دانلود مقاله بررسی مبانی حجاب و عفاف در قرآن
چکیده
حجاب و عفاف»در قاموس بشری ، واژه های آشنایی هستند که در گذر زمان از سنت به سوی مدرنیته ، فراز و نشیب های زیادی را طی کرده است . در این میان مردان و زنان (به خصوص زنان) در مسیر تند باد حرکت به سوی مدرنیسم ، در معرض برهنگی فرهنگی و فرهنگ برهنگی قرار گرفتند تا در توسعه سرمایه داری نقش خویش را ایفا کنند .
اما با گذر زمان از هویت و شخصیت و ماهیت خود بیشتر دور شدند ، و در یک حرکت جدید با بازگشت دوباره به سوی منیت خویش و توجه به سرشت و طبیعت و احتیاجات حقیقی خودرا ، در میان معنویت ، هویت خویش را در «عفاف و حجاب» جستجو کردند .
کلید واژها : حجاب – عفاف –جلباب
مقدمه :
نگاهی به مبانی «حجاب و عفاف» که برخاسته از حقایق دین و در افق بالاتر از عالم ماده تدوین و تبیین شده است ، در عصر برهنگی ، تنها پاسخ مثبت و حقیقی به نیازهای درونی و بازگشت به گرایش های فطری جامعه انسانی است که سلامت ،امنیت ، معنویت و کمال را در خانواده و اجتماع میسور می سازد ؛ و این انتخاب تنها راه رسیدن به کمال و سعادت الهی است ، مبانی و ریشه و راه های این حقیقت را می توان از بطن قرآن و روایت های اصیل اسلامی به دست آورد .
از این روی در این مقاله «مبانی عفاف و حجاب» از قرآن مورد نقد و بررسی قرار گرفته است . روش تحقیق به صورت تحلیل محتوای است که به شیوه کتابخانه ای جمع آوری شده است . امید است این تحقیق در توسعه فرهنگ حجاب و عفاف در جامعه تأثیرگذار باشد .
مفهوم حجاب
حجاب را از دو بعد لغوی و اصطلاحی می توان تعریف کرد که در بعد لغوی در ساده ترین تعریف حجاب به معنی پوشش و فاصله میان دو چیز معنا شده است ؛ چنان که ابن منظور می نویسد : «الحجاب :الستر … و الحجاب اسم ما احتجب به وکل ما حال بین شیئین : حجاب … و کل شی ءٍٍ منع شیئاً فقد حجبه …»۱ ؛ (ابن منظور ، ۲۰۰۰ م ، ج ۴ : ۳۶) «حجاب به معنای پوشانیدن است و اسم چیزی است که پوشانیدن با آن انجام می گیرد و هرچیزی که میان دو چیز ، جدایی می اندازد، حجاب گویند و هر چیزی که مانع از چیز دیگر شود او را حجب نموده است .»
و در کلامی دیگر خداوند منّان می فرماید : «و من بنینا و بینک حجاب.»۲ (سوره فصلت : آیه ۵)؛ «میان ما و شما حاجز و فاصله ای در نحله و دین وجود دارد ، نیز بدین معنا به کار رفته است .»
شهید مطهری در مورد واژه «حجاب با تأکید بر مفهوم پوشش بیان می کنند : «کلمه ی حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب . بیشتر استعمالش به معنی پرده است . این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده وسیله ی پوشش است ، و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوششی حجاب نیست ، آن پوششی حجاب نامیده می شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد . در قرآن کریم در داستان سلیمان ، غروب خورشید را این طور توصیف می کند : «حَتّی تَورات بالحجاب»۳ ، (سوره ص :آیه ۳۲ ) «تا آن وقتی که خورشید در پشت پرده مخفی شد .» ، پرده ی حاجز میان قلب و شکم را «حجاب» گویند .۴(مطهری ، ۱۳۵۳ : ۶۳)
در کتب لغت فارسی نیز برای واژه ی «حجاب» معنای مختلفی مانند : «پرده ، ستر ، نقابی که زنان چهره ی خود را به آن می پوشانند ، روی بند ، برقع ، چادری که زنان سرتاپای خود را بدان می پوشانند .» ۵ (معین ، ۱۳۷۹ ، ج ۱ :۱۳۴۰ / عمید ، ۱۳۶۷ : ۵۵۷) آمده است . در کل می توان گفت حجاب به معنی پوشش ، بدیهی ترین تعریفی است که می توان به آن اشاره کرد .
