مقاله زن از دیدگاه آمار جهانی (دانلود تحقیق و مقالات رشته روانشناسی) در قالب ورد و قابل ویرایش و در ۲۹ صفحه گرد آوری شده است. در زیر به مختصری از عناوین و چکیده آنچه شما در این فایل دریافت می کنید اشاره شده است.
مقاله زن از دیدگاه آمار جهانی
چکیده:
زنان به عنوان نیم تنه جامعه بشری با همه مشکلات و مصائب دنیای انسانی مواجهند و چه بسا بیشتر از مردان هم از این همه معضلات اجتماعی آسیب میبینند. مواردی مثل مرگ و میر زنان در طول دوران حاملگی، مشکلات بی توجهی و کم توجهی در خانواده و محرومیت در استفاده برابر و مناسب با مردان از حقوق اجتماعی، ضعف ساختار فرهنگی و آموزشی و خدماتی، واقعیتهای رسمی و تکان دهندهای هستند که توجه مضاعف دولتها و ملتها را میطلبد.
آمار منتشر شده در اقصی نقاط جهان حاکی از مظلومیت گسترده زنان در زمینههای مختلف است: اشارهای به وضعیت ساختار جمعیت و زندگی، ازدواج و طلاق، برخورداری از حقوق اجتماعی، خدمات بهداشتی، باروری و مرگ و میر، خشونت فیزیکی و جنسی، زندانی شدن، بی خانمانی، انتظارات زنان از جامعه و خانواده، فعالیت اقتصادی، مدیریت و فعالیتهای سیاسی و اَشکال آموزشی زنان از جمله مواردی است که مطابق آمار رسمی صادر شده از کشورهای مختلف جهان، در این تحقیق بدان پرداخته شده است.
اطلاعات جمعآوری شده در این مجموعه پژوهشی عمدتاً از منابع و مجلات خارجی از طریق مراجعه به پایگاهها و مراکز اطلاع رسانی و نیز از منابع داخلی (به روش مروری – کتابخانهای) دریافت و تنظیم شده و یافتههای حاصل از این گردآوری آماری نشان میدهد که موقعیت اجتماعی زنان نسبت به مردان در سطح بسیار پائینی قرار دارد. و نتیجه تحقیق ما را متوجه این مطلب میکند که سازمانهای ملی و بین
المللی، در حد حقوق انسانی و بشری به وظائف خود در قبال زنان جهان نپرداخته اند، دولتهای بسیاری علیرغم اینکه از جوامع توسعه یافته بوده و نیز حکومتها (غالباً در جهان سوم) نسبت به حقوق اجتماعی و انسانی زنان بیتوجه یا بیاعتقاد هستند. ضمن اینکه به آمارهای ارائه شده نیز نمیتوان چندان امیدوار بود که بیانگر همه حقایق باشند.
جمعیت
جمعیت از دو جنس زن و مرد تشکیل شده و زنان تقریباً نصفی از کل مردم جهان را تشکیل میدهند. در ساختار جمعیتی تعداد پسران هنگام تولد بیش از تعداد فرزندان دختر است لیکن تحت تأثیر مرگ و میر ومهاجرت ثابت نمانده و تغییر مییابد. معمولاً جمعیتهایی که نسبت مردان به زنان آنها حدود۰۵/۱ باشد دارای نسبت جنسی طبیعی هستند. مهاجرپذیری که در آن معمولاً نسبت مردان بیش از زنان است باعث افزایش نسبت جنسیتی جمعیت میشود و زیاد یا کم شماری مردان یا زنان روستایی بالاتر از سطح طبیعی و در نقاط روستایی به دلیل مهاجرفرستی آنها کمتر از سطح طبیعی است.
نسبت جنسیتی قبل از تولد، در برابر هر ۱۰۰ نطفه دختر تعداد ۱۴۵-۱۲۵ نطفه پسر است که به هنگام تولد از نسبت تولد تعداد پسر کاسته شده بعد از تولد هم این نسبت تدریجاً کم شده تا اینکه در حدود ۲۵-۲۰ سالگی نسبت پسر و دختر برابر میشود. تداوم این روند کاهش جنسیتی در ۸۰-۷۰ سالگی به حتی ۳۰ نفر مرد هم میرسد. زن و مرد به لحاظ تفاوتهای فیزیکی زیستی و روانی خود از نقاط قوت و ضعفهای متفاوت برخوردار بوده که گاهی با سوء استفاده و یا کم توجهی هم مواجه میگردند.
