پروپوزال پیش بینی بهزیستی روانشناختی بر اساس تاب آوری و امید به زندگی در بیماران دیابتی با آسیب شبکی بررسی میکند چگونه تابآوری و امید به زندگی بر بهزیستی روانشناختی بیماران دیابتی تأثیر میگذارد. دیابت و عوارض آن مانند رتینوپاتی دیابتی بر سلامت روانی افراد اثرات منفی دارد. این پژوهش با استفاده از پرسشنامه های استاندارد تاب آوری و امید به زندگی و بررسی دادههای جمعآوری شده از 100 بیمار، به تحلیل ارتباط این عوامل با بهزیستی روانشناختی میپردازد و نقش پیش بینی گری هر یک را ارزیابی میکند.
تعداد صفحه: 21 صفحه
فونت: B ZAR
فاصله سطرها: 1.15
منابع فارسی و لاتین: دارد
پرسشنامه و ضمائم: دارد
بندهای پروپوزال: عنوان، مقدمه، بیان مسئله، اهمیت و ضرورت تحقیق، اهداف پژوهش (هدف اصلی، اهداف جزئی)، فرضیه های پژوهش، تعریف مفاهیم پژوهش (تعریف مفهومی، تعریف عملیاتی)، روش تحقیق، طرح پژوهش، ابزار اندازه گیری، روش تجزيه و تحليل داده ها و…
مقدمه
دیابت نه تنها به عنوان یک بیماری شایع بلکه یک مشکل بزرگ بهداشتی است که در دنیای معاصر پراکندگی گستردهای پیدا کرده است. دیابت یا بیماری قند یک اختلال متابولیک (سوخت و سازی) در بدن است. در این بیماری توانایی تولید انسولین در بدن از بین میرود و یا بدن در برابر انسولین مقاوم شده و بنابراین انسولین تولیدی نمیتواند عملکرد طبیعی خود را انجام دهد. نقش اصلی انسولین پایین آوردن قند خون توسط مکانیزمهای مختلفی است. دیابت دو نوع اصلی دارد.
در دیابت نوع یک تخریب سلولهای بتا در پانکراس منجر به نقص تولید انسولین میشود و در نوع دو مقاومت پیشرونده بدن به انسولین وجود دارد که در نهایت ممکن است به تخریب سلولهای بتای پانکراس و نقص کامل تولید انسولین منجر شود. در دیابت نوع دو مشخص است که عوامل ژنتیکی، چاقی و کمتحرکی نقش مهمی در ابتلای فرد دارند (مراسکین ، 2012).
در دیابت، سرعت و توانایی بدن در استفاده و سوخت و ساز کامل گلوکز کاهش مییابد از اینرو میزان قند خون افزایش یافته که بهآن هایپرگلیسمی میگویند. وقتی این افزایش قند در دراز مدت در بدن وجود داشته باشد عوارض میکروواسکولار دیابت یا تخریب رگهای بسیار ریز در بدن ایجاد میشوند که میتوانند اعضای مختلف بدن همچون کلیه، چشم و اعصاب را درگیر کنند (شیفر، اندریو، لی و فلایشر ، 2011).
رتینوپاتی دیابتی یکی از عوارض بیماری دیابت است که روی چشم ها تأثیر میگذارد. رتینوپاتی دیابتی به سه شکل ادم ماکولا (نشت عروقی منتشر و یا موضعی در ماکولا)، تجمع پیشرونده عروقی (میکروآنوریسم، خونریزیهای داخل شبکیه، خمیدگی عروقی) و انسداد شریانی شبکیه دیده میشود (بوید و همکاران، 2013).
از آنجا که کنترل نکردن دیابت میتواند با آسیبهای جدی از جمله آسیب به شبکیه چشم همراه باشد، لذا بررسی بهزیستی روانشناختی و عوامل مؤثر بر آن در بیماران دیابتی با آسیب شبکیه چشم از اهمیت بسزایی برخوردار است.
بهزیستی روانشناختی در دو دههی اخیر در ادبیات پژوهشی به وفور مورد بررسی قرار گرفته است و دامنهی مطالعات آن از حوزهی زندگی فردی به تعاملات اجتماعی کشیده شده است (کول، 2009). بهزیستی روانشناختی به عنوان یکی از جنبههای مهم بهزیستی به معنای تلاش برای استعلا و ارتقاست که در تحقق استعدادها و تواناییهای فردی متجلی میشود یا به عبارت دیگر، تلاش برای کمال در جهت تحقق تواناییهای بالقوهی واقعی فرد است (رایف ، 1995). الگوها و نظرات مختلفی در خصوص بهزیستی روانشناختی توسط روانشناسان و صاحبنظران حوزهی سلامت روان مطرح شده است.
