مبانی نظری مدیریت مشارکتی (مقاله رشته مدیریت) در قالب ورد و قابل ویرایش و در ۳۴ صفحه گرد آوری شده است. در زیر به مختصری از عناوین و چکیده آنچه شما در این فایل دریافت می کنید اشاره شده است.
مقدمه
تغییرات روزافزون محیطی بویژه در حوزه دانش مدیریت و فنآوری اطلاعات و ارتباطات به همراه تحولات در بازارهای عوامل تولید ، مدیران و صاحبان صنایع را وادار میسازد که جهت همراهی با این موج فراگیر در قرن جدید ، ضمن همگامی با تحولات بر امواج متلاطم و دائمی آن سوار شوند .
استفاده بهینه از منابع در اختیار مدیران از جمله منابع گرانقدر و حیاتی انسانی بطور اعم و کارکنان و کارگران متبحر و متخصص بطور اخص ایجاب میکند که از شیوههای نوین اداره سازمانها آگاهی یافته و با توجه به شرایط محیطی و اقتضای بموقع آنرا بکار گیرند . یکی از این شیوههای نسبتاً موفق شیوه « مدیریت مشارکت » است که در کشورهای صنعتی حدود یک قرن سابقه تجربه دارد . در این شیوه اداره تأسیسات چهار محور مشارکت در منابع و منافع ( مادی ) و در تصمیمگیری و فرصتها ( روانی ) مطرح میباشد که در واقع مشارکت در مدیریت و مالکیت است .
بنابراین بحث مشارکت در مالکیت ( منابع ) و منافع ( سود ) و با توجه به ماهیت و اهداف آن را باید از مشارکت در مدیریت و تصمیمگیری یا تصمیمسازی جدا کرد .
لذا در این مقوله به مشارکت کارکنان و کارگران با مدیران در تصمیمگیری پرداخته میشود . یکی ازگامهای اولیه و مقدماتی در استقرار نظام مشارکت ، استفاده از شیوه و « نظام پذیرش و بررسی پیشنهادها » است .
این فرآیند عبارت از ارائه پیشنهادها ، ایدهها ، ابتکارات و نظرات کارکنان مختلف سازمان ( شرکت ) جهت رفع مشکلات و نارسائیها در روند امور سازمان است . در این راستا از نظرات مشتریان ، پیمانکاران و خانواده کارکنان نیز استفاده میگردد . این شیوه مهم اداره سازمانها بکارگیری اندیشهها یاثروت اصلی مؤسسات یعنی اطلاعات کارکنان است که روش و شیوه آن نظام پذیرش و بررسی پیشنهادها است .
این شیوه در سایر کشورهای منجمله آلمان بعد از جنگ اثرات مثبت و مؤثری در افزایش بهرهوری از عوامل منجمله افراد داشته است و امروزه بویژه در ژاپن ارائه پیشنهادهای مفید و سازنده جزئی از زندگی و فرهنگ کاری کارگر و کارمند ژاپنی شده است و شرکتهای موفق ژاپنی بر بال تجارب ، اندیشهها ، افکار ، آراء و عقاید کارکنان خود سوار شدهاند و با بکارگیری شیوههای مختلف اداره سازمانها بر فرهنگ جامعه خود به قدرت دوم اقتصادی دنیا تبدیل شدهاند .
در کشور ما ، در راستای کاربرد این اندیشه نو در مدیریت از سال ۱۳۶۶ اقدامات فرهنگی از سوی چند شرکت صنعتی دولتی و تحت پوشش وزارت صنایع آغاز گردید که علیرغم افت و خیزهای اولیه نه تنها به موفقیتهایی دست یافتند بلکه خود الگویی جهت سایر مؤسسات شدهاند تا از منابع خدادادی و سرشار همکاران خود با بهترین روش استفاده کنند و از بهرهوری و رفاه آتی آن در جهت توسعه فردی ، سازمانی و ملی بهره جویند .
اکنون شاهد آن هستیم که سازمانهای اداری ما دچار مشکلات و بیماریهای عدیدهای شدهاند به شکلی که مشتریان و کارکنان ادارات دولتی از وضعیت موجود امور ناراضی هستند .
