دانلود تحقیق و مقاله رایگان با عنوان تحقیق درباره ناتو
ناتو
سازمان پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو)، اتحادی متشکل از 26 کشور از امریکای شمالی و اروپا است که با امضای پیمان آتلانتیک شمالی در 4 آوریل 1949 بین 10 کشور اروپایی، کانادا و ایالات متحده امریکا در واشنگتن، تاسیس شد و مقر آن شهر بروکسل، پایتخت بلژیک شد.
در دنیای پس از جنگ جهانی دوم، کاپیتالیسم و کمونیسم دو ایدئولوژی مسلط بر صحنه روابط بین الملل بودند. این دو ایدئولوژی در قالب دو ابرقدرت ایالات متحده و اتحاد شوروی، که تنها کشورهایی بودند که پس از فروکش کردن آتش جنگ، نای ادامه حیات داشتند، به رقابت با هم پرداختند.
صحنه اصلی این رقابت نیز قاره اروپا واقع شد و با تقسیم آلمان به دو کشور آلمان شرقی و غربی، تقسیم اروپا به دو اردوگاه شرق و غرب، شکل عملی به خود گرفت. اروپای ویران شده به هیچ وجه توان رویارویی و ایجاد سد نفوذ در مقابل سیاست های توسعه طلبانه شوروی را نداشت.
در واقع، ایالات متحده امریکا و متحدان غربی آن سازمان ناتو را به وجود آوردند تا در مقابل اتحاد شوروی و گسترش کمونیسم به اروپای غربی مانعی ایجاد نمایند. از پایان جنگ جهانی دوم تا تشکیل ناتو – حدود 4 سال – اتفاقاتی رخ داد که کشورهای غربی را به سمت تشکیل اتحادی از جنس اتحاد ناتو سوق داد:
اظهارات استالین: استالین بارها از ناسازگاری کمونیسم و کاپیتالیسم سخن گفت. وی با تاکید دوباره بر یک تعریف مارکسیستی در مورد «دو اردوگاه» که در پایان جنگ جهانی دوم شکل گرفته بود، موجبات نگرانی و تشویش رهبران کشورهای غربی را فراهم کرد؛ استالین اردوگاه اول تحت رهبری امریکا را اردوگاه کاپیتالیست یا امپریالیست و اردوگاه دوم به رهبری شوروی را اردوگاه سوسیالیست نامید.
بحران یونان (1946): در انتخابات 1946 یونان، سلطنت طلبان با حمایت انگلستان به پیروزی رسیدند. نیروهای چپ که در کنار مردم علیه اشغالگران مقاومت کرده بودند، واکنش های شدیدی نشان دادند که منجر به جنگ داخلی شد و انگلستان به حمایت از سلطنت طلبان و آلبانی، بلغارستان و یوگسلاوی نیز به حمایت از نیروهای چپ پرداختند.
بحران ترکیه (1946): شوروی فشارهایی بر دولت ترکیه وارد کرده و ادعا هایی در خصوص تنگه های بسفر و داردانل اعلام نمود. در این بحران، دولت های غربی به حمایت از ترکیه پرداختند.
تشکیل کمینفرم (1947): شوروی در اکتبر 1947 کمینفرم یا دفتر اطلاعات احزاب کمونیست را به منظور هماهنگ کردن فعالیت احزاب کمونیست کشورهای اروپا بویژه ایتالیا، فرانسه، رومانی، چکسلواکی و شوروی تشکیل داد.
تقسیم آلمان: در ژوئن 1948 استالین دسترسی متفقین به برلن غربی از طریق خطوط زمینی را به مدت 323 روز قطع کرد ولی ترومن، رئیس جمهور ایالات متحده، با برقراری پل هوایی این مشکل را حل کرد. در سال بعد در 7 مه 1949 دول غربی تشکیل «دولت آلمان فدرال» را در نواحی تحت اشغال خود اعلام کردند. شوروی نیز چند ماه بعد در 7 اکتبر همان سال تاسیس «جمهوری دموکراتیک آلمان» را اعلام نمود. بنابراین تقسیم عملی اروپا شکل واقعی به خود گرفت.