به نظر می رسد واژه «ستر» در طول زمان به «پوشش» تغییر یافته است که زن در پس پوششی مانند حجاب خود را در جامعه از گزندهای مختلف مصون می دارد . چنان که «حجاب در علومی چون عرفان و طب و شاید دیگر علوم اصطلاح خاصی دارد ؛ اما این واژه در قرآن و حدیث نیز با عنایت به همین معنای لغوی به کار رفته و معنای خاصی پیدا نکرده است . در دوران متأخر این واژه معنای اصطلاحی خاصی پیدا کرده و به پوشش خاص زنان اطلاق شده است .»۱ (جمشیدی ، ۱۳۸۶ : ۲)
«شهید مطهری در مورد واژه «ستر» و تغییر آن به «پوشش» می نویسد:« مورد استعمال کلمه ی [ستر به پوشش در مفهوم] حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتاً جدیدی است . در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقهاء ، کلمه ی «ستر» که به معنی پوشش است به کار رفته است . فقها چه در کتاب الصلوه و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شده اند ،کلمه ستر را به کار برده اند، نه کلمه ی حجاب را . بهتر این بود که این کلمه عوض نمی شد و ما همیشه همان کلمه ی پوشش را به کار می بردیم ، زیرا چنان که گفتیم معنی شایع لغت حجاب ، پرده است و اگر در مورد پوشش به کار برده می شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده ی زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود . پوشش زن در اسلام ، این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد .»۲ (مطهری ، ۱۳۵۳ : ۶۴)
سیر تاریخی حجاب
بنابر گواهی متون تاریخی ، در اکثر قریب به اتفاق اقوام و ملل ، حجاب در میان زنان معمول بوده ، هر چند فراز و نشیب های زیادی را طی کرده است و گاهی با اعمال سلیقه ی حاکمان تشدید یا تخفیف یافته است ولی هیچ گاه به طور کامل از میان نرفته است .
«مورخان به ندرت از اقوامی بدوی یاد می کنند که زنان شان دارای حجاب مناسب نبوده یا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر می شدند . تعداد این اقوام به قدری نادر است که در مقام مقایسه – به قول اندیشمندان – قابل ذکر نیستند و شاید بتوان گفت : وجود برخی موانع سبب جلوگیری از بروز تمایلات و استعدادهای فطری و طبیعی آنان شده است و یا عواملی باعث انحراف آنان از مسیر فطرت گشته است .»۳ (محمدی آشنانی ، ۱۳۷۳ : ۲۲)
شهید مطهری در مورد این که کدامین اقوام دارای حجاب بوده اند چنین بیان می کند : «در ایران باستان و در میان قوم یهود و احتمالاً در هند حجاب وجود داشته است و از آن چه در قانون اسلام آمده سخت تر بوده است اما در عرب جاهلیت حجاب وجود نداشته است و به وسیله ی اسلام در عرب پیدا شده است .»۴ (مطهری ،۱۳۵۳: ۵)
مهدی قلی هدایت در کتاب خاطرات و فطرت زنانه پوشش در ملل مختلف می گوید : «اگر به لباس ملی کشورهای جهان بنگریم به خوبی حجاب و پوشش زن را در می یابیم . براون واشنایور ، نویسنده ی غربی ، در کتابی به نام پوشاک اقوام مختلف ، پوشاک اقوام گوناگون جهان از عهد باستان تا قرن بیستم را به صورت مصور ارائه کرده اند . نگاهی کوتاه به این کتاب روشنگر این واقعیت است که در عهد باستان در میان یهودیان ، مسیحیان ، زرتشتی ها ، یونانیان و اهالی روم ، آلمان ، خاور نزدیک و برخی مناطق دیگر پوشش زن به طور کامل رعایت می شده است ، به گونه ای که زنان چین در معابر عمومی جز در پرده و ملحفه ظاهر نمی شدند و در خانه نیز دارای اندرونی و بیرونی بوده اند.»۱ (هدایت ، ۱۳۶۳ : ۴۰۵)
در مجموع می توان گفت حجاب به معنای یک رفتار انسانی در طول تاریخ با فراز و نشیب های فراوانی همراه بوده و گرایش های مختلفی در هر دوره بر نوع حجاب افراد مؤثر بوده است . اگر چه رسم حجاب در بین اقوام غیر عرب مانند ایران باستان ، اروپا ، قوم یهود و … مرسوم بوده است . اسلام ، نه تنها واضح قانون حجاب نبوده است ، بلکه در جهت جلوگیری از افراط و تفریط هایی که در طول تاریخ در مورد حجاب به وجود آمده بود، به قانونمند کردن و تنظیم و تخفیف آن همت گماشته است و آن را به صورتی متعادل ، صحیح و متناسب با فطرت انسانی زن ارائه نموده است .