لذا از سال ۱۳۶۶ به بعد موجی از گرایش بسوی بکارگیری شیوه مدیریت مشارکتی در قالب نظام پیشنهادها در کشور ایجاد شده است . البته این گرایش را باید بفال نیک گرفت و امیدوار بود که بکارگیری این ابزار مفید مدیریتی سازمانهای دولتی ما را بسوی اصلاحات بنیادی و اساسی رهنمون گرداند .
۲-۲ ـ تعریف « مشارکت » و « مدیریت مشارکتی »
۲-۲-۱- مفهوم مشارکت
تعریف مشارکت امر مشکلی است زیرا این اصطلاح معنی یکسانی در بین فرهنگ های مختلف ندارد . به عبارت دیگر ، مشارکت در تصمیم گیری به عنوان یک مفهوم واحد تصور می شود اما به طریق مختلفی به عمل در می آید ( کاتن و همکاران ، ۱۹۸۸ ) . به همین علت است که افراد ادراک متفاوتی از مشارکت دارند. خیلی از پژوهشگران و نویسندگان بدون تعریف مشارکت در مورد آن صحبت می کنند و کم و بیش آگاهانه آن را در معنی مختلفی به کار می برند . شرجل ( ۱۹۷۰ ) میگوید مشارکت در تصمیم گیری در خیلی از کشورها یک مفهوم دل انگیز است ، اما تقریباً بیشتر افرادی که این اصطلاح را به کار می برند به طور متفاوتی در مورد آن فکر می کنند . به عنوان مثال ، بول دیبال ( ۱۹۸۹ ) تصمیم گیری مشارکتی در سطح گروه ، دپارتمان و سازمان را « مشارکت سیاسی » می نامد و آن را از « مشارکت اجتماعی » و « مشارکت مالی » متمایز می سازد .
( آلپرت ، ۱۹۴۵ ) مشارکت را « من فعال » تعریف می کند ، دیگران مشارکت را تا سطح تفویض اختیار نیز گسترش می دهند .
از این بررسی مختصر می توان دریافت که تعاریف چند گانه ای وجود دارند که انعکاسی از دیدگاه های مختلف به شمار می روند . به نظر می رسد پیدا کردن تعریفی که جامعیت داشته باشد ، چندان مشکل نیست . تعریف مشارکت بر اساس یکی از ابعاد مشارکت به طور جزیی درست است . آنچه که کمتر در این تعاریف به چشم می خورد عبارت است از تعریف مشارکت بر مبنای تمامی ابعاد آن . بنابراین جا دارد با توجه به جنبه های مختلف مشارکت ، به تعریف مجدد آن بپردازیم . با این دید ، مشارکت را می توان فرآیند درگیری کارکنان درتصمیم های استراتژیک / تاکتیکی سازمان بحساب آورد که بصورت رسمی / غیر رسمی در شکل مستقیم / غیر مستقیم و با درجه ، سطح و حدود مشخصی اتفاق می افتد . ( رهنورد ، ۱۳۷۸ )
این مفهوم از مشارکت یک تعریف جامعی است که ضمن پوشش دادن نکات کلیدی در تعاریف قبلی ، ابعاد مشارکت را نیز مورد تأکید قرار می دهد . این ابعاد شامل : قلمرو ، سطح ، درجه ، شکل ، پایه و حدود مشارکت است . با تأکید بر « درجه » مشارکت ، این تعریف درجه نفوذ کارکنان بر تصمیم گیری را لحاظ می کند . توجه به « قلمرو » مشارکت ، موضوعهای تصمیم گیری را به حساب می آورد که از تصمیم های تاکتیکی شروع و به تصمیم های استراتژیک ختم می شوند . با تأکید « شکل » مشارکت ، هر دو شیوه مشارکت مستقیم و غیر مستقیم ( مشارکت بر مبنای نمایندگی ) را در نظر می گیرد . با امعان نظر در « حدود » مشارکت ، دامنه افراد درگیر در سیستم مشارکتی و حدود درگیری اجتماعی آنها را در فرآیند تصمیم گیری مد نظر قرار می دهد . با نگرش بر « سطوح » مشارکت ، این تعریف ، سطحی ( سطوحی ) از سازمان را که در آن مشارکت اتفاق می افتد به حساب می آورد . و سرانجام این تعریف مبنای قانونی شکل گیری مشارکت را مورد لحاظ قرار می دهد که ساز و کارهای رسمی و غیر رسمی را در بر می گیرد .
