دانلود مقاله شوخ طبعی
تعریف شوخ طبعی:
به نظر میرسد شوخ طبعی احساسی باشد که با گرایشهای روان شناختی خاصی از قبیل احساس سلامت و شادی روان، صرف نظر از نوع جنسیت رابطه داشته باشد. فوجیتا و همکاران (۱۹۹۶)، در پی یافتههای تحقیقی خود اشاره میکنند که آنچه شادی موفقیت فعلی را تعیین میکند بیشتر وقایع اخیر زندگی است تا وقایع دور، به عبارت دیگر اتفاقات، حوادث و فرصتهای شادی بخش در زندگی هم برای مردان و هم برای زنان میتواند به یک اندازه در احساس شوخ طبعی آنها مؤثر باشد (مولوی و قرایی، ۱۳۸۲).
در تعریف مشخص تری که از شوخ طبعی آمده شوخی حالتی مثبت در ذهن است و موقعی ایجاد میشود که فردی موضوعی ناهمخوان غیر منتظره و یا سرگرم کننده را بگوید و یا انجام دهد. یا اینکه برای برخی افراد به دلایل
دیگری اتفاقی میافتد و مردم میخندند (آرگایل و همکاران، به نقل از کلانتری، ۱۳۸۳).
سبکهای شوخ طبعی:
شامل چهار سبک هستند:
۱- سبک ارتقاءدهنده خود: شوخیهایی که با آنها شخص خود را بزرگ میکند بدون اینکه موجب آزار دیگران شود.
۲- سبک پیونددهنده: شوخیهایی که باعث استحکام رابطه فردی میشوند.
۳- سبک پرخاشگرانه: شوخیهایی که ضمن بالا بودن روحیه فرد موجب تحقیر دیگری میشوند.
۴- سبک متناقض یا ضرر به خود: شوخیهایی که در آن فرد به قیمت متضرر شدن خود موجب تقویت روابط میشود (حیدری، ۱۳۸۲).
«شوخی در حیوانات»
نکته مورد توجه این است که یک منشأ غریزی درباره شوخی وجود دارد که نقش عوامل زیستی را تأیید میکند. گربهها، سگها و بسیاری دیگر از حیوانات به ویژه کوچکترها بازی میکنند و این کار معمولاً فعالیتی اجتماعی است. باور عمومی این است که این کار برای تمرین مهارتهایی از قبیل مبارزه است که بعداً اهمیت خواهد داشت. بازی اغلب با علائم اجتماعی همراه است، مانند «بازی چهره» در شمپانزه که نشانگر تعقیب یا حملهای خطرناک نیست. معهذا، این رفتار فقط در میمونها که تماس زیادی با انسانها دارند و علائم تکلمی که برخی مواقع شباهت زیادی با شوخی دارد را میتوان در آنها مشاهده کرد. واشو از علامتی برای «خنده» برای دعوا کردن، تعقیب کردن و دالی استفاده کرد. او یک بار مسواک را به عنوان شانه به کار برد.
کوکو نیز لطیفههایی را درست کرد، او به جای گذاشتن انگشت روی دهان، انگشتش را روی گوشش گذاشت و با این روش نشانهای از نوشیدن را نشان داد.
او دوست داشت آزمایشگر را با دادن یک سری علائم بخنداند. او حالت انسانها را نگاه میکرد و به طور آشکاری منتظر وقوع یک پاسخ مثبت بود مک کی، ۱۹۷۹، به نقل از آرگایل، ۱۹۹۰).
شمپانزههای جوان نیز همدیگر را میخنداندند (وان هوف و همکاران ۱۹۷۲).
آیا حیوانات میخندند؟ وان هوف (۱۹۷۲) حالتهای چهره نخستیهای مختلف غیر انسان را مورد مطالعه قرار داد و نتیجه گرفت که دو منشأ احتمالی برای تبسم و خنده وجود دارد. او تصور میکرد که تبسم از چهره دهان بسته آرام و شکلک و خنده از چهره دهان باز و آرام ایجاد میشود که بعداً آن را به عنوان بازی چهره نامگذاری کرد. چهره دهان باز با تنفس سریع همراه میشود که ممکن است باعث خندهای مشابه خنده در انسانها شود. زمینه اجتماعی این دو حالت چهره کاملاً متفاوت است. چهره دهان بسته به عنوان علامتی برای تسلی و تسکین مورد استفاده قرار میگیرد و اغلب بعد از پرخاشگری سایر حیوانات انجام میشود و چهره دهان باز به عنوان علامتی برای بازی مورد استفاده قرار میگیرد که دوستان را هدف خود قرار میدهد و عملی متقابل است. معهذا، معنی چهره با دهان بسته از نخستیهای رده پایین تکامل پیدا کرده است. در انواع پستترین حالت نوعی تسلی خاطر و تسلیم پذیری محسوب میشود. اگرچه این حالت ممکن است به نوعی رفتار وابستگی و چسبندگی منجر شود. معهذا چهره دهان بسته در شمپانزهها رفتار بسیار دوستانه تلقی میشود و این حالت مشابه انسانها است، برای ما تبسم و خنده با هم کاملاً مرتبط و قابل تبدیل به یکدیگر هستند.
