دانلود مقاله تعریف روانشناسی از سلامت
تعریف روانشناسی از “سلامت “
در تلاش برای تعریف روانشناسی سلامت، ابتدا باید سعی شود که سلامت به مثابه یک مفهوم تعریف شود. مشهورترین تعریف سلامت در نظامنامه سازمان بهداشت جهانی (world heal the organization) به شرح زیر صورت گرفته است:
سلامت حالت کامل آسایش و کامیابی زیستی ، روانی و اجتماعی است و صرف فقدان بیماری یا معلولیت ( ناتوانی ) سلامت نیست.
ابعاد منفی و مثبت این تعریف به وسیله داونی (Dawnie etall 1996) و همکاران ( ۱۹۹۶ ) مورد ملاحظه قرار گرفته است. در قسمت اول تعریف، آنها اعتقاد دارند که سلامت به مثابه یک مفهوم مثبت نگریسته می شود ( کیفیت مثبت: آسایش، بهزیستی) در قسمت دوم تعریف، سلامت در بعد منفی به مثابه فقدان بیماری یا معلولیت نگریسته می شود (اشاره ضمنی به ابعاد منفی دارند). با در نظر گرفتن هر دو بعد تعریف، این مطلب را می رساند که سلامت حقیقی هم شامل پیشگیری از نابهنجاری و بیماری (مثل نا خوشی ، بیماری) و نیز ارتقای سلامت مثبت است که این امر (ارتفای سلامت مثبت) خیلی مورد غفلت قرار گرفته است.
بنیارد (Banyard) ( 1996 ) تعریف سلامت بر مبنای کامل صحت و آسایش زیستی، روانی و اجتماعی را مورد انتقاد قرار داده و اظهار می کند که رسیدن به آن حالت در عمل خیلی مشکل است. از سوی دیگر این تعریف از عوامل گسترده اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که ممکن است در این حالت سهیم باشند، غفلت کرده است. این تعریف همچنین مستلزم آن است که افرادی که کامل نیستند (لزوما)، سالم نیز نیستند. در زمینه روان شناسی سلامت، رویکردهای متفاوتی وجود دارد از جمله مدل زیستی پزشکی (Biomedical model) و مدل زیستی روانی اجتماعی (Biopsychosocial model) که در اینجا به آخرین مدل ارائه شده توسط دوانی و همکاران (۱۹۹۶) اشاره می کنیم.
مدل جدید سلامت
به عنوان راهی برای حل بعضی از مسائل زندگی، با در نظر گرفتن سلامت به مثابه یک مفهوم نسبی، به جای فهوم مطلق، دوانی و همکاران (۱۹۹۶) مدل جدیدی از سلامت را ارائه داده اند که در شکل (۱) نشان داده شده است.
با در نظر گرفتن سطح مثبت سلامت، دوانی و همکاران مفهوم << سلامت و رفاه حقیقی >> را به جای اصطلاح سلامت ذهنی به کار بردند زیرا، اصطلاح اخیر ممکن است فریبنده باشد و از تآثیراتی ناشی شود که نسبت به کنش وری فرد مضر باشند یا برای اجتماع زیان آور باشند. در عوض، دوانی و همکاران عقیده دارند که سلامت حقیقی، فرایند نیرومند شدن و قادر بودن توأم با داشتن یک << زندگی خوب >> را منعکس می کند. به عنوان مثال، داشتن دوستان، خشنودی از نیازهای عادی، داشتن کنترل زندگی، قادر بودن برای انتخاب آنچه فرد می خواهد انجام دهد یا قادر بودن به گسترش و توسعه خلاقیت های فرد و داشتن اختیار رای توسعه این کیفیات، تمام این کیفیات سلامت حقیقی زندگی ما را تشکیل می دهند.
دوانی و همکاران خاطر نشان می کنند که سلامت مثبت، اندیشه تناسب اندام را نیز در بر می گیرد. این مفهوم بر اسنادهای جسمی سامت متمرکز است و در چهار مقوله قدرت و استحکام، نیروی بدنی، انعطاف پذیری و مهارتها خلاصه می شود.