بحران چکسلواکی (1948): در فوریه 1948 کمونیست های چکسلواکی، دولت را به دست گرفتند و به سرعت کابینه ای کمونیستی تشکیل دادند. تنها وزیر طرفدار «طرح مارشال» در این کابینه، مازاریک، به طرز مشکوکی جان سپرد.
مقاله «فارین افرز»: در ژوئیه 1947 در مجله فارین افرز مقاله ای به چاپ رسید که نام نویسنده آن «آقای X» معرفی شده بود. بعدها مشخص شد نویسنده آن «جورج کنان» نظریه پرداز معروف امریکایی بوده که در آن زمان رایزن سفارت امریکا در مسکو بود. وی راهبردی جدید برای مقابله با سیاست های توسعه طلبانه شوروی به دولت امریکا پیشنهاد کرد که بعدها «سیاست سد نفوذ» نام گرفت.
دکترین ترومن (1947): با وضع بد اقتصادی کشورهای اروپا در سال 47-1946، هری ترومن، رئیس جمهور ایالات متحده، در سال 1947 طی پیامی به کنگره اعلام کرد، «سیاست های ایالات متحده باید این باشد که از ملل آزادی که در برابر سلطه طلبی های اقلیت های مسلح (کمونیست های داخلی) و فشارهای خارجی (شوروی) مقاومت می کنند، حمایت نماید.» وی خواستار اختصاص 400 میلیون دلار کمک به ترکیه و یونان شد.
طرح مارشال (1947): شکل گیری ناتو با طرح اقتصادی مارشال برای احیای اقتصاد اروپا همزمان بود. ایالات متحده تصمیم گرفت در قالب این طرح، به یاری کشورهای اروپایی که تازه از آوار جنگ جهانی دوم سر برآورده بودند، بپردازد. مارشال، وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده، در ژوئن 1947 در سخنرانی خود در دانشگاه هاروارد اعلام کرد: «کمونیسم را باید با ارتش اقتصادی سرکوب کرد و نه با خشونت.» سپس با ارائه پیشنهادی خواستار کمک های اقتصادی وسیعی به کشورهای اروپایی شد. کنگره در سال 1948 این طرح را تحت عنوان «برنامه احیای اروپا» تصویب کرد. طرح مارشال بین سال های 1947 و 1952 اجرا شد.
قطعنامه واندنبرگ-کنالی: در سال 1948، دو تن از سناتورهای امریکایی طرحی را در سنا تصویب نمودند که نشان دهنده پایانی بر دکترین مونروئه (عدم دخالت ایالات متحده در خارج از قاره امریکا) بود.
پیمان دانکرک (1947): انگلستان و فرانسه به خاطر ترس همیشگی که از آلمان داشتند، در مارس 1947 پیمانی را در شهر دانکرک فرانسه امضا کردند که هدف آن تحدید و اعمال کنترل بیشتر بر آلمان بود. بر اساس این پیمان، دو کشور بر اقدام مشترک علیه هر نوع تجاوز جدید از سوی آلمان متعهد می شدند.
پیمان بروکسل(1948): در مارس 1948 نمایندگان کشورهای انگلیس، فرانسه، بلژیک، هلند و لوگزامبورگ با هدف انعقاد معاهده ای در زمیه کمک متقابل در شهر بروکسل گرد هم آمدند که به امضای پیمان بروکسل منجر شد. در این پیمان کشورها برای «ایجاد سیستم دفاعی مشترک» و «گسترش روابط اقتصادی و فرهنگی» متعهد شده بودند.
در 6 ژوئیه 1948 مذاکراتی بین وزیر خارجه ایالات متحده و سفرای کانادا و کشورهای عضو پیمان بروکسل در واشنگتن برگزار شد که به امضای پیمان آتلانتیک شمالی در آوریل 1949، بین وزرای خارجه این کشورها به علاوه کشورهای ایتالیا، دانمارک، ایسلند، نروژ و پرتغال منجر شد.