زندگی:
در تمامی نقاط جهان زندگی و طول عمر زنان بیشتر از مردان است. چه آنهایی که اولاد بیشتر و یا کمتر دارند. این امر آشکارا با حضور دختران در حوزههای تعلیم و تربیت مرتبط است. کلیدی که نه تنها به پیشرفت اقتصادی و اجتماعی بلکه به تساوی فرصتهای میان جنس زن و مرد نیز وابسته است.
بین سالهای ۱۹۷۰-۱۹۹۰ طول عمر زنان بطور قابل ملاحظهای در تمام نقاط جهان افزایش یافته است. این افزایش در کشورهای توسعه یافته میان ۸-۹ سال و در میان ملل در حال توسعه ۴ سال بوده است.
این امر بدین معناست که در مناطق توسعه یافته، زنان بطور متوسط ۵/۶ سال بیشتر از مردان زندگی میکنند. تفاوت در مناطق در حال توسعه بالغ بر ۵ سال در امریکای لاتین ، و خود ایالات متحده ۵/۳ سال ، و در آسیا و پاسیفیک ۳ سال است. آمار منتشر شده از امریکا نشان میدهد که زنان تمایل بیشتری به جدایی در سالهای پایانی، از همسرانشان و نیز تمایل به استقلال از کودکان دارند. چون تمایل دارند که بر اساس اتکاء مالی به حقوق و پس انداز خود، زندگی کنند.
ازدواج و طلاق:
از زمان کنفرانس زنان در نایروبی در سال ۱۹۸۵ بسیاری از گروههای عامی مردم برای ایجاد یک آگاهی جدید از حقوق زنان از جمله حقوق آنها در داخل خانواده، و برای کمک به زنان جهت دستیابی به حقوقشان تلاش کرده اند: از جمله در داشن حق انتخاب و آزادی در بچهدار شدن، داشتن سلامت جسمانی دوران حاملگی، همراه با دستیابی بیشتر به تحصیلات، اشتغال و …
زنان زیادی ترجیح میدهند که دیرتر ازدواج کنند و بچه کمتر داشته باشند. … در طول ۲۰ سال گذشته در بسیاری از کشورهای در حال توسعه و نیز توسعه یافته باروری و تولید مثل در سنین نوجوانی کاهش یافته است. ولی در امریکای مرکزی و افریقایی این میزان ۵-۷ برابر بیشتر از مناطق توسعه یافته شده است. مواد غذایی ناکافی، کم خونی، بارداریهای زودرس، سلامت و زندگی دختران جوان را تهدید میکند.
ازدواج در نواحی توسعه یافته، هم نادر است و هم ثبات کمتری دارد و البته همخانگی افزایش یافته است. در بین سالهای ۱۹۷۰-۱۹۹۰ در مناطق توسعه یافته از جمله آمریکای لاتین نواحی کارائیب، آسیای شرقی و جنوب آن هم، تعداد خانوادهها بطور مؤثری کاهش یافته است.
در ترکیه ازدواج یک امر عمومی و همگانی است مدرک معتبر به این امر اینکه بیش از ۹۵% زنان و بیش از ۹۰% مردان ازدواج کرده اند. طلاق به خاطر ساختار کهن و سنتی ترکیه هنوز رایج نیست. نسبت بیوه زنان و زنان طلاق گرفته بالاتر از مردان است. سرعت باروری در ۱۰ سال گذشته در ترکیه به شدت در حال کاهش یافتن بوده است. کاهش ۳۵% در مرگ و میر در طی ۱۰ سال گذشته ثبت شده و به ۶/۵۲ نفر در هر ۱۰۰۰ تولد رسیده است. میزان فوت مادران هم ۱۳۲ در هر ۰۰۰/۱۰۰ تولد بوده است.
حقوق:
جدا از کنفرانس سال ۱۹۸۵ زنان در نایروبی که به حقوق زنان در ابعاد وسیعتر از جمله حقوق زن در خانه و خانواده توجه کافی شد در مذاکرات جهانی در مورد حقوق بشر در وین در سال ۱۹۹۳ بود که حقوق زنان سرانجام به عنوان مسئلهای از حقوق بینالمللی بشر مورد قبول قرار گرفت.
مسائلی مثل تعصبات، افزایش فقر، خشونت علیه زنان، تهدیدات اطرافیان، نتایج منفی اقتصادی جامعه، برنامههای ثابت، همه به مشکلات و نیازهای اساسی زنان اشاره میکند تا با اتحاد خویش شرایط و سیاستها را تغییر دهند. با سیر روند فعلی جهانی فاصلهها بین زنان و مردان در زمینه مسائل سیاسی، سرمایهگذاری و تجارت، دریافت حقوق ماهیانه، و … رو به کاهش است.
