این مقاله در مورد فمنیسم و لزبینیسم بوده و این دو موضوع را در ادیان مختلف مثل اسلام و مسیحیت بررسی نموده و سپس علل گرایش به فمنیسم و لزبینیسم در جامعه مورد بررسی قرار خواهد گرفت. این پروژه به صورت یک مقاله علمی جمع آوری گردیده و به دانشجویان رشته های علوم اجتماعی و دیگر رشته های مرتبط پیشنهاد می گردد.
مقدمه
فمينيسم يكي از مباحث بحث برانگيز عصر حاضر است كه در دهههاي اخير تحولات گستردهاي را در مفاهيم، نقشهاي فردي، خانوادگي و اجتماعي زنان و نيز هويت آنها ايجاد كرده است. امروزه نظريه فمينيسم مجموعهاي از نحلههاي فكري، احزاب سياسي و انواع و اقسام گرايشهاي ذهني و رفتاري زنان است و در حوزههاي سياست، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع و نيز حوزههاي مختلف علوم ورود يافته است. به زعم انديشمندان فمينيسم، مهمترين دستاورد اين نهضت كاستن فاصلههاي جنسيتي در حيطه خانوادگي و اجتماعي است، در حالي كه با تعاريف جديد از خانواده، نظام سنتي با چالش روبرو شده است، هرچند در تحليلهاي انتزاعي ادعا ميشود شرايط مطلوبي براي زنان فراهم شده، امّا با كلنگري و ربط پديدهها به يكديگر مشخص ميشود كه فرهنگ جديد ضمن ترويج فردگرايي بستري را فراهم ميكند كه نهايتاً به عدم تفاهم اجتماعي و عدم درك متقابل زنان و مردان و بروز اختلال در سيستم روابط اجتماعي و خانوادگي ميانجامد. به منظور بررسي بيشتر اين جنبش برخي از صاحبنظران تغيير و تحولات دروني اين نظريه را در سه موج مورد بررسي قرار ميدهند.
موج اوّل:
در اواخر قرن نوزدهم همزمان با مبارزات گسترده مردم آمريكا عليه تبعيضنژادي، زنان نيز به صورت فعال مشاركت نموده و اين حركت ضد تبعيضنژادي را به اعتراضي گسترده عليه نابرابري حقوقي در عرصههاي مختلف اجتماعي سوق دادند. اوج اين حركت در سالهاي 1848 تا 1880 و بر پايه اصول و مباني ليبراليستي شكل گرفت. اين وضعيت تا اوائل قرن بيستم ادامه داشت و حق رأي و حضور هر چه بيشتر زنان در عرصههاي اجتماعي را رقم زد. اين جنبش در دهههاي 1920 تا 1960 به علت ايجاد تشتت و اختلافات درون سازماني دچار افول گرديد.
موج دوّم:
در سال 1961 در نظام سياسي آمريكا تغييراتي رخ داد و بار ديگر توجه زنان فعال و طرفدار حقوق زن، به سوي حل مسائل و مشكلات زنان معطوف گرديد. بدين ترتيب موج دوّم فمينيسم، از آمريكا آغاز شد و بعدها كشورهاي اروپايي را تحت تأثير قرار داد. فمينيستهاي اين دوره خواهان اعطاي حقوق مشابه مردان و ايجاد فرصتهاي جديد براي زنان بودند.
موج سوّم:
در اواخر دهه 70، همزمان با افول موج دوّم، براثر رشد اختلافات دروني، موج سوّم حركت فمينيستي آغاز گرديد كه بيشتر بر تفاوتها و ناهمسانيهاي موقعيت زنان و توجه به اصول زيربنايي و احترام به تكثر آرا و انديشهها تأكيد داشت. در اين دوره نظريهپردازي و مطالعات آكادميك از اهميت خاصي برخوردار گرديد.
فهرست مطالب
مقدمه
موج اوّل
موج دوّم
موج سوّم
1) شاخههاي فمينيسم
1-1) ليبرال فمينيسم
2-1) فمينيسم فرهنگي
3-1) فمينيسم ماركسيسم
4-1) فمينيسم سوسياليسم
5-1) فمينيسم راديكال
6-1) لزبين فمينيسم
2) همجنسگرايي و تاريخچة آن
3) نظرگاه اديان در مورد همجنسگرايي
1-3) يهوديت
2-3) مسيحيت
3-3) اسلام
4) علل همجنسگرايي زنان
5ـ لزبينيسم در عرصه بينالمللي
6) همجنسگرايي و نظام سرمايهداري
7) لزبينيسم در رسانهها
8) تأثيرات همجنسگرايي
1-8) تأثير بر سلامت جسمي
2-8) تأثير بر سلامت رواني
3-8) تأثير بر روابط اجتماعي
9) كلام آخر
فهرست منابع
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 41
مطالب مرتبط