یکی از مهمترین الگوهای تبیین بهزیستی روانشناختی الگوی رایف و کیز (1995) می باشد. در این الگو، بهزیستی روانشناختی به عنوان تلاشی برای رسیدن به کمال در جهت تحقق تواناییهای بالقوه واقعی فرد به شمار میرود که شش مؤلفهی خودپیروی ، تسلط محیطی ، رشد شخصی ، رابطه مثبت با دیگران ، هدف و جهتگیری در زندگی و پذیرش خود را در بر میگیرد.
خودپیروی به معنای عملکرد فرد بر اساس معیارها و عقاید خویش میباشد، هر چند که با عرف و رسم و رسوم پذیرفته شده در جامعه متناقض باشد؛ تسلط محیطی به معنای تحت کنترل داشتنِ جهان پیرامون است به طوری که فرد بتواند تا حد زیادی بر زندگی و محیط اطرافش احاطه داشته باشد؛ رشد شخصی شامل توانایی شکوفا ساختن کلیه نیروها و استعدادها و پرورش تواناییهای جدید در شخص است؛ رابطه مثبت با دیگران بر میگردد به برقراری روابط صمیمی و نزدیک با دیگران ضمن اشتیاق داشتن به برقراری چنین روابطی و نیز توانایی عشق ورزیدن به اطرافیان؛ هدف و جهتگیری در زندگی به معنای توانایی پیدا کردن معنا در زندگی و هدفمند بودن و تعقیب اهداف است؛ پذیرش خود نیز دربرگیرندهی نگرش مثبت شخص نسبت به خود است که نه به معنای خودشیفتگی یا عزت نفس بالا، بلکه به معنای احترام به نفسی است که با دانستنِ نقاط قوت و ضعف خود در فرد صورت میگیرد (ریف و کیز، 1995).
نقش عوامل حمایتی در کمک به افراد برای سازگاری فعالانه با رویدادهای استرسزا همواره مورد توجه پژوهشگران حوزهی روانشناسی بوده است. به طوری که آنها بر این باورند که افراد در برخورد با مشکلات میتوانند ضمن مبارزهی سرسختانه، قدرت و ظرفیت تحمل بیشتری را در خود به وجود آورده تا بدین طریق بتوانند بر مشکلات فائق آیند. در دو دههی اخیر پژوهشگران دریافتند که افراد موفق در برخورد با مسائل استرسزا و فشارها در مقایسه با افراد شکننده در برابر مشکلات، دارای خصوصیات و ویژگیهای متفاوتی میباشند که از این طریق میتوانند فشار کمتری را تحمل کرده و هر چه سریعتر به نقطهی تعدل روحی برسند. یکی از این ویژگیها در قالب مفهومی با عنوان تابآوری مطرح گردیده است.
تابآوری یکی از سازههای عمده رویکرد روانشناسی مثبتگرا میباشد. در سالهای اخیر، این رویکرد با شعار توجه به استعدادها و توانمندیهای انسان (به جای پرداختن به اختلالات و ناهنجاریها) مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است.
تابآوری در برگیرنده مفاهیم مختلف است. اصطلاح تابآوری به صورتهای مختلف و متنوعی تعریف شده است: مانند توانایی سازگاری موفقیتآمیز در مقابل محیط در حال تغییر (داروین ، 1989؛ سیچیتی و کوهن ، 1995)؛ سرسختی و آسیبناپذیری (آنتونی ، 1974؛ کوباسا ، 1979؛ مدی و خوشابا ، 1994)؛ و سازگاری موفقیتآمیز علیرغم استرس زیاد و شرایط ناگوار (استوارت، رید و منگهام ، 1997). اما همه تعاریف دارای یک توصیف مشترک میباشند و آن هم «توانایی بازگشت به حالت اولیه » میباشد (به نقل از صحراگرد، 1386).
گارمزی و ماستن (1991) تابآوری را یک فرآیند، توانایی یا پیامد سازگاری موفقیتآمیز علیرغم شرایط چالشبرانگیز و تهدیدکننده میدانند. در تعریفی دیگر، تابآوری یعنی آشکارکردن شایستگی در افراد علیرغم تحت فشار بودن و استرس زیاد است (گارمزی، ماستن و تلگن ، 1984). راتر (2001) معتقد است تابآوری، سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است.
