود به نظام رسمی آموزش و پرورش
مقدمه
براساس یافته های روان شناسی و علوم تربیتی، سال های پیش از دبستان در رشد و تربیت کودکان نقش اساسی و تعیین کننده ای دارد. در این دوران حساس و مهم، یادگیری کودکان عمیق تر، سریع تر و آسان تر انجام می شود. توانایی های آنان در جنبه های مختلف رشد شکوفا می شود و پایه های اصلی شخصیت آنها شکل می گیرد. بر همین اساس بسیاری از پژوهشگران و سیاستگذاران امر آموزش، روی آموزش ها و آموزش مهارت های پیش دبستانی و دبستان تاکید دارند و از این بین تاکید ویژه آنها بر آموزش زبان )مادری( ریاضیات و مهارت های هوشی- هنری است. آنها معتقدند حذف آموزش مهارت هایی چون آواشناسی کلمات )که عامل مهمی جهت شناسایی درست حروف و درنتیجه کلمات است(، آموزش اطلاعات عمومی و زبان دوم و آموزش صحیح رفتارهای اجتماعی باعث دلزدگی از ورود به مدرسه و درنهایت افت شدید تحصیلی در میان دانش آموزان می شود. پژوهشگران معتقدند بروز ناهنجاری های رفتاری- آموزشی چون ناتوانی در درک مفاهیم آموزشی، بی قراری و شیطنت در کلاس، بیش فعالی، بی نظمی در انجام تکالیف یا رفتارهای شخصی، فرار از مدرسه، تکرار پایه آموزشی )مردود شدن( و هر نوع عدم تعادل رفتاری- آموزشی ناشی از غفلت در آموزش صحیح در پایه پیش دبستانی است. درحقیقت همه کودکان نیاز دارند تا پیش از ورود به مدرسه و یا بهتر بگویم ورود به اجتماع، آمادگی های لازم را کسب کرده و برای ورود به اجتماع حاضر شوند. مطالعات نشان می دهد سرمایه گذاری صحیح در آموزش پایه پیش دبستانی و انتخاب برنامه آموزشی با کیفیت بالا نه تنها باعث افزایش آمادگی و اشتیاق کودکان برای ورود به مدرسه و اجتماع می شود بلکه به صورت خاص، تاثیر بسیار مثبتی بر کودکان متعلق به خانواده های متوسط، متوسط کم درآمد، کم درآمد و یا کودکانی که والدین آنها تحصیلات مناسب و بالایی ندارند- منظور تحصیلات دانشگاهی است- خواهد داشت.
مرکز بین المللی اهداف آموزشی آمریکا در آخرین نشست و بیانیه خود )در سال 2006 میلادی( شاخص هایی را به عنوان ضروری ترین نیازهای آموزشی کودکان پیش دبستانی به منظور آموزش بهتر به آنها و آماده کردن کودکان برای ورود به مدرسه به این شرح اعلام کرد:
1- آموزش مهارت های فیزیکی- جسمانی برای ورود به مدرسه )نظافت شخصی، محافظت از خود و… )
2- آمادگی عاطفی – اجتماعی
3- استفاده از وسایل کمک آموزشی مناسب برای آموزش صحیح و عملی به کودکان
4- آموزش زبان )زبان مادری و زبان دوم( با استفاده از بهترین شیوه آموزشی
5- آموزش مهارت برقراری ارتباط با دیگران و ارتقای سطح توانایی های شناختی و اطلاعات عمومی کودکان شامل اطلاعات هنری، فرهنگی، علمی، اجتماعی و…
شاید این طور به نظر برسد که فعالیت در مهدهای کودک به دلیل مواجهه با مخاطبین خردسال کار کوچکی باشد و این در حالی است که 75 درصد مغز کودک در 6 سال اول زندگی شکل گرفته و حدود 90 درصد توانایی های کودک در این دوران جهت می گیرد؛ بنابراین کوتاهی در تربیت کودکان در این دوره از زندگی، اثرات بسیار سوئی خواهد داشت. آموزش پیش از دبستان، غیرمستقیم و در تمام طول مدتی که کودک در مهد مشغول بازی است، صورت می گیرد بدون اینکه متوجه شود. بازی هایی مانند خاله بازی، ماشین بازی موجب می شود کودک این فرصت را بیابد که به درستی نحوه رفتار صحیح را بیاموزد. دعایی رئیس انجمن مدیران مهدهای کودک اظهار داشت: سنی که کودک نیاز به بازی موازی پیدا می کند یعنی پایان دو سالگی، سنی مناسب برای ورود به مهد است و از آ نجا که محیط خانه کاملا مناسب برای تجربه اندوزی نیست و مرتب <نکن گفتن های> بزرگ ترها بیشتر می شود، در مهدکودک مجهز، نبایدها به حداقل رسیده کودک بایدها را تجربه می کند. بنابراین ایجاد محیطی غنی و پربار همراه با