عزت نفس جنسی
مبانی نظری و پیشینه پژوهش عزت نفس جنسی
مبانی نظری و پیشینه پژوهش عزت نفس جنسی در ۱۷ صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
مقدمه
یکی از جنبههای عزت نفس در طیف مسائل جنسی قرار میگیرد و بر رفتارهای جنسی تاثیر گذار است که به آن عزت نفس جنسی میگویند. عزت نفس جنسی عبارت است از واکنشهای عاطفی انسانها نیست به ارزیابیهای ذهنی در مورد افکار، احساسات و رفتارهای جنسی خود (زینا و اسچوارز، ۲۰۱۱). زینا و اسچوارز با بسط الگوی عزت نفس هارتر (۱۹۸۴) به عزت نفس جنسی از بعد اهمیت یادگیری اولیه، درون سازی خانواده، همسالان و جامعه اشاره کردند که هر شخص به عنوان ملاک ارزیابی افکار، احساسات و رفتارهای جنسی خود در تحول هنجارهایش حیاتی میداند. زیرا واکنش عاطفی فرد به خود ارزیابیهایش پایه عزت نفس جنسی و پنج مولفه آن را تشکیل میدهد. پنج مولفه عزت نفس جنسی شامل «مهارت و تجربه» یعنی توانایی لذت بردن از شریک جنسی؛ «جذابیت» یعنی زیبایی ادراک شده فرد از خود؛ «کنترل» یعنی توانایی مدیریت افکار، احساسات در رابطه جنسی؛ «قضاوت اخلاقی» یعنی توانایی مدیریت، افکار، احساسات و رفتارهای جنسی فرد و استانداردهای اخلاقی خویش «انطباق پذیری» یعنی سازگاری تجارب رفتار جنسی با اهداف شخصی دیگران است.
بنابراین رفتار جنسی قسمتی از شخصیت یک فرد را تشکیل میدهد و مجموعهای از باورها نگرشها و عملکردهایی است که شخص در ارتباط با جنس مخالف و امور مرتبط با آن دارد (کاوه، ۱۳۹۳).
به تعبیر دیگر عزت نفس جنسی عبارت است از واکنش عاطفی انسان نسبت به ارزیابی از افکار، احساسات و رفتارهای جنسی خودش (بث، جولین، آنتونی و میشل، ۲۰۱۰).
نتیجهی پژوهش لیزاک، مارشال و هلنا (۲۰۰۶)، در مورد پنج مولفه عزت نفس جنسی (مهارت و تجربه، کنترل، قضاوت اخلاقی و انطباق پذیری) به عنوان متغیر وابسته و سوء استفاده جنسی، جسمی و عاطفی به عنوان متغیر مستقل نشان داد. رابطه بین مولفههای کنترل و قضاوت اخلاقی با سوء استفاده جنسی منفی است. سوء استفاده جسمی با پنج موفه عزت نفس جنسی رابطهای نداشت. ولی همبستگی منفی چشمگیری بین بد رفتاری روان شناختی و پنج مولفه عزت نفس جنسی مشاهده شد. به ویژه احساس عدم جذابیت با عدم مدیریت افکار و احساسات ارتباط منفی بالایی داشت.
نظریه روانشناسی دربارهی عزت نفس
نظریه ویلیام جیمز
در بررسی، عزت نفس اولین کار توسط ویلیام جیمز انجام شده است. او معتقد بود که تصور فرد از خود در حین تعاملات اجتماعی، یعنی از زمانی که متولد شده و مورد شناسایی دیگران قرار میگیرد، شکل میگیرد (بیابانگرد، ۱۳۸۰).
نظریه مزلو
مازلو در سلسله مراتب نیازها و در سطح سوم احترام به خود یا عزت نفس را قرار میدهد که مشتمل بر تمایل به شاستگی چیرگی، پیشرفت، توانمندی، کفایت اطمینان، استقلال و آزادی است. زمانی که این نیازها ارضا شود فرد احساس ارزشمندی، توانایی و قابلیت مثمرثمر بودن و اطمینان میکند و چنانچه این نیازها برآورده نشود فرد احساس مقارت درماندنگی و ضعف و دلسردی و ناامیدی میکند (بیابانگرد، ۱۳۸۰).
نظریه اریکسون
به عقیده اریکسون والدینی که به کودکان خود اجازه بروز خلاقیت و ابتکار نمیدهند. باعث میشود که در آنها احساس گناه کم ارزشی و گوشه گیری به وجود آید این کودکان از ابراز وجود میترسند و ضمن اتکاء شدید به بزرگسالان در گروه به صورت فعال شرکت نمیکنند آنها بیهدف میشوند و جرات این که به دنبال هدف بروند نخواهند داشت (بیابانگرد، ۱۳۸۰).
نظریه فروید
فروید معتقد است، رفتار روان یا شخصیت انسان همیشه محصول ارتباط متقابل تعاملی و تعارضی نهاد، خود فراخود میباشد. فراخود نمودار اندیشههای دیرین و کمال مطلوب اجتماع است، فراخود به سوی کمال میگراید و نه به سوی لذت و خوشی، به تشخیص درست از نادرست و مطابقت با موازین و اصول اخلاقی که در اجتماع مورد قبول هستند توجهش معطوف است، بنابراین هرگاه فرد متوجه عمل خیر شود و به آن عمل کند احساس غرور، رضایتمندی و لذت معنوی به او دست میدهد و چنانچه به سوی بدی گراید و به آن عمل کند احساس حقارت و خفت به او دست داده و خود را مستوجب ملامت و سرزنش مینماید.
فروید همچنین اعتقاد داشت که ارضاء یا محرومیت بیش از حد در هر یک از مراحل رشد روانی جنسی و یا به عبارت دیگر تثبیت در هر یک از این مراحل در عزت نفس تاثیر دارد.
مثلاً محرومیت بیش از حد در مرحله دهانی رشد روانی جنسی سبب میشود که فرد در آینده عزت نفس پائین داشته باشد چنین فردی به دیگران وابسته بوده و به توانایی خود اطمینان ندارد، از طرف دیگر ارضای دهانی بیش از حد باعث ایجاد عزت نفس کاذب و غیر واقعی افراد میشود چنین افرادی دچار عقیده خود بزرگ بینی میباشد یعنی یک نظر عالی نسبت به خود داشته و خود را بیش از حد بزرگ جلوه میدهد. بنابراین در نظریه فروید انسان متعارف کسی است که مراحل رشد، روانی، جنسی را با موفقیت گذرانده و هیچ یک از مراحل بیش از حد تثبیت نشده باشند (بیابانگرد، ۱۳۸۰).
نظریه الیس
به اعتقاد والیس انسان تمایل به عشق و محبت و توجه، مراقبت و نیل به آرزو دارد و از مورد تنفر قرار گرفتن و بیتوجهی و ناکامی دوری میجوید. به عقیده الیس عزت نفس و اعتماد به خود بر اساس پیشرفتها و دستاوردهای شخصی در فرد به وجود میآید یعنی فرد کارهایش را به خوبی انجام میدهد و در نتیجه در آن افزایش میدهد. در این صورت چنانچه که عزت نفس خود را در نتیجهی شکست از دست بدهد رنج میبرد بدین طریق حتی اگر فرد چنان زندگی کند که کمتر با شکست مواجه شود اما همیشه این امکان وجود دارد که در آینده دچار شکست شود و همراه با آن عزت نفس او کاهش یابد.
. Zeanah & Schwarz
. Skill And Experience
. Attractiveness
. Moral Judgment
. Adaptive Ness
. Lisak, Marsha & Helena
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 17
مطالب مرتبط