امید به زندگی نیز به عنوان یکی از پیشایندهای بهزیستی روانشناختی دارای تعاریف گوناگونی است. جنانچه فرانکل (1984) معتقد است هنگامی که انسان به فعالیتهای مورد علاقهاش میپردازد، با دیگران ملاقات میکند، به تماشای آثار هنری و ادبی میپردازد، و یا به دامان طبیعت پناه میبرد، امید را در خود احساس میکند. همچنین هنگامی که احساس میکند وجود و هستیاش به یک منبع لاینزل پیوند خورده است و خود را متکی به چهارچوبها و تکیهگاههای گسترده و قابل اتکایی مانند مذهب میداند و فلسفهای برای زندگی کردن انتخاب کرده است زندگی را میبیند، آن را در مییابد و احساس میکند.
با توجه به اهمیت بررسی پیشایندهای بهزیستی روانشناختی در بیماران دیابتی با آسیب شبکیه چشم، پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی اثر پیشبینیکنندگی تابآوری و امید به زندگی بر بهزیستی روانشناختی بیماران دیابتی با آسیب شبکیه چشم بپردازد.
بیان مسئله
سازمان بهداشت جهانی (2001)، سلامتی را به عنوان حالتی از بهزیستی کامل جسمی، ذهنی و اجتماعی و نه صرفاً نبود بیماری تعریف میکند. به بیان دیگر از نظر این سازمان، سلامت روانی حالتی از بهزیستی است که در آن فرد به تواناییهای خود، آگاه، با فشارهای روانی، سازگار و مثمرثمر در کار مفید برای خویش است (سازمان بهداشت جهانی، 2004). به رغم تأکید فوق بر مسایل مثبت غالباً متخصصان سلامت به قدری بر مشکلات افرادِ دچار بیماری متمرکزند که نیازهای افراد سالم را فراموش میکنند. به بیان دیگر مراکز سلامت روانی به جای توجه به جنبههای مثبت سلامت بیشتر درگیر درمان بیماریهای روانیاند (پیلگریم ، 1997).
دیابت یا بیماری قند یک اختلال متابولیک (سوخت و سازی) در بدن است. در این بیماری توانایی تولید انسولین در بدن از بین میرود و یا بدن در برابر انسولین مقاوم شده و بنابراین انسولین تولیدی نمیتواند عملکرد طبیعی خود را انجام دهد (مراسکین، 2012). بنابراین دیابت جزء بیماریهایی است که سلامت فرد را تهدید کرده و بر سایر اعضای بدن از جمله چشم تأثیر مخرب دارد (بوید و همکاران، 2013).
یکی از آسیبهای چشمی که ناشی از بیماری دیابت است با نام رتینوپاتی دیابتی شناخته شده است. این بیماری به طور مستقیم شبکیه چشم را هدف قرار داده و موجب رشد رگهای خونی غیرطبیعی در آن قسمت میشود. لذا باعث بروز مشکلات جدی در بینایی میگردد (بوید و همکاران، 2013).
بنابر آنچه ذکر شد، لزوم توجه به سلامت جسمی و روانی این بیماران آشکارتر میگردد. از این رو، شناخت عوامل تعیین کنندهی سلامت روانی افراد از مهم ترین مسائل علوم انسانی در سالهای معاصر است. نظریههایی مانند نظریههای خودشکوفایی مازلو ، کارکرد کامل راجرز و انسان بالغ یا بالیدگی آلپورت در شکلبندی مفهوم سلامتی روانشناختی، این فرضیه بنیادی را پذیرفته و از آن بهره جستهاند (ریان و دسی ، 2001). به دنبال ظهور این نظریهها و جنبش روانشناسی مثبت که در سلامتی روانی بر وجود ویژگیهای مثبت و رشد تواناییهای فردی تأکید داشتند، گروهی از روانشناسان به جای اصطلاح سلامتی روانی از بهزیستی رواشناختی استفاده کردهاند.
زیرا معتقدند این واژه بیشتر ابعاد مثبت را به ذهن متبادر میکند (ریف و سنیگر، 1998) و در این راستا مدلهایی مانند مدل جاهودا مدل بهزیستی ذهنی ، داینر و مدل شش عاملی بهزیستی روانشناختی ریف (1989) تدوین شدهاند که در تعریف و تبیین سلامت روانی به جای تمرکز بر بیماری و ضعف بر تواناییها و داشتههای فرد متمرکز هستند (کومپتون ، 2001).