مبانی حجاب در قرآن
حجاب در کلام الله مجید در سوره های نور و احزاب به صراحت و وضوح تبیین شده است . «در این آیات شریفه حدود حجاب ، آثار و کارکردهای آن بیان گردیده است ؛ در حقیقت ، حجاب زن مسلمان به فتوای همه ی مراجع معروف تقلید در این زمان یکی از ضروریات دین است .»۱ لزوم پوشیدگی زن براساس شش دلیل قطعی قابل اثبات است که هر یک به تنهایی برای اثبات ضرورت حجاب کافی است : ۱- قرآن کریم ، ۲- روایات شریفه ، ۳- سیره ی اهل بیت علیه السلام ، ۴- براهین عقلی ، ۵- فطرت و طبیعت انسانی و تاریخ .
نکته مهم در بررسی حجاب از نظر دین مبین اسلام ، این است که نگرشی مطابق با فطرت و هویت حقیقی زنان است که نه تنها یک بُعدی نبوده ، بلکه همه ی ابعاد و جوانب شخصیت زن مسلمان در بُعد مادی و معنوی را مدّ نظر قرار داده است . از این روی در این مقاله حجاب تنها از دیدگاه قرآن و روایت ها مورد بررسی قرار گرفته است که حجاب فیزیکی بدن ، حجاب در نگاه ، گفتار ، رفتار و در قلب را می توان اشاره کرد .
حجاب فیزیکی بدن
این بُعد همان محوری است که مورد توجه اکثر دانشمندان ، علما ، فقها و روشنفکران بوده است . این بخش از حجاب محسوس ترین و ملموس ترین بُعد می باشد . در آیات شریفه قرآن کریم «در سوره نور و احزاب» به این بُعد از حجاب با عنوان «خُمار» و «جلباب»تأکید ویژه شده است .
خمار
قرآن کریم از دو نوع حجاب و شیوه ی پوشش زن سخن به میان آورده است : «خمار» و «جلباب» ؛ از خمار در آیه سوره نور سخن گفته شده است : «وَلیضرِبنَ بِخُمُرِ هِنَّ عَلی جُیوبِهِنَّ»۲ ؛ (سوره نور ، آیه ۳۰) «خمارهای خود را بر گریبان های خویش بیفکنید .» که این قسمت آیه بیان گر کیفیت پوشش است که زن باید آن را بپوشاند .
«خمر» ، جمع خمار است و در کتب لغت آمده است : «الخمار ثوب تغطی به المرأه أسما»۳ ؛ (راغب اصفهانی ، ۱۹۹۲ م : ۲۹۸) «خمار لباسی است که زن سر خود را با آن می پوشاند .» آقای مصطفوی در التحقیق فی کلمات القرآن می نویسد : «خمر و خمار به معنی ستر و پوشش است . شراب را خمر گویند ؛ زیرا حواس ظاهری و باطنی را می پوشاند . به روسری زن نیز خمار گویند ؛ زیرا به وسیله آن سرش را می پوشاند .»۴ (مصطفوی ، ۱۳۶۰ ،چ ۳ : ۱۲۹) ابن عباس در تفسیر این بخش از آیه ی شریفه می گوید : «تغط شعرها و صدرها و ترائبها و سوالصفا» ۵ ؛ (طبرسی ، ۱۳۸۰ ، چ ۷ : ۱۸۵) «زن موی سر، سینه و دور گردن و زیرگلوی خود را بپوشاند .»