زنان نیازمند حقوق مساوی مسلم در مورد بهداشت، تحصیل، کار و تصمیمگیری در تمام زمینهها میباشد. شرط رسیدن به این هدف ایجاد تغییرات اساسی در سیاست حکومتها، تجارت، ساختار خانواده، کار کردن زنان و مردان به جای همدیگر و تعهدات قراردادی در مورداقتصاد زندگی خانوادگی است. زنان نیز باید با اظهار علائق و ابتکار و اتحاد خویش سعی کنند تا به این مجموعه از خواستهای خود دست یابند.
خدمات بهداشتی:
سرمایهگذاری در خدمات بهداشتی دچار نقص و کمبود اساسی است. زنانِ نیازمند، توجهی در زمینه سلامت ویژه مادران و طرح خدمات خانوادگی دریافت نمیکنند. خود خانوادهها هم اغلب کمترین اولویت را به دقت در سلامت دختران و پسران خود میدهند. دولتمردان در فعالیتهایی که زنان در آن مهارت و برتری دارند هیچگونه حمایتی را از زنان به عمل نمیآورند. مخصوصاً در مناطق غیر شهری که خانوادهها از طریق کشت و زرع امرار معاش میکنند.
حدود۳۴ میلیون آمریکایی و از جمله ۶/۱۰ میلیون زن و ۱۱ میلیون کودک تحت پوشش هیچ بیمهای نیستند. حدود۲۶% از زنان در سن باروری از امکان داشتن بیمه بهداشت که آنها را بتواند تحت پوشش زایمان قرار دهد بی بهرهاند. ۵۰% از مادران افریقایی – امریکایی از هیچگونه مراقبت قبل از زایمان برخوردار نبوده و یا از مراقبت بسیار ناکافی برخوردارند.
ایالات متحده در بین ۲۱ کشور صنعتی جهان در رده بیستم میزان مرگ و میر کودکان قرار دارد.
باروری و مرگ و میر:
زنان امروزی نسبت به زنان قدیمی در همه جای جهان فرزندان کمتری دارند. نرخ موالید در کشورهای توسعه یافته در حدود سالهای ۹۰ نسبت به سالهای ۵۰ یا بیشتر پائینتر است و به حدی رسیده که از میزان حفظ تعادل جمعیتی نیز پائینتر نشان میدهد.
این کاهش موالید در کشورهای در حال توسعه حتی بسیار بیشتر نیز دیده میشود که همچنان نیز در حال کاهش است. البته آمار فوق در میان کشورهای گوناگون متفاوت است . میزان موالید اسپانیا اخیراً به ۰۷/۱ بچه برای هر زن که پائین ترین میزان در جهان محسوب میشود، رسیده و این بدان معناست که زنان اسپانیا در حال رها کردن نقشهای سنیتی خود به عنوان زنان خانهدار هستند.
در کشورهای افریقایی صحرا، این تنزل به تعداد اندکی نسبت به ۲۰ سال گذشته کاهش داشه و با ۶ تولد در هر زنی که آماده بارداریست بیشترین میزان باروری نسبت به سایر کشورها مشاهده میشود. نسبت باروری برای بسیاری از بانوان جوان نیز در بسیاری از کشورهای در حال توسعه جهان در حال کاهش بوده است. ازدواج در سنین پائین و متعاقب آن بارداری در بسیاری از کشورها شایع است بعنوان مثال در بنگلادش ۷۳% از دخترانی که در سنین ۱۵-۲۱ سال ازدواج کرده اند حداقل یک فرزند دارند.
در بولیوی ۵۲% از زنان در مناطق شهری و ۴۸% در روستاها زندگی میکنند. متوسط عمر یک زن ۵۳ سال است. و بیشترین زنان طلاق گرفته و مجرد در مناطق شهری زندگی میکنند نه روستایی. حدود ۱۰% از زنان سرپرست خانواده هستند. در سطح ملی ۶۷% از سرپرستان زن خانه مادرانی هستند که یک یا چند بچه دارند. بقیه یا ۳۳% ، بچه ندارند. آن دسته از زنهایی که تنها سرپرست بچههایشان هستند۶۱% در مناطق شهری و ۳۹% در مناطق روستایی زندگی میکنند.