کاربرد شیوه های آموزشی مناسب، رشد و پرورش کودکان را در این سال های پراهمیت تضمین می کند و دراین راه جهت آ موزش هدفمند کودکان پیش دبستانی وجود مربیانی آگاه و متعهد ضروری است. هدف از تربیت مربیان، آشنایی با اهداف برنامه ها و روش های مناسب برای رشد جسمی و حرکتی کودکان در سنین مختلف و آشنایی با روش های مناسب برای رشد اجتماعی – اخلاقی و مذهبی کودکان در سنین مختلف است. با توجه به اهمیت و ضرورت آموزش پیش از دبستان، مربیان این مقطع نیازمند اطلاعات و یافته های جدید کاربردی هستند تا با مجهز بودن به این مهارت ها بتوانند برخورد مناسب را با کودکان داشته باشند؛ در حالی که نبود معلم متخصص و آموزش دیده اساس معضلات این مراکز را در کشور ما تشکیل می دهد. مراکز آموزش پیش دبستانی ما، کمتر مربی آ موزش دیده و رسمی استخدام می کنند و به خصوص در مراکز ضمیمه، استخدام معلم آزاد متداول است که اغلب از صلاحیت آموزشی که اساس آن آموزش غیرمستقیم است، بی بهره اند. علاوه بر نبود آموزش های تخصصی به معلمان این مراکز با نگذراندن دوره تحصیلات دانشگاهی در این رابطه، آنان همچنان از آموزش حین خدمت نیز محرومند و همین، شکایت اغلب معلمان پیش دبستانی را برانگیخته است.برای پرورش مربیان متخصص و متعهد باید با برنامه های آموزشی، آنان را با مبانی و علوم پایه مرتبط با مرکز پیش دبستانی ، بهداشت جسم و روان و اصول تغذیه آشنا کرده و در جهت پرورش استعدادهای فردی و رشد روانی کودکان استفاده کنند. مربی باید با بازی های و سرگرمی های هدفدار برای پیشبرد اهداف تربیتی و برای شکل گیری شخصیت کودک آشنا شود و برای نحوه مدیریت و برنامه ریزی به نحو مطلوب از دانش خود استفاده کند.
بنا بر این پیشبرد اهداف و فعالیت های ذکر شده حمایت جدی و اراده بلند و قوی مسوولان امر را می طلبد تا با سعی و دقت تمام و با به کارگیری نیروهای متخصص و صرف هزینه بالا روی سرمایه های کوچک اما وزین و آینده ساز کشورمان، برای رسیدن به اهداف متعالی و پیشرفت روزافزون برنامه های کوتاه مدت و بلندمدت توسعه گام های بلند برداریم. زیرا طبق بررسی های جهانی یک دلار سرمایه گذاری برای کودکان، 7 دلار بازدهی در بزرگسالی در پی دارد و چنانچه سرمایه گذاری در این دوران صورت گیرد از صرف هزینه در زمینه کنترل آسیب ها و نوآسیب ها در سنین نوجوانی می کاهد.
کودک من و پیش دبستانی
کودکی که از محیط خانوادگی گرمیبرخوردار باشد و دوره های شیرخوارگی و کودکی اول را در کنار مادری مهربان، متعادل و کاردان به سر برد، اعتماد به نفس و امنیت خاطر کسب میکند تا آنجا که میتواند هر روز ساعتی چند از مادر دور بماند، بدون اینکه دستخوش اضطراب و نگرانی شدید بشود. از طرف دیگر چنین کودکی در همین مدت در یادگیری زبان مشترک تا آنجا پیش رفته است که میتواند مقاصد خود رابه بزرگسالان تفیهم کند و با همسالان خود نیز ارتباط برقرار نماید.
از سال پنجم ضرورت کسب تجربه در محیطی متفاوت با محیط زندگی به حدی است که اگر کودکی ناگزیر باشد همچنان در خانه و دور از همسالان خود بماند، ولو از مراقبت مادری که کار خود را بلد است برخوردار باشد از لحاظ رشد اجتماعی با مشکلاتی مواجه میشود. به علاوه عبور سالم از محیط خانه به محیط مدرسه مستلزم اتخاذ تدابیری است که غفلت از آن ممکن است آهنگ سازگاری کودک یا تغییرات محیط را از صورت طبیعی و مطلوب آن خارج سازد.
کودکانی که پس از رسیدن به سن قانونی یکباره از خانه راهی مدرسه میشوند با چند مشکل نسبتا بزرگ مواجه میگردند:
1. جداشدن از محیط مانوس خانوادگی
2. مواجه شدن با مقررات محیط مدرسه
3. روبرو شدن با نظم و ترتیبی که لازمه فعالیت های آموزشی است
4. کوشش ذهنی ارادی برای درک و فهم مطالب و کسب معلومات جهت موفقیت در اموردرسی.