۲-۲-۲- مفهوم مدیریت مشارکتی
مدیریت مشارکتی عبارتست از « به وجود آوردن فضا و نظامی توسط مدیریت که تمام کارکنان ، مشتریان و پیمانکاران یک سازمان در روند تصمیم سازی ، تصمیم گیری و حل مسایل و مشکلات سازمان با مدیریت همکاری و مشارکت نمایند » .
تأکید اصلی این نوع مدیریت بر همکاری و مشارکت داوطلبانه کارکنان و مشتریان و پیمانکاران است و می خواهد از ایده ها ، پیشنهادها ، ابتکارات ، خلاقیتها و توان فنی و تخصصی آنها در حل مسایل و مشکلات سازمان در جهت بهبود مستمر فعالیتهای سازمان استفاده کند .
آقای ماتسوشیتا در کتاب « نه برای لقمه ای نان » تحت عنوان « مدیریت مشارکتی » می گوید : « کیفیت مدیریت ، عامل تعیین کننده ای در هر بازرگانی است . به گمان من بهترین نوع مدیریت آن است که به کارمندان راه می دهد تا ضمن مشارکت در کار بتوانند بر پایه توان و ظرفیت خود به تحقق هدفهای همگانی یاری دهند . درست از همان آغاز کار ، خود من از روی آگاهی و به شیوه ای پایدار روش مدیریت مشارکتی را دنبال کرده ام » .
یک مدیر اجرایی سخنور و کاردان ممکن است بتواند تنها بر پایه خصلت رهبری خردمندانه کارمندان را به سوی کامیابی رهنمون سازد اما من هرگز نخواهم پذیرفت که یک مدیر تنها ، گرچه بسیار توانا و نیرومند باشد ، بتواند خود به تنهایی یک سازمان را بهتر از زمانی اداره کند که برخرد کلی همه کسانی که نامشان در فهرست مزدبگیران شرکت ثبت است ، تکیه کند . یک شیوه مدیریت منزوی و خودکامه که در اصل بر وجود یک شخص استوار است ، نمی تواند دوام پیدا کند ، به هر دلیلی که باشد ، این مدیریت سرانجام باز می ایستد .
فهرست مطالب:
۲-۱- مقدمه
۲-۲ ـ تعریف «مشارکت» و «مدیریت مشارکتی»
۲-۲-۱- مفهوم مشارکت
۲-۲-۲- مفهوم مدیریت مشارکتی
۲-۳- فلسفه مدیریت مشارکتی
۲-۳-۱- ابزار مدیریتی
۲-۳-۲- نگرش انسانی
۲-۳-۳- دیدگاه ایدئولوژیکی
۲-۳-۴- موانع و محدودیتهای مشارکت
۲-۴- مشارکت از دیدگاه امام خمینی (ره )
۲-۵- مشارکت در بخش دولتی
۲-۶- ابزارهای مدیریت مشارکتی
۲ـ۷ـ سیستم پیشنهادها
۲ـ۷ـ۱ـ مزیت اجرایی سیستم پیشنهادها نسبت به سایر برنامههای مشارکت جو
۲ـ۷ـ۲ـ تمایز سیستم پیشنهادها و صندوق نظرات و انتقادات
۲-۸- کلیات فرایند اجرای سیستم پیشنهادها
۲-۸-۱- طراحی و اجرای سیستم پیشنهادها
۲-۸-۱-۱- برنامه ریزی برای اجرای سیستم پیشنهادها
۲-۸-۱-۲- روش ارائه پیشنهاد
۲-۸-۱-۳- ارزیابی پیشنهاد
۲-۸-۱-۴- شرایط و وظایف ارزیابی کنندگان (گروههای کارشناسی)
وظایف کلی کارشناسان ارزیاب
۲-۸-۱-۵- پویایی سیستم پیشنهادها
۲-۸-۱-۶- اصول ناظر بر روشهای محاسباتی و پرداخت پاداش
۲-۹- عوامل بازدارنده نظام پیشنهادها
۲-۹-۱- عوامل برون سازمانی
۲-۹-۲- عوامل درون سازمانی
۲-۹-۲-۱- ساختار سازمانی و فرهنگی
۲-۹-۲-۲- عوامل مدیریتی
۲-۹-۲-۳- عوامل کارکنان
۲-۹-۲-۴- عوامل اجرایی
۲-۱۰- مروری بر پژوهشهای انجام یافته
منابع در متن آورده شده است، فاقد فهرست منابع
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 34
مطالب مرتبط