دانلود اقدام پژوهی راههای جذاب کردن ساعت انشاء دانش آموزان مقطع راهنمایی
چکیده
نگارش درواقع زبان وکاربردآن درعرصهٔ تفکروبیان تفکر است. هم گام باآموزش نگارش-به عنوان امری زبان شناختی-بایدبه جنبهٔ فکری واندیشه ای آن هم توجه کرد. یعنی درنگارش زبان درخدمت تفکر است نه درخدمت آفرینش وادب وهنر. (حق شناس،۷۶، شمارهٔ ۴۲)
دردرس نگارش، قدرت تفکر، تمرکزواستنتاج دانش آموزان را باید تقویت کنیم وبه او بیآموزیم که چگونه درمسیر ارتباطات اجتماعی خود، به ارتباطهای وسیع تردست یافت. (سنگری،۷۶، شمارهٔ ۴۲)
درس نگارش می تواندبه یادگیری مجموعه دروس دیگر کمک کند. دانش آموزوقتی دراین عرصه توانا میشود، قدرت دریافت درسهای دیگرراپیدا خواهد کرد.
درواقع مادانش آموزرابرای ارتباط اجتماعی آماده میکنیم و زبان نگارش را به او میآموزیم. به اوتمرین میدهیم برای این که مسائل خودراحل کند؛ بتواند فکر کندوازمحیط بیرون از خود، شناختی برون گرایانه داشته باشد. درعین حال، اورابرای آفرینش ونویسندگی خلاق آماده میسازیم وبه او کمک میکنیم تاآن چه راکه دردرون خوددارد، بابیانی خلاق متجلی سازد.
نظامهای آموزشی، دانش آموزان رادرمیادین گوناگون زندگی فردی واجتماعی به موفقیت برسانند، به ادبیات ونگارش که یک ابزارارتباطی قوی است، بیشتر معطوف نموده است. پس بااین وجودادبیات یک ابزار قوی برای برقراری ارتباط شایسته ترباعلم ودانش بشری می باشدکه بتوا ند زمینهٔ ظهوروبروزعواطف انسانی باشدوبابرقراری ارتباط مناسب تر-صحیح وسالم-به سادهترین شکل خواستهها، تمایلات، اندیشه هاوعواطف راانتقال دهد.
از ادبیّات میتوان برای رسیدن به دو هدف کلّی استفاده نمود:۱ ـ استفاده از ادبیّات برای معنا بخشیدن به زندگی ۲ ـ استفاده از ادبیّات برای معنا آفریدن در زندگی.
هدف اوّل با خواندن آثار ادبیای که برای نوجوانان خلق شده و هدف دوم با ایجاد زمینه برای خلق آثار ادبی توسط نوجوان، حاصل میشود. بدیهی است که برای رسیدن به این اهداف باید به تقویت انگیزهٔ نوشتن و خواندن در نوجوانان بپردازیم.
برای نائل شدن به این هدف، معلّمان میتوانند از روشهایی مانند: الگوی بدیعهپردازی، خاطرهنویسی، انشای گروهی، قصّهگویی و کار با تصاویر استفاده کنند
کلید واژه: انشا، ترس از نوشتن، خاطرهنویسی، قصّهگویی
مقدمه
یونسکو برای قرن بیست ویکم چهار هدف متصور شده است. این اهداف آموزش برای یادگیری، آموزش برای کار برد، آموزش برای زیستن وآموزش برای با هم زیستن و (زندگی مسالمت آمیز) است.
در هدف نخست، آموزش گیرنده اصول اولیه ومفاهیم وبدیهیات دانش رایاد میگیرد.
در هدف دوم، فراگیر قادر است یافته هاواندوخته های خودرادر زندگی واقعی به کارببردواز آن هابهره مند شود. در هدف سوم، دانش آموزبا علومی آشنامی شودتابتواندسلامت جسم وروان خودرافراهم کند مانند رعایت اصول بهداشتی، تغذیه و ورزش و…در یک نگاه میتوان دریافت این هدف ناظر به بقاءفرد است.
در هدف چهارم، فراگیر باید قادر باشد تمامی دانشها ومهارت های خودرادر خدمت به اجتماع قرار دهدودر سطحی بالاتر، قادر به ارتباط سالم وسازنده با دیگران بوده وبه ارزش هاو زندگی جمعی احترام بگذارد، این هدف ناظر به زندگی اجتماعی است.
انشا واژهای که همواره فکر مرا به خود مشغول میکرد. آن وقتها که هنوز دانشآموز دورهٔ راهنمایی بودم، نمیتوانستم انشای خوبی بنویسم. تمام همّ و غمم در ساعت انشا این بود که چه بنویسم تا هم معلّم از آن راضی باشد و هم نزد بچهها شرمنده نشوم. روزی از دبیر پرسیدم: انشا چیست و چه طور نوشته میشود؟ دبیر جواب داد: انشا، انشائه دیگه! آنچه مینویسی. بعد هم گفت: خوب بنویس، قلم خوردگی نداشتهباشه، نقطه را بگذار، حاشیه را رعایت کن و…
پاسخ او مرا قانع نکرد. دلم میخواست راه و روش نوشتن انشا را خوب یاد بگیرم تا حاصل فکر و زحمتم را در کلاس بخوانم، نه این که مثل اکثر بچّهها والدینم زحمت نوشتن انشا را برایم بکشند و هنگام قرائت آن در کلاس از عهدهٔ تلفّظ کلمات سخت برنیایم. بنابراین از دیگران سؤال کردم امّا راهنماییهای آنها نیز مرا به نتیجه نرساند.
اما زمانی که به عنوان معلّم انشای مدرسهٔ راهنمایی صرم حضور یافتم، پیبردم دانشآموزان هنوز با مشکلات و دغدغههای نوشتن روبرو هستند.