الگوی ریف (1995) است که از مهمترین مدلهای حوزه بهزیستی روانشناختی به شمار میرود. در این دیدگاه بهزیستی به معنای تلاش برای استقلال و ارتقاست که در تحقق استعدادها و تواناییهای فرد متجلی میشود. از این منظر، فردی که دارای بهزیستی روانشناختی است از ویژگیهایی مانند عزت نفس، ارتباطهای اجتماعی گسترده، احساس خودکارآمدی و حس استقلال برخوردار است (ریف و سینگر، 1998).
پژوهشگران در تحقیقات مختلف عوامل متعددی را اثرگذار بر بهزیستی روانشناختی دانستهاند که از آن جمله میتوان به نقش عوامل فردی، اجتماعی و خانوادگی اشاره کرد (دیمو و اکوک ، 1996؛ فالسی ، 1997؛ بل و بل ، 2005؛ دسجردنیز، زلنسکی و کاپلان ، 2008؛ سندهو، سینگ، تونگ و کاندرا ، 2012؛ جاهودا، 1958؛ کاون ، 2000؛ ویسینگ و وان ادن ، 2002؛ کارادماس، 2006؛ ترینر و همکاران، 2012؛ کیمر، 2013). اما به طور خاص، برخی پژوهشها به بررسی نقش اثرگذار تابآوری (مک و وونگ ، 2011؛ ولف، 2001؛ توماس و همکاران، 2012؛ پرچ، فلانگر و اشمیت ، 2012؛ کوتو، کولر و نوو ، 2011) و یا امید به زندگی (پاپولاسوپلس و کپلر ، 2011؛ کاریمن و وینگرهوست ، 2012) بر بهزیستی روانشناختی اهتمام ورزیدند.
تابآوری قابلیت فرد در برقراری تعادل زیستی-روانی و روحی در مقابل شرایط مخاطرهآمیز میباشد (کانر و دیویدسون ، 2003). بنابراین افراد تابآور در شرایط مختلف قادر به حفظ سلامت خود بوده و میتوانند بهزیستی روانشناختی را تجربه کنند (مک و وونگ، 2011).
توماس و همکاران (2012) در پژوهشی نشان دادند که تابآوری پیشبینیکنندهی مثبت و معناداری برای بهزیستی روانشناختی است. پرچ، فلانگر و اشمیت (2012) در پژوهشی دریافتند که تابآوری دارای اهمیت بسیاری در بهزیستی میباشد به طوری که با افزایش تابآوری، بهزیستی نیز افزایش مییابد.
امید به زندگی نیز به عنوان مجموعهای ذهنی در نظر گرفته شده است که مبتنی بر حس متقابل اراده و برنامهریزی برای رسیدن به هدف میباشد (اشنایدر و همکاران، 2006). بنابراین افراد امیدوارتر از بهزیستی روانشناختی بالاتری برخوردارند (پاپولاسوپلس و کپلر، 2011).
کاریمن و وینگرهوست (2012) طی پژوهشی نشان دادند که افراد با امیدواری بیشتر به آینده دارای خصوصیات ارزیابی مجدد، تابآوری و بهزیستی بالاتر و سرکوبی کمتر بودند، اما افراد ناامید به آینده، بهزیستی روانشناختی پایینتری داشتند. پاپولاسوپلس و کپلر (2011) طی پژوهشی نشان دادند که امید به زندگی رابطهی مثبت و معناداری با بهزیستی روانشناختی دارد.
با این همه باید گفت که تحقیقات بسیار اندکی به بررسی تأثیر نقش پیشبینیکنندگی همزمان عواملی چون تابآوری و امید به زندگی بر بهزیستی روانشناختی بیماران دیابتی با آسیب شبکیه چشم پرداختهاند.
از اینرو پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سؤال است که آیا تابآوری و امید به زندگی پیشبینیکنندههای معنیداری برای بهزیستی روانشناختی بیماران دیابتی با آسیب شبکیه چشم میباشند؟ در واقع پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه همزمان دو عامل مهم فردی شامل تابآوری و امید به زندگی بر بهزیستی روانشناختی صورت میگیرد تا علاوه بر پیدا کردن رابطهی همزمان این عوامل با بهزیستی روانشناختی، نقش هر یک از آنها را در پیشبینی بهزیستی روانشناختی بیماران دیابتی با آسیب شبکیه چشم مورد بررسی قرار دهد.
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 21
مطالب مرتبط