هری ترومن، رئیس جمهور وقت ایالات متحده، در رابطه با طرح مارشال و اتحاد ناتو اینگونه اظهار نظر می کند: «طرح مارشال و ناتو دو روی یک سکه اند.» بسیاری این دو برنامه ایالات متحده امریکا در قبال کشورهای اروپایی را ابزار سلطه این ابرقدرت بر اروپا دانسته اند؛ سلطه بر اقتصاد این کشورها از طریق طرح اقتصادی مارشال و سلطه نظامی و امنیتی بر آن ها از طریق سازمان ناتو.
پیمان آتلانتیک شمالی که بر اساس آن سازمان ناتو تاسیس شد، در مقدمه خود تاکید دارد: «دولت های امضا کننده این پیمان، قصد دارند از آزادی که میراث مشترک مردم آن ها به شمار می رود و بر اساس اصول دموکراسی، آزادی فردی و حکومت قانون ایجاد شده است، حفاظت کرده و ثبات و آرامش را در منطقه آتلانتیک شمالی برقرار سازند. آن ها همچنین مصمم هستند، تلاش های خود را در راستای دفاع دسته جمعی و حفاظت از صلح و امنیت متحد نمایند.»
بر اساس این پیمان – ماده 5 — کشورهای عضو ناتو موافقت کرده اند که حمله علیه یکی از اعضا را حمله علیه تمامی اعضا در نظر گرفته و به کمک کشور یا کشورهایی که مورد هجوم قرار گرفته اند، بشتابند.
اعضا و روند عضویت
اولین کشورهای امضا کننده پیمان آتلانتیک شمالی، که اعضای موسس سازمان ناتو نیز به شمار می روند، کشورهای کانادا و ایالات متحده از منطقه امریکای شمالی و کشورهای انگلیس، پرتغال، نروژ، ایتالیا، ایسلند، فرانسه، دانمارک و کشورهای بنه لوکس(بلژیک، هلند و لوکزامبورگ) از قاره اروپا می باشند. پس از آن در سال 1952 اتحاد ناتو برای اولین بار گسترش یافت و کشورهای ترکیه و یونان را نیز در خود جای داد. سپس با عضویت آلمان غربی در 1955 و اسپانیا در سال 1982 شمار اعضای ناتو، به عدد 16 رسید.
پس از فروپاشی شوروی و انحلال پیمان ورشو در سال 1991 که نوید بخش پایان جنگ سرد بود، ناتو پیشنهاد خود مبنی بر به عضویت پذیرفتن کشورهای سابق بلوک کمونیست را مطرح کرد. بنابراین در سال 1997 در نشست مادرید، سه کشور جمهوری چک، مجارستان و لهستان جهت عضویت در ناتو دعوت شدند و در سال 1999 به عضویت این سازمان در آمدند.
طبق ماده 10 پیمان آتلانتیک شمالی، درهای ناتو برای کشورهای اروپایی که خواهان عضویت در این سازمان بوده و آمادگی پذیرفتن تعهدات و الزامات ناشی از عضویت را دارند، باز خواهد بود. سیاست «درهای باز» ناتو که با ورود جمهوری چک، مجارستان و لهستان عملی شده بود، در سال های بعد نیز ادامه یافت.
در نشست سران در سال 2002 که در پراگ برگزار شد، آخرین موج گسترش ناتو شکل گرفت و 7 کشور از حوزه بالتیک و اروپای شرقی — کشورهای استونی، لتونی، اسلوونی، بلغارستان، رومانی، اسلواکی — برای آغاز مذاکرات مربوط به عضویت دعوت شدند.