درگیری همزمان با این مسائل، سازگاری را دشوار میسازد و حالت عاطفی نامناسبی که در وی ایجاد میشود بر طرز تلقی وی نسبت به مدرسه تاثیر نامطلوب میگذارد. راه حلی که برای این مسائل پیشنهاد شده است، پیش بینی دوره ای تحت عنوان پیش دبستانی یا آمادگی است که طی آن کودک فرصت کافی داشته باشد تا با استفاده از امکانات تازه ای که بر اثر رشد فراهم آمده است، قسمتی از این موانع را قبل از ورود به دبستان از پیش پای خود بردارد. با توجه به آگاهی والدین به ضرورت گذارندان دوره پیش دبستانی، به نظر میرسد یادآوری این نکته لازم است که پیش دبستانی های مستقر در مدارس همچنان کودک را با موارد یاد شده روبرو میسازند در حالی که تلاش میشود در مهدکودک ها با شبیه کردن محیط آموزشی تربیتی به خانه (مثل خوردن صبحانه، ناهار، حضور بالباس راحت خانه، استفاده از بازی های متفاوت جهت آموزش واحدهای کار و…)، کودک به تدریج آماده پذیرش قوانین و مقررات لازم گردد.
آنچه مربی آمادگی باید بداند:
یکی از ویژگی های روانی کودک این است که نظرات مورد قبول خود را به دشواری تغییر میدهد، چرا که هنوز مراحل رشد ذهنی اوکامل نشده است. مربی میتواند برای تعدیل موضع کودک از هوش عملی استفاده کند که که در این دوره بهدلایل مختلف از اهمیت خاصی برخوردار است.
هوش عملی به فکر کودک جنبه تجربی و حسی میبخشد و چنانچه با روش صحیح هدایت شود، به خارج ساختن کودک از موضع انعطاف ناپذیرش کمک فراوانی میکند. کودکی که ضمن فعالیتهای آزاد مورد علاقه خود به نتایج غیر منتظره میرسد، به شوق میآید که فعالیتهای خود را با کنجکاوی ویژه ای ادامه دهدت. تکرار فعالیت ها، کم کم صورت آزمایشی به خود میگیرد که به نوبه خود نتایج غیر منتظره را به نتایج مورد انتظار تبدیل میکند و در مجموع زمینه را برای تجدیدنظر در نظرات مورد قبول و به طور کلی انعطاف پذیری ذهن را در قبال نظرات مختلف آماده میکند.
با همه این انتظار کوشش ارادی از کودک 5ساله، نشانه ساده اندیشی است. زیرا فعالیت های کودک برخاسته از علایق و رغبت های آنی او است. تحریک حس کنجکاوی کودک، راه دیگری استکه بهوسیله آن میتوان کودک را به طور غیر مستقیم درباره اموری که مورد علاقه اش نیست به فعالیت واداشت. کنجکاوی کودک یکی از نیرومندترین پایه های تربیت او است.
پاسخ دادن به تمام پرسش های کودک در این دوره کاری دشوار است اما پاسخ ندادن هم حس کنجکاوی او را تضعیف مینماید. بهتر است به او بیاموزیم که چگونه میتواند برای یافتن جواب سوالات خود مشاهده کند.
بازی همچنان مناسب ترین روش تربیتی برای این دوره است. وظیفه مربی این است که کودک را با بازی های نو و مناسب این سن آشنا کند و بهتر است مربی هنگامیکه کودک همبازی ندارد پنهانی در بازی او شرکت کند.
صفت بارز دیگر کودکان، تشخص طلبی است که در این دوره جلوه خاصی پیدا میکند. شخصیت ابتدا به صورت نافرمانی و گاهی به صورت لجالجت متجلی میشود و نهایتا نوعی خودنمایی پدیدار میشود که با نشان دادن مهارت عمومیبدن برای جلب تحسین و تمجید دیگران همراه است. مربی باید با استفاده از این تمایل و با تکیه بر حس تقلید شدیدی که در کودک به ظهور میرسد موجبات غنی تر ساختن شخصیت او را فراهم کند.
تربیت در این دوره دارای سه جنبه اساسی است:
* تربیت حواس
* تربیت تخیل
* تربیت شخصیت
تربیت حواس
هر یک از حواس، دریچه اس است که کودک از آن به جهان خارج مینگرد و اطلاعات دست اول کسب میکند. هر چه حواس از لحاظ فعالیت های فیزیولوژیک سالم تر و از نظر میزان تجارب مربوطه ورزیده تر باشد، معلومات حاصله از طریق آنها دقیق تر خواهد بود.
تربیت تخیل
از خصوصیات دیگر کودک در این دوره این است که واقعیت را با آفریده های خیال خود رد میآمیزد. مربیان باید به خاطر داشته باشند که تخیل، عالی ترین صفت انسان است چرا که بیشتر از هوش، بشر را از حیوان متمایز میسازد. بنابراین تربیت تخیل که با تربیت حسی- حرکتی همراه و در متعادل ساختن آن نیز موثر است، جنبه دیگری از تربیت فکری این دوره به شمار میآید. پس کودکی را که به چیزها سرسری نگاه میکند و پراکنده اندیش است به خیال پردازی تشویق کنیم و کودکی را که بیشتر از حد خیالباف است برعکس؛ به عبارت دیگر آنها را باداستان ها و قصه های واقعی آشنا سازیم و هموراه به خاطر داشته باشیم که غوطه ور شدن در شگفتی ها هم اندازه ای دارد.
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 37
مطالب مرتبط