هر جلسه چند نفر پیدا میشدند که انشا ننوشته بودند، بعضی هم از کتابی کپی کردهبودند، انشای برخی دیگر نیز از نوشتههای دانشآموزان دورهٔ ابتدایی هم ضعیفتر بود. اغلب آنها با اصول و فنون انشانویسی آشنا نبوده و حتّی قادر نبودند یک صحنه یا منظره را توصیف کنند.
با خودم اندیشیدم هدف از آموزش انشا چیست؟
کمک به دانشآموزان به منظور تسلّط بر نوشتن و انتقال افکارشان به دیگران؟ آموزش نحوهٔ ارتباط با دیگران، کسب اتکا به نفس و خودباوری؟ یا ایجاد ترس و اضطراب و انتقال این ترس از نسلی به نسل دیگر؟ آیا این چرخهٔ تلخ میبایست همچنان ادامه پیدا کند و دانشآموزان من هم به این چرخه وارد شوند، همانطور که من هم وامدار همین ترس و دلهره هستم.
در این مقاله سعی کردهام، روشهای گوناگون علاقهمند نمودن دانشآموزان به درس انشا و شیوههای عملی اجرای آنها را به منظور تحقّق اهداف درس انشا و از بین بردن ترس از نوشتن در دانشآموزان، ارائه دهم. هدف عمدهٔ اجرای این روشها، آبیاری افکار و اندیشههایی است که ما معلّمان باغبان آنها هستیم. تا خودشان شکوفا شوند نه اینکه مانند مجسّمه آنها را خشک کنیم و تفکّر و تخیّل و خلّاقیّت را در آنها از بین ببریم. به امید روزی که هر دانشآموزی در جامعه با استفاده از خلّاقیّتهای خود یک مبتکر توانا باشد.
انواع مشکلات انشاء و جمله نویسی
۱-اشکال دردستورونحو: برخی دانش آموزان در به کاربردن قواعد دستور زبان فارسی، زمانها وضمایرو… دچار مشکل هستند.
۲-بی نظمی در ترتیب قرار گرفتن کلمه مثال: مادرم میپزد غذا.
۳-عدم هماهنگی میان فعل وضمیر مورد استفاده. مثال:: من به مدرسه رفت.
۴-افزودن پسوندهای نادرست به کلمه.
۵-در استفاده از علائم نمادی مانند نقطه گذاری، ویرگول، علامت تعجب و… دچار مشکل هستند.
۶-فاقد مهارتهای لازم برای اصلاح نوشتههای خود هستند. دانش آموز ایده دارد ولی نمیداند کدام مطلب را در اول ویا آخر بنویسند
۷- این قبیل دانش آموزان، هنگام نوشتن یا برنامه ریزی ندارند ویا برنامه ریزی خیلی کمی دارند.
۸-پاراگرافهایی که مینویسند دارای سازمان بندی ضعیف است ومتن وکلمات در هم وبرهم نوشته میشود.
۹-در نوشتن یک مقاله یا انشاء در سطح کلاسی خود ناتوان هستند.
۱۰-در مرتب کردن کلمات وجملات در هم ریخته ناتوان هستند مثال: کتاب دارم من (بجای من کتاب دارم) دانش آموز باید در ابتدا مطلب را تعریف کند وبعد انشای آن را بنویسد.
۱۱-فقر ایده ای دارند (ناتوانی در به تحریر در آوردن اندیشههای خود).
۱۲-در نوشتههای آنها اندیشههای کمی به کار میرود و خلاقیت کمتری دارند.
۱۳-از جملات دارای ساختار پیچیده، کمتر استفاده میکنند وانواع کمی از واژهها را در جملات خود میگنجانند.
۱۴-نوشته آنها دارای غلطهای دیکته ای است.
۱۵-در واژگان، پختگی ادراکی، کاربرد کلمات، سبک وکل مهارت نوشتن، نمرههای پایین میگیرند.
۱۶- در انتقال افکار، نظرات وتمایلاتشان دچار مشکل هستند.
۱۷-عدم ارائه الگوی انشاء توسط معلم هم میتواند به ضعف انشاء نویسی ویا جمله نویسی بیانجامد.
۱۸- عدم مطالعه کتاب داستان توسط دانش آموزان.
۱۹- عدم رغبت و علاقه دانشآموزان.
۲۰-محدود و معین بودن موضوع انشاء.
۲۱-عدم توسعه کتابخانه کلاس و یا دبستان.
۲۲- شرکت نکردن دانش آموزان درسخنرانی ها، گردشها و بادیدهای علمی سطح آگاهی آنها را کاهش میدهد.
۲۳-عدم فراهم نکردن زمینههای مساعد جهت تقویت استعداد نویسندگی دانش آموزان.
۲۴-عدم آموختن کلمات هم خانواده، متشابه و متضاد و افزایش لغات آنها
۲۵- عدم آشنایی دانشآموز با چگونگی شروع انشاء.
۲۶- موضوع انشاء با سن و فهم و علاقه کودکان مطابقت ندارد.
۲۷-عدم توانایی در ترکیب کلمات و بیان احساس فکر.
فهرست مطالب
چکیده ۱
مقدمه ۳
بیان مساله ۷
جمعآوری اطّلاعات (شواهد۱) ۸
ادبیات موضوع ۱۲
ترس از نوشتن ۱۲
ارایهی راهحل ۱۴
چگونگی نظارت بر اجرای راه حل ۲۳
چگونگی نظارت بر اجرای راه حل ۲۴
نتیجهگیری ۲۶
پیشنهادات ۲۸
فهرست منابع ۳۰
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 35
مطالب مرتبط