این کشورها به منظور پیوستن به این اتحاد، تعهداتی در جهت انجام اصلاحات در ساختار نیروهای نظامی متقبل شدند و ملزم شدند با توجه به استانداردهای تشکیلات نظامی در کشورهای غربی چه در زمینه های مرتبط با دکترین نظامی و چه در رابطه با آموزش و تجهیزات، تغییراتی اعمال نمایند. همچنین این اعضای جدید متعهد شدند منازعات سرزمینی خود را حل کرده و به اصلاحات سیاسی و مدنی در سطح جامعه خود بپردازند.
در نشست سال 2004 استانبول، در نهایت این 7 کشور نیز به عضویت ناتو درآمدند و تعداد اعضای ناتو به 26 عضو رسید. تمامی این کشورها اصلاحات انجام شده را در قالب «برنامه کاری عضویت»(MAP) پیگیری کرده بودند.
در حال حاضر نیز کشورهای آلبانی، کرواسی و مقدونیه خواهان عضویت در ناتو هستند. آلبانی و مقدونیه نیز همانند هفت کشور قبلی در برنامه MAP شرکت کرده اند. این دو کشور از سال 1999 – از زمان تصویب این برنامه توسط نشست سران ناتو در واشنگتن – در برنامه کاری عضویت شرکت داشته اند. کرواسی نیز از سال 2002 به این برنامه پیوسته است.
در همین راستا گرجستان و اوکراین نیز خواهان عضویت هستند. مسئله ای که باعث بروز اختلافات شدیدی بین ناتو – خصوصا ایالات متحده امریکا – و روسیه شده است.
«برنامه کاری عضویت»(MAP)، به منظور کمک به کشورهایی تهیه شده است که خواستار عضویت در ناتو هستند. این برنامه کشورها را در حرکت به سمت استانداردهای مورد نظر ناتو حمایت و همراهی می کند. عضویت در برنامه «مشارکت برای صلح»(PfP) یکی از ملزومات عضویت در برنامه MAP می باشد. برنامه PfP به کشورها کمک می کند تا ساختار نیروهای نظامی خود را هرچه بیشتر به ساختار نیروهای نظامی اعضای ناتو نزدیک تر کنند تا برای عضویت در ناتو آمادگی بیشتری کسب نمایند.
برنامه کاری عضویت رهنمودهایی عملی به کشورها ارائه می دهد و برای آن ها اهدافی را مشخص می نماید. در مقابل کشورها نیز بایستی در زمینه های اقتصادی و سیاسی به خواسته های این برنامه جامه عمل بپوشانند. به علاوه، این برنامه موارد دیگری مانند حل و فصل مناقشات بین المللی، قومی یا سرزمینی را از این کشورها می خواهد. در واقع شرکت در این برنامه به معنای تضمینی برای عضویت کشورها نمی باشد، اما شرط لازم برای طی پروسه عضویت است.
کشورها با شرکت در برنامه کاری عضویت توانایی و شایستگی خود را برای عضویت در ناتو به اثبات می رسانند. سپس در مسیر عضویت، این کشورها باید توسط ناتو، به صورت رسمی، برای آغاز مذاکرات مربوط به عضویت دعوت شوند. پس از اینکه این دعوت صورت گرفت، مراحل بعدی مرحله به مرحله اجرا می شود:
مذاکرات مربوط به الحاق با تیم مذاکره کننده ناتو برگزار خواهد شد؛ پروتکل های الحاق توسط اعضای ناتو امضا و تصویب می شوند؛ دبیر کل ناتو از کشورهای جدید دعوت می کند تا به سازمان ناتو بپیوندند؛ این کشورها بر اساس روند موجود در قوانین داخلی خود به عضویت ناتو در می آیند؛ روند عضویت آن ها پس از تسلیم اسناد الحاق به وزارت امور خارجه ایالات متحده – مرجع نگهدارنده پیمان – تکمیل خواهد شد.
نهادهای اصلی تصمیم ساز در ناتو
تصمیم گیری در تمامی سطوح ناتو به «اتفاق آراء» انجام می شود. نهادهای اصلی شرکت کننده در تصمیم گیری ها و مشخص کننده خطی مشی اتحاد ناتو شورای آتلانتیک شمالی، کمیته برنامه ریزی دفاعی و گروه برنامه ریزی هسته ای می باشند.