در کشورهای در حال توسعه، مرگ و میر ناشی از مشکلات بارداری عامل اصلی فوت زنان در سن بارداری است. بر اساس برآورد سازمان WHO بیش از ۵۰۰-۶۰۰ هزار نفر از زنان همه ساله به هنگام زایمان و سقط جنین غیر قانونی میمیرند و میلیونها نفر دیگر نیز دچار مشکلات سلامتی ناشی از بارداری میشوند. وضعیت در کشورهای در حال توسعه متفاوت است. در اسپانیا ۲% از پدران برای زایمان همسرانشان مرخصی میگیرند در حالی که این رقم در نروژ ۸۰% است چرا که قانون آنها را مجبور میکند به هنگام پدر شدن حداقل ۴ هفته مرخصی بگیرند.
در میان خانوادههای فقیر کشورهای در حال توسعه، دختران نوجوان فقیر اغلب حساستر و ضعیف تر از مادرانشان هستند. در کشورهای پیشرفته و در حال پیشرفت مادرانی که در سن ۱۵-۱۹ سالگی دو بار زایمان میکنند قبل از سن ۲۰ سالگی در معرض مرگ و میر قرار میگیرند. بیشتر زنان تنها امرار معاش میکنند و یا سرپرست خانوادهای با چند سر عائله هستند. این امر به لحاظ احساس مسئولیتی است که برای حفظ بقاء خود و خانوادههایشان دارند.
«مجله هفتگی بهداشت زنان امریکا ۸/۱۲/۹۸/۱۰۷۸۷۲۴۰ بیان میکند: مرگ و میر زنان باردار بیشتر از آن است که آمار نشان میدهد مرگ و میر ناشی از حاملگی شامل همه مرگ و میرهایی است که در طول حاملگی یا حتی در یک سال حاملگی صورت میگیرد. ایالات متحده امریکا ممکنست تعداد زنانی را که در نتیجه حاملگی میمیرند کمتر از حد برآورد کند. تقریباً در از تمام زایمانها، شکایت جدی مطرح میشود. میزان مرگ و میر مادران نزدیک به ۵/۲۳% در هر ۰۰۰/۱۰۰ زاد و ولد است در مقایسه با ۱۰ مرگ و میر در هر ۰۰۰/۱۰۰ زنی که توسط مرکز ممانعت و کنترل بیماریهای امریکا که در سال ۱۹۹۰ انجام گرفته بود.
خشونت:
خشونت علیه زنان به اشکال مختلف وجود دارد که شمل خشونتهای خانگی، تجاوز، خرید و فروش دختران و زنان، روسپیگری اجباری، خشونتهای ناشی از جنگ مثل قتل، تجاوزهای سیستماتیک، بردگی جنسی و بارداری اجباری است. همچنین انواع مختلف خشونت، شامل قتل برای دفاع از شرف و حفظ ناموس، خشونتهای مربوط به تهیه جهیزیه، کشتار نوزادان دختر، انتخاب جنسیت نوزادان، ختنه دختران و سایر اعمال و سنتهای آزاردهنده میشود.
بیانیه حذف خشونت علیه زنان که در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۳ به تصویب رسید. مسأله خشونت علیه زنان را به عنوان خشونت علیه بشر و یک نوع جنایت علیه زنان تلقی کرد. و کار پایه عمل که در کنفرانس جهانی زنان سال ۱۹۹۵ در شهر پکن تصویب شد مسأله خشونت علیه زنان را به عنوان یکی از ۱۲ مسأله بحرانی که نیاز به توجه خاص دولتها و مجامع بینالمللی و انجمنها دارد، مورد بررسی قرار داد. در طول چهل و دومین نشست کمیسیون سازمان ملل که در سال ۱۹۹۸ برگزار گردید، پیشنهاد شد که برنامههای ابتکاری توسط اعضاء و انجمنهای بینالمللی برای خاتمه دادن به خشونت علیه زنان انجام پذیرد. در پایان نشست تصمیماتی برای پشتیبانی از سازمانهای غیر دولتی بدین شرح اتخاذ شد: مبارزه با خرید و فروش زنان و دختران به هر شکل ممکن – ترویج و پشتیبانی از حقوق کارگران مهاجر به ویژه زنان و کودکان – تشویق پژوهشهای هماهنگ درباره خشونت علیه زنان.
از گامهای مهمی که بعد از کنفرانس پکن برداشته شده، موافقتنامه اختیاری که بر اساس پیمان نامه حذف تمام اشکال خشونت علیه زنان در مجمع عمومی سازمان ملل (۱۹۹۹) اتخاذ شد که این حق را برای زنان قائل شد که برای مبارزه با خشونت علیه حقوق انسانی آنها از جمله خشونتهای مبتنی بر جنسیت اقدام کنند.