«آنچه می تواند به این فرمان الهی جامه ی عمل بپوشاند ، مقنعه یا روسری بلندی است که علاوه بر پوشش کامل سر ، بر روی گردن و سینه افتد .»۱ (بیرقی اکبری ، ۱۳۷۷ : ۳۸) و شهید مطهری معتقد است : «ترکیب لغوی «ضَرَب علی» در لغت عرب این معنا را می سازد که چیزی را بر روی چیز دیگر قرار دهند ، به طوری که مانع و حاجبی برای او شمرده شود .»۲ (مطهری ، ۱۳۵۳ : ۱۳۸) براساس آیه ی شریفه و تفسیر ابن عباس ، این پوشش سرهر چه که هست ، اعم از شال ، روسری ، مقنعه باید مو ، سینه ، دورگردن و زیرگلوی زن را بپوشاند .
«در زمان جاهلیت و صدر اسلام زنان عرب غیرمسلمان لباس های بلند و گشاد می پوشیدند ، برسر یا شانه خود عبا می انداختند و پوششی کوتاه و کوتاه تر از جلباب روی سرشان می بستند . شهید مطهری به نقل از تفاسیر معتبر از جمله تفسیر کشاف بیان می کنند که زنان عرب معمولاً پیراهن هایی می پوشیدند که گریبان های شان باز بود ، دور گردن و سینه را نمی پوشاند و روسری هایی هم که روی سر خود می انداختند از پشت سر می آویختند ، قهراً گوش ها و بناگوش ها و گوشواره ها و جلوی سینه و گردن نمایان می شد . این آیه دستور می دهد که باید قسمت آویخته ی همان روسری ها از دو طرف روی سینه و گریبان خود بیافکنند تا قسمت های یاد شده پوشیده گردد .»۳ (همان : ۱۳۶ و ۱۳۷)
در ذیل این آیه محمدبن یعقوب کلینی در کافی به سند خود از محمدبن یحیی ، از احمد بن محمد بن حکم از سیف بن عمیره از سعد اسکاف از ابی جعفر علیه السلام چنین روایت می کند که فرمودند : «استقبل شابُ من انصار امراه بالمدینه و کان النساء یتفلعن خلف آذانهّن فنظر المیعاد مقبلد فلمّا جازت نظر المیعاد و دخل فی زقاق قد سماه ببنی فلان فجعل ینظر خلفها و اعترض وجهه عظم فی الحائط أو زجاجه فشقّ وجهه فلمّا مفت الامرأه نظر فاذا الدماء تسیل علی صدره و ثوبه ؛ فقال ، والله و آتین رسول الله (ص) و لأخبرنّه قال : فأتاه فلمّا رآه رسول الله (ص) قال له ما هذا . فأخبره . فهبط جبرئیل علیه السلام بهذه الآیه اقُل لِلمُؤمِنینَ یغُضُّوا مِن اَبصارِهِم وَ یحفَظوا فُرُوجَهُم ذلک أَزکی لَهُم إنَّ اللهَ خَبیر بما یصنَعونَ .»۱ (کلینی ، ۱۴۱۳ هـ . ق ، ج ۵ : ۵۲۰)
«یکی از جوانان انصار با زنی از اهالی مدینه روبه رو شد در آن زمان ، زنان مقنعه خود را پشت گوش می بستند . جوان به زن ، که از رو به رو می آمد ، آن قدر نگاه کرد که زن از مقابل او گذشت و رفت . جوان درحالی که هم چنان از پشت سر ، آن زن را نگاه می کرد ، وارد کوچه بنی فلان شد که ناگاه استخوان یا شیشه ای که در دیوار بود ، صورت او را درید . وقتی زن رفت ، ناگاه جوان متوجه شد که خون روی لباس و سینه اش ریخته است ؛ با خود گفت : به خدا حتماً نزد رسول الله (ص) می روم و ماجرا را توضیح می دهم . جوان نزد پیامبر (ص) آمد . وقتی که رسول خدا (ص) او را دید پرسید : این چیست ؟ جوان ماجرا را توضیح داد . جبرئیل در این هنگام بر پیامبر چنین خواند : «به مردان بگو که چشمان خویش را ببندند و شرمگاه خود را نگاه دارند ، این برای شان پاکیزه تر است ؛ زیرا خدا به کارهایی که می کنند آگاه است .» ۲ (سوره نور ، آیه ۳۰)
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 21
مطالب مرتبط