تصمیمات گرفته شده توسط هر یک از این ارکان، بدون توجه به سطح مقاماتی که اتخاذ کننده این تصمیمات بوده اند، وضعیتی مساوی با یکدیگر دارند. پس از این ارکان کمیته های تخصصی قرار دارند که آن ها نیز به نوبه خود از نمایندگان کشورهای عضو تشکیل می شوند. بنابراین تمامی اعضا در تمامی کمیته ها و در تمامی سطوح نمایندگانی دارند.
شورای آتلانتیک شمالی
شورای آتلانتیک شمالی(NAC) مهمترین نهاد تصمیم گیری در ناتو بوده و دارای بالاترین اقتدار سیاسی در این سازمان می باشد. این شورا دارای نمایندگانی از تمامی کشورهای عضو می باشد که حداقل هفته ای یک بار تشکیل جلسه می دهند. شورای آتلانتیک همچنین ممکن است در سطوح بالاتری مانند وزرای امور خارجه، وزرای دفاع و سران کشورهای عضو تشکیل جلسه دهد اما به هر حال تصمیم های اتخاذ شده در تمامی سطوح، به یک میزان قدرت و اعتبار دارند. این شورا در انظار عموم نقش بسیار مهمی دارد چرا که با انتشار بیانیه و اعلامیه سیاست ها و تصمیمات اصلی ناتو را اعلام می نماید.
شورای آتلانتیک شمالی تنها رکن ناتو است که جایگاه خود را مستقیما از پیمان آتلانتیک شمالی به دست آورده است. طبق ماده 9 این پیمان، «کشورهای عضو، شورایی به منظور اجرای مفاد این پیمان متشکل از نمایندگان خود تشکیل می دهند.» همچنین بر همین اساس، مسئولیت تشکیل ارکان فرعی بر عهده این شورا گذاشته شده است.
هر زمان که شورای آتلانتیک شمالی در سطح نمایندگان دائمی کشورها تشکیل جلسه می دهد – حداقل هفته ای یک بار — «شورای دائمی» خوانده می شود. شورا حداقل دو بار در سال در سطح وزرای امور خارجه به صورت رسمی یا غیر رسمی تشکیل جلسه می دهد؛ همچنین ممکن است در سطح وزرای دفاع نیز جلساتی داشته باشد. جلسه شورا در سطح سران کشورها بدون فواصل معین و تنها زمانی برگزار می شود که مسائل مهمی در راستای سیاست امنیتی اتحاد مدنظر باشد.
کمیته برنامه ریزی دفاعی
کمیته برنامه ریزی دفاعی(DPC) در حالت عادی از نمایندگان کشورهای عضو ناتو تشکیل می شود، اما حداقل دو بار در سال در سطح وزرای دفاع تشکیل جلسه می دهد و در رابطه با مهمترین مسائل دفاعی و مسائل مربوط به دفاع دسته جمعی به بحث می پردازد. در این کمیته تمامی اعضا به استثنای فرانسه دارای نماینده هستند. کمیته برنامه ریزی دفاعی ناتو در حیطه کاری خود، اهمیتی هم سطح با شورای آتلانتیک شمالی دارد. این کمیته نیز به نوبه خود دارای کمیته های فرعی تخصصی می باشد.
گروه برنامه ریزی هسته ای
وزرای دفاع کشورهای عضو ناتو همچنین در گروه برنامه ریزی دفاعی(NPG) شرکت می کنند و در رابطه با سیاست های هسته ای این سازمان به بحث پرداخته و تصمیم گیری می نمایند. مسائل قابل طرح در این گروه را مسائل مختلفی مانند حفاظت، امنیت و توانایی سلاح های هسته ای، ارتباطات و سیستم های اطلاعاتی و حتی مسائل گسترده تری مانند کنترل سلاح های هسته ای تشکیل می دهند.
منبع :
www.sid.ir
مطالب مرتبط