خشونتهای خانگی به ویژه ایراد ضرب و جرح توسط همسر رایجترین نوع خشونت علیه زنان است. حدود ۲۰% از زنان توسط همسرانشان مورد سوء استفاده قرار میگیرند. تجاوز و خشونتهای خانگی بیش از بیماریهایی از قبیل سرطان سینه و رحم، زایمانهای دردناک، جنگ و تصادف، سبب از بین رفتن سلامتی زنان ۱۵-۴۴ ساله میشود. در پاسخ به کار پایه عمل مصوبه کنفرانس پکن، کشورهای عضو سازمان ملل و انجمنهای بینالمللی راههای مؤثرتری برای مقابله با خشونتهای خانگی یافتهاند: از جمله در سوئد خشونت همسران نیز مثل خشونت علیه غریبهها تلقی میشود. در اتریش، مجارستان، بلاروس، مکزیک، پرتغال و سیشل برای اولین بار خشونتهای جنسی شوهران به عنوان جرم تلقی شد. کشورهایی مثل برونئی و الجزایر در ادارات پلیس خود بخشی به نام بخش خشونتهای خانگی تأسیس کردهاند. ایسلند یک مقاله ۲ ساله را با هدف آموزش مردان خشن با عنوان مردان مسئول بوجود آورده است که توسط صلیب سرخ ایسلند هدایت میشود. گروههای مستقل مدافع حقوق زنان در اسپانیا میگویند: ۹۸% زنانی که هر ساله به دلیل خشونتهای خانگی در اسپانیا میمیرند روند جدا شدن از همسرانشان را آغاز کرده بودند. در مناطق روستایی اسپانیا ۳۰% زنان تحت خشونت همسران خود قرار دارند که در شهرها این رقم به ۴% میرسد.
در ده ماهه نخست سال ۲۰۰۰، ۳۷ زن اسپانیایی از سوی همسرانشان کشته شدند. این رقم در سال ۱۹۹۹، ۴۲ نفر و در سال ۱۹۹۸، ۳۵ نفر و در سال ۱۹۹۷، ۳۳ نفر بوده است.
خشونت فیزیکی بر علیه زنان و ضرب و جرح آنان بزرگترین عامل در آسیبرسانی به زنان در آمریکاست در هر ۱۵ ثانیه یک زن در ایالات متحده آمریکا مورد ضرب و جرح قرار میگیرد و از جرمهای خشونت آمیز ضرب و شتم یک زن میباشد.
در کانادا ۵۱% زنان خشونتهای فیزیکی یا تهاجم جنسی را تجربه کردهاند و ظهور خشونت بر علیه زن به دلیل رفتار انحصارگرانه (خودخواهانه مرد)، حسادت ، و انتقاد از کارهای مربوط به امور خانه صورت میگیرد و اینکه حتی ظاهراً اذیت زن در کانادا امری عادی بنظر میرسد.
در امریکا ۳۰% از زنانی که قربانیان آدمکشی و قتل هستند توسط شوهران یا دوست پسرانشان کشته میشوند و در ۳۶ ایالات امریکا هر زنی به وسیله شوهرش مورد رفتار خشونت آمیز قرار گرفته است. و……..
فهرست مطالب مقاله زن از دیدگاه آمار جهانی
چکیده: ۱
جمعیت…. ۳
زندگی: ۳
ازدواج و طلاق: ۴
حقوق: ۵
خدمات بهداشتی: ۶
باروری و مرگ و میر: ۶
خشونت: ۸
خشونت جنسی: ۱۱
زندان: ۱۲
بی خانمانی : ۱۲
انتظارات: ۱۳
فعالیت اقتصادی: ۱۳
مدیریت و فعالیت سیاسی: ۱۸
آموزش: ۲۱
موزامبیک…. ۲۳
فهرست منابع انگلیسی و فارسی: ۲۵
این مقاله به صورت ورد (docx) می باشد و تعداد صفحات آن ۲۹ صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقاله را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقاله می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقاله را با ورژن office2007 به بالا بازکنید
مقاله زن از دیدگاه آمار جهانی به صورت فایل دانلودی می باشد شما بعد از پرداخت مبلغ مورد نظر می توانید در همان لحظه فایل را دریافت نمایید. در صورتی که به هر دلیلی موفق به پرداخت و یا دانلود نشدید از قسمت تماس با ما سایت، به ما اطلاع دهید تا در کمترین زمان ممکن به مشکلات شما رسیدگی کنیم.
هم اکنون مقاله زن از دیدگاه آمار جهانی را سفارش و دانلود نمایید
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 29
مطالب مرتبط