«شوخی و خنده در کودکان»
در این قسمت نکات مورد توجه عبارتند از اینکه: شوخی در کودکان در ابتدا چگونه شروع میشود، چه شکلی به خود میگیرد، چگونه رشد میکند و چه عواملی بر رشد آن تأثیر میگذارند. کودکان خیلی زود تبسم میکنند، در هفتههای اول تولد، تبسم اولیه ابتدا به سمت مادر و صداست. آنها در ۴ ماهگی میخندند که در پاسخ به غلغلک یا سایر تحریکات لمسی، بازیهای دالی و در اواخر اولین سال زندگی در پاسخ به رویدادهای عجیب از قبیل شیر خوردن مادر از شیشه شیر کودک میباشد. به نظر میرسد که ناهمخوانی باعث برانگیختن خنده در مراحل اولیه تولد میشود، این کار در شرایطی امکانپذیر است که موقعیت مطلوبی وجود داشته باشد. البته چنانچه علائم بازی ارائه شود، در غیر این صورت رویدادهای ناهمخوان میتوانند تهدید کننده باشند.
از حدود ۱۸ ماهگی به بعد کودکان به بازیهای تخیلی میپردازند، آنها مبالغه گوییها ، لاف زنیها و ناهمخوانیها را شروع میکنند. بازیهای خیالی اغلب اجتماعی بوده و منبعی از شادمانی است.
هر چه کودکان بزرگتر میشوند، لطیفههای خنده دار بحث برانگیزی را پیدا کرده و بعد از ۶ الی ۷ سالگی میتوانند معانی را به صورت چندگانه درک کنند، به خاطر اینکه به مرحله «تفکر عملیات عینی» پیاژه میرسند. کودکان به این دلیل لطیفهها را خنده دارتر مییابند که مجبورند خودشان آنها را تجزیه و تحلیل کنند، این مسأله به معنی درک مفهوم ضمنی لطیفه است که با احتمال بیشتری در شرایط شوخی نیز آنرا مشاهده میکنیم. (روت بارت ، ۱۹۷۶، شولتر ، ۱۹۷۶ به نقل از کلانتری. ۱۳۸۳) تا سن ۷ سالگی کودکان مو ارد ذیل را نمیتوانند درک کنند:
«چرا پیرمرد پاورچین از کنار تختخوابش گذشت؟»
«زیرا نمیخواست بالشهایی که خوابیده بودند از خواب بیدار شوند».
در این سن آنها همچنین میتوانند لطیفههای ناهمخوان را درک کنند. به عنوان مثال: اتل چاق در پیشخوان غذا نشسته و یک کیک میوه کامل سفارش میدهد. پیش خدمت میپرسد «آیا کیک را به ۴ یا ۸ قسمت تقسیم بکنم؟ اتل گفت «چهار قسمت» زیرا «من در حال رژیم هستم». (مک گی، ۱۹۷۱ به نقل از کلانتری، ۱۳۸۳).
از سنین اولیه کودکی یک عنصر اجتماعی قوی در شوخی کودکان وجود دارد. در سن ۳ سالگی میلی قوی به گفتن لطیفه وجود دارد. کودک در شوخی دیگران شرکت میکند تا آنها را بخنداند. به خاطر اینکه خندیدن لذت بخش است و عضویت در گروه را شکل میدهد، فوت و چاپمن (۱۹۷۹) نشان دادند که کودک ۷ ساله در حضور دیگران بیشتر میخندید، خصوصا وقتی که کودکان دیگر نیز به همان لطیفه میخندیدند و خنده شدت مییافت چنانچه آنها در کنار هم نشسته و همدیگر را نگاه میکردند و مشارکت در خنده نشانهای از صمیمیت بود. کودکان ۸ تا ۱۰ ساله درباره معماها مشغله ذهنی پیدا میکنند و از لطیفهها بر اساس معانی دو گانه آنها لذت میبرند.
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 94
مطالب مرتبط