در کل، تمام اید مربوط به مدل جدید سلامت ، به تعریف سلامت از ددگاه سازمان بهداشت جهانی (۱۹۶۴) ارتباط پیدا می کند و عدم تعادل بین سلامت مثبت و منفی را دوباره جبران کرده و التیام می بخشد. این هدف با ارتقای سلامت مثبت و استفاده از ارتقای سلامت به مثابه وسیله ای برای رسیدن به سلامت متعادل مثبت جسمی، روانی و اجتماعی بالا توأم با پیشگیری از بیماری جسمی، روانی و سلامت متعادل مثبت جسمی، روانی و اجتماعی بالا توأم با پیشگیری از بیماری جسمی، روانی و اجتماعی قابل وصول است.
روانشناسی و سلامت
نقش روانشناسی در پیشگیری، کنترل و ارتقای سلامت ما، به مثابه یکی از چالش انگیزترین و جالبترین وظایف قرن بیستم نمود پیدا کرده است. تاسیس روانشناسی سلامت به عنوان بخش ۳۸ در انجمن روانشناسی امریکا ( Apa) (American psyholigical Association) در ۱۹۷۸ و دادن کرسی در انجمن روانشناسی انگلیسی (Bps) (British psychological society)، نیاز و ارزش فرایند کاربرد اطلاعات را در نتایج مراقبت های بهداشتی و سلامت در روانشناسی نشان می دهد. (متارازو ۱۹۹۴).(Matarazzo)
در طول ۱۰ سال اخیر، روانشناسی سلامت در شناخت رفتارهای فردی و سبکهای زندگی که سلامت جسمی شخصی، پیشگیری و درمان بیماری را تحت ناثیر قرار می دهد، مشارکت کرده است. هم چنین در شناخت عوامل خطر مربوط به ناخوشی، بهبود بخشیدن به سیستم های مراقبت بهداشتی از طریق شناخت کارهای عملی خوب و شکل دادن دیدگاه عمومی بر اساس سلامت عامه مردم، روانشناسی سلامت سهم قابل ملاحظه ای داشته است.
روانشناسی سلامت هم چنین در کنترل و مقابله با استرس، تشکیل درد، کاهش و ترک سیار و تعدیل سایر رفتارهای پرخطر درگیر بوده است. در سطح ارتقای سلامت و بهداشت، روانشناسان در تشویق به تمرین منظم ورزش و داشتن رفتارها و تفکر مثبت فعالیت داشته اند.
روانشناسی به نام دیوید مایرز (David Myers) که کتابی با نام << به دنبال سرخوشی : چه اشخاصی سرخوش هستند و چرا >> (?theparsuit of Happiness : Who is happy and why) تالیف کرده است، سلامت روانی فرد را در میزان داشتن سرخوشی فرد می داند و سرخوشی (خوشحالی) را چنین تعریف می کند:
<<نوعی احساس امنیت ، احساس اینک زندگی به طور کلی به خوبی می گذرد>>
این حالت خوشی و نشاط، آنی و زودگذر نیست. طبق یافته های یک بررسی ده ساله که انستیتو ملی پیری به انجام رسانده است، افراد برخوردار از روحیه خوش تا ده سال پس از آغاز بررسی نیز همین روحیه را حفظ کرده بودند. این افراد در صورت برخورد با موانع و شکست. قادر بودند دوباره نیروهای خود را جمع کنند و خوشبختی را دیگر بار در زندگی خود بازیابند.
چه چیزهایی باعث خوشحالی مردم می شود به گفته مایرز خوشحالی به سن یا میزان درآمد، مرد یا زن بودن بستگی ندارد، ولی با بعضی خصوصیات شخصیت فرد ، وجود تناسب بسن شغل و مهارت های او، داشتن روابط نزدیک با دیگران و برخورداری از اعتقادات مذهبی و عمل کردن به آنها مربوط است. طبق این نظر ، بهترین عوامل پیش بینی کننده خوشی، ثروت و زیبایی یا شهرت نیست، اما افرادی که بیشتر احتمال دارد خود را آدم های سرخوشی تعریف کنند، دارای صفات یا ویژگی های مشخص هستند که در ادامه آمده است.
ویژگی های افراد با نشاط
احترام به خود: به زبان خیلی ساده مرد سرخوش را دوست دارند. اگر چه آنان در برابر احساسات تردید در مورد خود، اضطراب و افسردگی به طور کامل مصون نیستند، به جنبه های خوب و مثبت خود بیشتر توجه می کنند و محدودیت هایشان را می پذیرند. و……….
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 10
مطالب مرتبط