راه های رسیدن به حقیقت

دانلود تحقیق و مقاله رایگان با عنوان راه های رسیدن به حقیقت

چيستي حقيقت
حقّ به معني ثابت و حقيقت ، آن چيزي است كه بطور قطع و يقين ثابت مي باشد . حقيقت اسم است براي چيزي كه در محل خود مستقر باشد. (از تعريفات جرجاني ). تاء در حقيقت براي تأنيث نيست بلكه براي نقل از صفت به اسم است مانند تاء علامت. (لغت نامه دهخدا)

يافتن حقيقت
براي يافتن حقيقت، راه‏هاي زيادي وجود دارد كه مهم‏ترين آن‏ها عبارتند از:
1. شناخت حق و باطل: خداوند منظره حق و باطل را با يك مثال زيبا بيان ميفرمايد: (اَنزل مِنَ السمأِ مأً فَسَالَتْ اَوْدِيَُْ بِقَدرَها فاحْتَمَل الَسيْلُ زَيدَاً رابِياً و مِمَّا يُوقِدون عليه في النارِ اِبتغاهَ حِلْيٍَْ اَوْ مَتاعٍ زَبَدُ مِثْلُهُ كذلِكَ يَضْرِبُ الله الحَقَّ و الباطِلَ فَامَّا الزَبَدُ فَيَذْهَبُ جُفأً وَ اَمّا ما يَنفَعُ الناسَ فَيَمْكُثُ فِي الارضِ كذلِكَ يَضْرِبُ الله الاَمثالَ); از آسمان آبى فرو فرستاد پس رودخانه‏هايى به اندازه گنجايش خودشان روان شدند و سيل كفى بلند روى خود برداشت و از آنچه براى به دست آوردن زينتى يا كالايى در آتش مى‏گدازند هم نظير آن كفى برمى‏آيد خداوند حق و باطل را چنين مثل مى‏زند اما كف بيرون افتاده از ميان مى‏رود ولى آنچه به مردم سود مى‏رساند در زمين مى‏ماند خداوند مثلها را چنين مى‏زند . (سوره رعد، آيه 17 ) شناخت حق و باطل، كه همان شناخت واقعيت‏ها از پندارها است، گاهي براي انسان چنان مشكل و پيچيده ميشود كه حتماً بايد سراغ نشانه‏ها رفت؛

2. استمداد از حق تعالي : انسان براي رسيدن به حقيقت، بايد دست به دامان حق زند؛ تا او را به سرچشمه حقيقت برساند؛ البته اين امداد الهي، زمينه‏هايي را ميطلبد كه انسان بايد آنها را فراهم نمايد كه مهم‏ترين آنها داشتن زمينه و قابليت تقوي و ايمان به معاد و روز رستاخيز و بيم از عذاب آخرت است.

داشتن روح حق‏طلبي و حق جويي : روحيه حق‏طلبي، مرتبه‏اي از تقواست كه اگر در انسان وجود داشته باشد، از مواعظ و تذكرات الهي و پيامبران و علما نفع ميبرد. لذا خداوند در قرآن ميفرمايد: (هدي للمتقين) . (بقره / 2)

3. شنيدن حرف حق : گاهي افرادي از حق فرار ميكنند و حاضر به شنيدن حرف حق نيستند. سخن از پذيرش نيست، سخن از شنيدن است. در عصر پيامبر اسلام وقتي صداي دل‏انگيز پيامبر به آيات قرآن بلند ميشد، گروهي با جار و جنجال و سوت و صفير چنان غوغايي به راه ميانداختند تا هيچ كس صداي آن حضرت را نشنود. در تاريخ خونين كربلا نيز آمده است هنگامي كه امام حسين(ع) ميخواست دشمنان منحرف را ارشاد كند، چنان جنجالي به راه ميانداختند كه صداي امام به گوش افراد نرسد.